غائله انجمنهاى ایالتى و ولایتى، رفراندوم «انقلاب سفید»، فاجعه مدرسه فیضیه و واکنشهاى امام و روحانیت در برابر این وقایع زمینه را براى رخدادى بزرگ فراهم آورد. رخدادى که به تحولى گسترده در تاریخ مبارزات مردم مسلمان ایران انجامید.
با فرارسیدن ماه محرم، فرصتى مناسب براى گسترش دامنه قیام و هدایت مردم به سوى یک مبارزه بزرگ به دست آمد. رژیم، که از این حقیقت آگاه بود براى خنثى کردن چنین حرکتى به تهدید و ارعاب واعظان و روحانیان پرداخت و از آنان خواست ضمن پرهیز از سخنان تحریک آمیز، موارد زیر را رعایت کنند:
1ـ علیه شخص اول مملکت سخن نگویند؛
2ـ علیه اسراییل صحبت نکنند؛
3ـ عبارت «اسلام در خطر است» را به کار نبرند.
این تهدیدها در نهایت راه به جایى نبرد و در بیشتر مجالس سوگوارى، روحانیان مردم را با خیانتهاى رژیم آشنا ساختند.
این اعتراضها در روز عاشورا به ویژه هنگام سخنرانى امام خمینى در مدرسه فیضیه به اوج رسید. امام در نطق آتشین در عصرعاشورا (13 خرداد 42) حکومت پهلوى را با دودمان بنى امیه و یزید مقایسه کرد، به طور مستقیم شاه را مورد انتقاد و حتى تهدید قرار داد و درباره همسویىاش با اسراییل و صهیونیسم به وى هشدار داد.
هر چند، بر اساس اسناد موجود، رژیم خود را براى مقابله با تظاهرات تاسوعا و عاشورا(12 و 13 خرداد 42) آماده ساخته بود؛ ولى تظاهرات تهران و قم چنان گسترده بود که مأموران ناگزیر واکنش شدیدترى نشان دادند. بر اساس گزارش شهربانى تهران، در تظاهرات روز چهاردهم خرداد حدود 124 نفر از ساکنان پایتخت دستگیر و تعداد زیادى شهید و مجروح شدند.
پس از این سخنرانى، حرکتهاى اعتراض آمیز که از روزهاى نخستین محرم آغاز شده بود، شدت یافت. در بیشتر شهرستانها مردم به خیابانها ریختند و ضمن حمایت از روحانیت، علیه شاه شعار دادند.
هر چند، بر اساس اسناد موجود، رژیم خود را براى مقابله با تظاهرات تاسوعا و عاشورا(12 و 13 خرداد 42) آماده ساخته بود؛ ولى تظاهرات تهران و قم چنان گسترده بود که مأموران ناگزیر واکنش شدیدترى نشان دادند. بر اساس گزارش شهربانى تهران، در تظاهرات روز چهاردهم خرداد حدود 124 نفر از ساکنان پایتخت دستگیر و تعداد زیادى شهید و مجروح شدند.
رژیم شاه که در تنگنایى دشوار گرفتار شده بود، براى خاموش کردن موج گسترده مبارزات نیمه شب 15 خرداد 1342 به منزل امام خمینى یورش برد؛ وى را دستگیر کرد، شتابان به پادگان قصر و بعد از مدتى به پادگان عشرت آباد انتقال داد و در آن جا زندانى ساخت.
در پى دستگیرى امام خمینى، اعتراضها و راه پیمایىهاى گسترده در همه کشور صورت گرفت که ضمن آن بسیارى از مردم مسلمان شهید و مجروح شدند.
این اعتراضها در روز عاشورا به ویژه هنگام سخنرانى امام خمینى در مدرسه فیضیه به اوج رسید. امام در نطق آتشین در عصرعاشورا (13 خرداد 42) حکومت پهلوى را با دودمان بنى امیه و یزید مقایسه کرد، به طور مستقیم شاه را مورد انتقاد و حتى تهدید قرار داد و درباره همسویىاش با اسراییل و صهیونیسم به وى هشدار داد.
