ایشان در سال 1310 شمسى در شهر مقدس قم دیده به جهان گشودند. پدر ایشان مرحوم آیت الله فاضل لنکرانى (قدس سره) از اساتید و علماى بزرگ حوزه علمیه قم بود و مادرشان از فرزندان پاک سادات بزرگوار و (معروف مبرقع )بود.
ایشان پس از تحصیلات ابتدایى در سن 13 سالگى فراگیرى دانش اسلامى را در حوزه علمیه قم آغاز کردند و به جهت برخوردارى از هوش و استعداد سرشار دوره مقدّمات و سطح را در مدت 6 سال به پایان رساندند و در سن 19 سالگى در درس خارج فقه و اصول استدلالى حضرت آیت الله العظمى حاج آقا حسین بروجردى(رحمه الله) شرکت نمودند و به سبب کمى سن، استعداد فراوان و فهم زیاد مورد توجه طلاب و استاد بزرگوارشان قرار داشتند. دوست و هم بحث صمیمى ایشان در دوره تحصیل فرزند برومند بنیان گذار جمهورى اسلامى ایران آیت الله شهید سید مصطفى خمینى(رحمه الله ) بودند.
ایشان سالها در کلاس درس فقه و اصول آیت الله العظمى بروجردى(رحمه الله) و حضرت آیت الله العظمى امام خمینى(رحمه الله) و فلسفه و تفسیر حضرت آیة الله علامه طباطبایى(رحمه الله) شرکت فرموده و از این بزرگوارن منابع سرشار علوم اسلامى بهره هاى فراوان بردند.
استعدادفراوان وتلاش پى گیرایشان در درس سبب شد تا در سن25سالگى به درجه والاى اجتهاد نایل آیند و این امر به تأیید استادبزرگوارشان حضرت آیت الله العظمى بروجردى(رحمه الله)رسید.
سالها در حوزه علمیه قم دروس سطح را براى گروه بسیارى از طلاب تدریس نمودند و بیش از 25 سال به تدریس خارج فقه و اصول پرداختند . برجستگى درس ایشان در حدى بود که بیش از صدها تن از فضلاى حوزه علمیه در درس ایشان حاضر می شدند
از زمانى که حضرت امام خمینى(رحمه الله) مبارزات سیاسى خود را علیه ظلم و فساد و حکومت طاغوتى پهلوى آغاز کردند ایشان به عنوان یکى از یاران و همراهان امام خمینى(رحمه الله ) بوده و قدم به قدم در صف مجاهدان و حامیان انقلاب اسلامى فعالیت داشتند و از جمله اعضاى فعال جامعه مدرسین حوزه علمیّه قم به شمار مى آمدند و بارها از سوى مأموران حکومت پهلوى به بازجویى فراخوانده شده و به زندان افتادند و سرانجام به بندر لنگه تبعید شدند و پس از چهار ماه اقامت در آنجا به شهر یزد منتقل شدند و مدت دو سال و نیم به صورت تبعید در آنجا به سر بردند.
پس از انقلاب اسلامى نیز همواره پشتوانه اى قوى براى بنیان گذار جمهورى اسلامى حضرت امام خمینى(قدس سره) و پس از ایشان براى مقام معظم رهبرى حضرت آیت الله خامنه اى ـ مدظله العالى ـ بوده اند.
ان بزرگوار در اولین دوره انتخابات مجلس خبرگان رهبرى از سوى امت اسلامى ایران به عنوان یکى از اعضاى این مجلس انتخاب شدند و بیش از ده سال ریاست عالى شوراى مدیریت حوزه علمیه قم را عهده دار بودند.
از دیر زمان خاندان ایشان از ارادتمندان به اهل بیت عصمت(علیهم السلام) به شمار مى رفته و همیشه مجلس عزادارى در روزهاى جمعه و سالروز وفات معصومین(علیهم السلام) و مجلس جشن در ایام تولد آن بزرگواران در بیت پدرى ایشان برگزار بوده و این برنامه همچنان ادامه دارد.
غائله انجمنهاى ایالتى و ولایتى، رفراندوم «انقلاب سفید»، فاجعه مدرسه فیضیه و واکنشهاى امام و روحانیت در برابر این وقایع زمینه را براى رخدادى بزرگ فراهم آورد. رخدادى که به تحولى گسترده در تاریخ مبارزات مردم مسلمان ایران انجامید.