بر اساس گزارشهاى شهربانى، تهران در آتش و خون به سر مىبرد؛ مردم در نقاط مختلف پایتخت با مأموران به مقابله پرداختند و وزارت جنگ مأموریت یافت ضمن اعلام حکومت نظامى، قیام را سرکوب کند.
فجیعترین حادثه، قتل عام دهقانان کفن پوش ورامینى بود که براى پشتیبانى از امام سمت تهران رهسپار شده بودند. مأموران نظامى در سر پل باقرآباد با آنها روبه رو شدند و با سلاحهاى سنگین آنان را قتل عام کردند.
دستگاههاى تبلیغاتى شاه، که با وضعیتى نامنتظره روبه رو شده بودند. کوشیدند قیام پانزده خرداد را به عوامل بیگانه نسبت دهند. رژیم در رسانههاى خبرى خود چنین ادعا کرد:
شخصى به نام عبدالقیس از بیروت با هواپیما وارد ایران شده و در گمرک مهرآباد در حدود یک میلیون تومان از او به دست آمده و پس از تحقیقات، اعتراف کرده که مبلغ مزبور را از طرف جمال عبدالناصر براى افراد معینى در ایران آورده است.
ادعاى رژیم، مبنى بر دخالت مصر در ایجاد شورش در ایران، مورد انتقاد بسیارى از نشریات خارجى واقع شد. رژیم سندى در این باره ارائه نکرد و هرگز نتوانست آن را اثبات کند.
شاه پیوسته مىکوشید خود را بىگناه، حامى اسلام و روحانیان جلوه دهد و با ابزارهایى چون تعویض نخست وزیر، دولت را مسؤول نابسامانىها نشان دهد.
نتایج و پیامدهاى قیام 15 خرداد
شالوده فکرى قیام پانزده خرداد را باید در رهیافت امام خمینى در تغییر نظام سلطنتى و برقرارى حکومت اسلامى جستجو کرد؛ رهیافتى که امام بر اساس آن در مسأله انجمنهاى ایالتى و ولایتى با تغییر قانون اساسى به مخالفت پرداخت، رفراندوم را با پرسش رو به رو ساخت، علیه نظام حاکم به افشاگرى پرداخت و این هدف را پانزده سال بعد به ثمر رساند.
قیام 15 خرداد و حوادث مربوط به آن، آثارى بر جاى نهاد که در تداوم و موفقیت نهایى نهضت تأثیر جدى داشت. بخشى از این آثار عبارت است از:
1ـ دور جدید مبارزات روحانیت
ضربههایى که در پى نهضت مشروطه بر روحانیت فرود آمد و نیز اختناق و سرکوبى دوره استبداد رضاخانى، روحانیت را از صحنه سیاسى کشور کنار زد. پس از آن نیز، به رغم مبارزات آیت الله کاشانى و فدائیان اسلام و حمایت فقیهانى چون مرحوم آیت الله خوانسارى، حوزهها با دخالت در مسائل سیاسى بیگانه بودند. با آغاز نهضت امام، روحانیت شکل سیاسى به خود گرفت؛ گسترده و یکپارچه به صحنه سیاسى کشور گام نهاد و مبارزه را تا سرنگونى نظام شاهى ادامه داد.
تا پیش از قیام 15 خرداد، نیروهاى مسلمان تشکیلاتى نداشتند و دست کم از تشکیلات موفق و کارآمد بىبهره بودند.
پس از قیام 15 خرداد، ضرورت تشکیلات و ایجاد سازمانهایى جهت هدایت مبارزات مورد توجه نیروهاى مذهبى قرار گرفت. هیأتهاى مؤتلفه ره آورد این اندیشه است که از به هم پیوستن گروههاى مختلفى چون دانشجویان، روحانیان و بازاریان، با اطلاع حضرت امام و در ارتباط با ایشان، شکل گرفت.
2ـ مرکز قرار گرفتن نیروهاى معارض مذهبى
با این قیام، مخالفان مذهبى رژیم در مرکز قرار گرفتند و نیروهاى معارض غیرمذهبى، مانند احزاب سیاسى ملى گرا و نیروهاى چپ، به حاشیه عرصه سیاست کشور رانده شدند.
3ـ رشد آگاهى و تفکر انقلابى در مردم
در پرتو سخنرانىها، پیامها و اعلامیههاى عالمان و خطیبان به تدریج میزان آگاهى مردم فزونى یافت.
4ـ افشاى چهره مزدورانه شاه
شاه پیوسته مىکوشید خود را بىگناه، حامى اسلام و روحانیان جلوه دهد و با ابزارهایى چون تعویض نخست وزیر، دولت را مسؤول نابسامانىها نشان دهد.
قیام خونبار 15 خرداد، شاه را ناگزیر ساخت به این ریاکارىها و نیرنگ بازىها پایان دهد و با چهرهاى عریان به صحنه آید. پس از کشتار مردم، همه دریافتند که ریشه تمام فسادها و خرابىها شاه است و باید آماج تیرهاى اعتراض قرار گیرد. وقتى خبر حمله پلیس و مأموران نظامى به مردم و روحانیان (در قضیه مدرسه فیضیه) به رهبر بزرگ انقلاب رسید، چند بار پیاپى فرمود: رژیم خود را رسوا کرد و ماهیت خود را بروز داد.
5 ـ تشکیل سازمان ها و گروههاى اسلامى
تا پیش از قیام 15 خرداد، نیروهاى مسلمان تشکیلاتى نداشتند و دست کم از تشکیلات موفق و کارآمد بىبهره بودند.
پس از قیام 15 خرداد، ضرورت تشکیلات و ایجاد سازمانهایى جهت هدایت مبارزات مورد توجه نیروهاى مذهبى قرار گرفت. هیأتهاى مؤتلفه ره آورد این اندیشه است که از به هم پیوستن گروههاى مختلفى چون دانشجویان، روحانیان و بازاریان، با اطلاع حضرت امام و در ارتباط با ایشان، شکل گرفت. این گروه پس از تبعید حضرت امام، از فعالیتهاى آموزشى و عقیـدتى سمت سیاست و مبارزه مسلحانه تغییر جهت داد و به یک سازمان سیاسى ـ نظامى تبدیل شد. در این زمان، حزب ملل اسلامى نیز با هدف برقرارى حکومت توحیدى اسلامى، اعلام موجودیت کرد و مردم را به مبارزه مسلحانه با رژیم فراخواند.
افزون بر این پس از قیام 15 خرداد، انجمنهاى اسلامى در مراکز مختلف شکل گرفت و در رشد آگاهى عمومى نقشى ارزنده ایفا کرد. پدید آمدن این سازمانها و گروههاى کوچک و بزرگ نشان دهنده آن است که ضرورت مبارزه سازمان یافته در اندیشه مردم ریشه دوانیده بود.
6ـ گسترش اندیشه براندازى رژیم به جاى اندیشههاى رفرمیستى
احیاى کاپیتولاسیون و تبعید امام خمینى
در 13 مهرماه 1342، دولت عَلَم مصوبهاى صادر کرد و بر اساس آن مقرر شد هنگام تقدیم "قرارداد وین" به مجلس، ماده واحدهاى به آن پیوست شود تا به یارى آن کارمندان هیأتهاى مستشارى امریکا در ایران از امتیازات و مصونیتهاى مربوط به کارمندان ادارى و اعضاى فنى مذکور در قرارداد وین برخوردار شوند. این ماده واحده همان کاپیتولاسیون بود.
علت پیوند دادن کاپیتولاسیون با قرارداد وین، وحشت هیأت حاکمه از خشم ملت ایران بود. آنان مىکوشیدند با بهرهگیرى از جنبه بین المللى قرارداد وین مردم را فریب دهند.
نخست وزیر، حسنعلى منصور، قرارداد وین و لایحه پیوستى را، که در مرداد 1343 به تصویب مجلس سنا رسیده بود، به مجلس شورا برد و با تلاش بسیار مجلس را واداشت آن را تصویب کند.
سابقه کاپیتولاسیون در ایران به شکست ایران از روسیه و تحمیل پیمان ترکمنچاى باز مىگردد. پس از انقلاب 1917 روسیه، در پیمان دوستى ایران و شوروى (1921) ماده مربوط به کاپیتولاسیون لغو گردید.