با فرارسیدن ماه محرم، فرصتى مناسب براى گسترش دامنه قیام و هدایت مردم به سوى یک مبارزه بزرگ به دست آمد. رژیم، که از این حقیقت آگاه بود براى خنثى کردن چنین حرکتى به تهدید و ارعاب واعظان و روحانیان پرداخت و از آنان خواست ضمن پرهیز از سخنان تحریک آمیز، موارد زیر را رعایت کنند:
1ـ علیه شخص اول مملکت سخن نگویند؛
2ـ علیه اسراییل صحبت نکنند؛
3ـ عبارت «اسلام در خطر است» را به کار نبرند.
این تهدیدها در نهایت راه به جایى نبرد و در بیشتر مجالس سوگوارى، روحانیان مردم را با خیانتهاى رژیم آشنا ساختند.
این اعتراضها در روز عاشورا به ویژه هنگام سخنرانى امام خمینى در مدرسه فیضیه به اوج رسید. امام در نطق آتشین در عصرعاشورا (13 خرداد 42) حکومت پهلوى را با دودمان بنى امیه و یزید مقایسه کرد، به طور مستقیم شاه را مورد انتقاد و حتى تهدید قرار داد و درباره همسویىاش با اسراییل و صهیونیسم به وى هشدار داد.
هر چند، بر اساس اسناد موجود، رژیم خود را براى مقابله با تظاهرات تاسوعا و عاشورا(12 و 13 خرداد 42) آماده ساخته بود؛ ولى تظاهرات تهران و قم چنان گسترده بود که مأموران ناگزیر واکنش شدیدترى نشان دادند. بر اساس گزارش شهربانى تهران، در تظاهرات روز چهاردهم خرداد حدود 124 نفر از ساکنان پایتخت دستگیر و تعداد زیادى شهید و مجروح شدند.
پس از این سخنرانى، حرکتهاى اعتراض آمیز که از روزهاى نخستین محرم آغاز شده بود، شدت یافت. در بیشتر شهرستانها مردم به خیابانها ریختند و ضمن حمایت از روحانیت، علیه شاه شعار دادند.
هر چند، بر اساس اسناد موجود، رژیم خود را براى مقابله با تظاهرات تاسوعا و عاشورا(12 و 13 خرداد 42) آماده ساخته بود؛ ولى تظاهرات تهران و قم چنان گسترده بود که مأموران ناگزیر واکنش شدیدترى نشان دادند. بر اساس گزارش شهربانى تهران، در تظاهرات روز چهاردهم خرداد حدود 124 نفر از ساکنان پایتخت دستگیر و تعداد زیادى شهید و مجروح شدند.
رژیم شاه که در تنگنایى دشوار گرفتار شده بود، براى خاموش کردن موج گسترده مبارزات نیمه شب 15 خرداد 1342 به منزل امام خمینى یورش برد؛ وى را دستگیر کرد، شتابان به پادگان قصر و بعد از مدتى به پادگان عشرت آباد انتقال داد و در آن جا زندانى ساخت.
در پى دستگیرى امام خمینى، اعتراضها و راه پیمایىهاى گسترده در همه کشور صورت گرفت که ضمن آن بسیارى از مردم مسلمان شهید و مجروح شدند.
این اعتراضها در روز عاشورا به ویژه هنگام سخنرانى امام خمینى در مدرسه فیضیه به اوج رسید. امام در نطق آتشین در عصرعاشورا (13 خرداد 42) حکومت پهلوى را با دودمان بنى امیه و یزید مقایسه کرد، به طور مستقیم شاه را مورد انتقاد و حتى تهدید قرار داد و درباره همسویىاش با اسراییل و صهیونیسم به وى هشدار داد.
بر اساس گزارشهاى شهربانى، تهران در آتش و خون به سر مىبرد؛ مردم در نقاط مختلف پایتخت با مأموران به مقابله پرداختند و وزارت جنگ مأموریت یافت ضمن اعلام حکومت نظامى، قیام را سرکوب کند.
فجیعترین حادثه، قتل عام دهقانان کفن پوش ورامینى بود که براى پشتیبانى از امام سمت تهران رهسپار شده بودند. مأموران نظامى در سر پل باقرآباد با آنها روبه رو شدند و با سلاحهاى سنگین آنان را قتل عام کردند.