یازده روز پس از تصویب معافیت نظامیان آمریکایى از شمول مقررات قضایى ایران، دولت منصور لایحه وام 200 میلیون دلارى از یک بانک امریکایى را با تضمین دولت امریکا، به مجلس برد و به تصویب رساند. این وام به خرید سلاحهاى جنگى از امریکا اختصاص داشت.
محافل سیاسى ایران واگذارى این وام را پاداش آمریکا به ایران، به خاطر تصویب لایحه کاپیتولاسیون به شمار آوردند.
چند روز پس از تصویب این لایحه، یک نسخه از مشروح مذاکرات مجلس به دست امام رسید. امام از مفاد لایحه برآشفت و در سخنرانى تاریخى چهارم آبان 1343، شاه، آمریکا و اسرائیل را به شدت مورد حمله قرار داد.
متن کامل این سخنرانى و اعلامیهاى که امام پس از آن منتشر کرد، در حجمى گسترده تکثیر و به سرعت در اختیار مردم قرار گرفت و واکنش مردم، گروهها و طبقات مختلف جامعه را در پى داشت.
پیامدهاى احیاى کاپیتولاسیون
تبعید امام خمینى،(1) ترور حسنعلى منصور که پس از شاه عامل اصلى تبعید امام شمرده مىشد به وسیله هیأتهاى مؤتلفه اسلامى، سوء قصد به جان شاه،(2) نقض استقلال و حاکمیت ایران،(3) ورود گسترده آمریکاییان به کشور و گسترش جرم و فساد ناشى از آن(4) و اوجگیرى احساسات ضد آمریکایى بخشى از آن پیامدهاى احیاى کاپیتولاسیون به شمار مىآید. (5)
پینوشتها:
1. پس از موضعگیرى سخت امام در قبال تصویب کاپیتولاسیون، در شب سیزدهم آبان 1343، صدها کماندو و مأمور مسلح با محاصره منزل امام، ایشان را دستگیر و پس از اعزام به فرودگاه مهرآباد بلافاصله به ترکیه تبعید کردند. امام بعد از یک سال، از آن جا به نجف تبعید شد. فرزند ارشد ایشان، حاج آقا مصطفى خمینى نیز در روز بعد از دستگیرى امام دستگیر و به زندان قزل قلعه انتقال داده شد. ساواک پس از تبعید امام، طى اطلاعیهاى که از رادیو پخش شد و در جراید عصر تهران منتشر گردید، خبر تبعید ایشان را بدین شرح اعلام داشت:
«طبق اطلاع موثق و شواهد و دلایل کافى چون رویه آقاى خمینى و تحریکات مشارالیه بر علیه منافع ملت و امنیت و استقلال و تمامیت ارضى کشور تشخیص داده شد، لذا در تاریخ 13 آبان ماه 1343 از ایران تبعید گردید.
سازمان اطلاعات و امنیت کشور» (روزنامه اطلاعات، 13/8/1343، ص 1)
2. به دنبال این سوء قصدها رژیم شاه دچار ناامنى شدید گردیده، در ساواک و پلیس افراد بىرحم و خشن، به جاى افراد میانه رو قدرت یافتند.(جیمز بیل، عقاب و شیر، ترجمه مهوش غلامى، انتشارات شهراب، تهران، 1371، ج 1 ص 262)
3. به طورى که امام خمینى تصویب کاپیتولاسیون را امضاى سند بردگى ایران خواندند.
4. راه انداختن کازینوهاى قماربازى یا مشروب خوارى، مست آمدن به خیابانها و رفتار اهانت آمیز آمریکایىها نسبت به آداب و رسوم جامعه ایرانى از جمله این جرم و فسادها بود.
5. آمریکایىها در ایران به طور فزایندهاى هدف عملیات شناسایى و حمله قرار داشتند. تنها بین سالهاى 1971 تا 1975، 31 مورد بمب گذارى و تهدید به انفجار بمب، علیه تأسیسات و سازمانهاى آمریکایى در ایران انجام شد. (جیمز بیل، همان، ص 308)
منبع:
کتاب انقلاب اسلامی و چرایی و چگونگی آن (ویراست اول).
مولفان: جمعی از نویسندگان، ص 116 به بعد.