دستگاههاى تبلیغاتى شاه، که با وضعیتى نامنتظره روبه رو شده بودند. کوشیدند قیام پانزده خرداد را به عوامل بیگانه نسبت دهند. رژیم در رسانههاى خبرى خود چنین ادعا کرد:
شخصى به نام عبدالقیس از بیروت با هواپیما وارد ایران شده و در گمرک مهرآباد در حدود یک میلیون تومان از او به دست آمده و پس از تحقیقات، اعتراف کرده که مبلغ مزبور را از طرف جمال عبدالناصر براى افراد معینى در ایران آورده است.
ادعاى رژیم، مبنى بر دخالت مصر در ایجاد شورش در ایران، مورد انتقاد بسیارى از نشریات خارجى واقع شد. رژیم سندى در این باره ارائه نکرد و هرگز نتوانست آن را اثبات کند.
شاه پیوسته مىکوشید خود را بىگناه، حامى اسلام و روحانیان جلوه دهد و با ابزارهایى چون تعویض نخست وزیر، دولت را مسؤول نابسامانىها نشان دهد.
نتایج و پیامدهاى قیام 15 خرداد
شالوده فکرى قیام پانزده خرداد را باید در رهیافت امام خمینى در تغییر نظام سلطنتى و برقرارى حکومت اسلامى جستجو کرد؛ رهیافتى که امام بر اساس آن در مسأله انجمنهاى ایالتى و ولایتى با تغییر قانون اساسى به مخالفت پرداخت، رفراندوم را با پرسش رو به رو ساخت، علیه نظام حاکم به افشاگرى پرداخت و این هدف را پانزده سال بعد به ثمر رساند.
قیام 15 خرداد و حوادث مربوط به آن، آثارى بر جاى نهاد که در تداوم و موفقیت نهایى نهضت تأثیر جدى داشت. بخشى از این آثار عبارت است از:
1ـ دور جدید مبارزات روحانیت
ضربههایى که در پى نهضت مشروطه بر روحانیت فرود آمد و نیز اختناق و سرکوبى دوره استبداد رضاخانى، روحانیت را از صحنه سیاسى کشور کنار زد. پس از آن نیز، به رغم مبارزات آیت الله کاشانى و فدائیان اسلام و حمایت فقیهانى چون مرحوم آیت الله خوانسارى، حوزهها با دخالت در مسائل سیاسى بیگانه بودند. با آغاز نهضت امام، روحانیت شکل سیاسى به خود گرفت؛ گسترده و یکپارچه به صحنه سیاسى کشور گام نهاد و مبارزه را تا سرنگونى نظام شاهى ادامه داد.
تا پیش از قیام 15 خرداد، نیروهاى مسلمان تشکیلاتى نداشتند و دست کم از تشکیلات موفق و کارآمد بىبهره بودند.
پس از قیام 15 خرداد، ضرورت تشکیلات و ایجاد سازمانهایى جهت هدایت مبارزات مورد توجه نیروهاى مذهبى قرار گرفت. هیأتهاى مؤتلفه ره آورد این اندیشه است که از به هم پیوستن گروههاى مختلفى چون دانشجویان، روحانیان و بازاریان، با اطلاع حضرت امام و در ارتباط با ایشان، شکل گرفت.
2ـ مرکز قرار گرفتن نیروهاى معارض مذهبى
با این قیام، مخالفان مذهبى رژیم در مرکز قرار گرفتند و نیروهاى معارض غیرمذهبى، مانند احزاب سیاسى ملى گرا و نیروهاى چپ، به حاشیه عرصه سیاست کشور رانده شدند.
3ـ رشد آگاهى و تفکر انقلابى در مردم
در پرتو سخنرانىها، پیامها و اعلامیههاى عالمان و خطیبان به تدریج میزان آگاهى مردم فزونى یافت.
4ـ افشاى چهره مزدورانه شاه
شاه پیوسته مىکوشید خود را بىگناه، حامى اسلام و روحانیان جلوه دهد و با ابزارهایى چون تعویض نخست وزیر، دولت را مسؤول نابسامانىها نشان دهد.
قیام خونبار 15 خرداد، شاه را ناگزیر ساخت به این ریاکارىها و نیرنگ بازىها پایان دهد و با چهرهاى عریان به صحنه آید. پس از کشتار مردم، همه دریافتند که ریشه تمام فسادها و خرابىها شاه است و باید آماج تیرهاى اعتراض قرار گیرد. وقتى خبر حمله پلیس و مأموران نظامى به مردم و روحانیان (در قضیه مدرسه فیضیه) به رهبر بزرگ انقلاب رسید، چند بار پیاپى فرمود: رژیم خود را رسوا کرد و ماهیت خود را بروز داد.
5 ـ تشکیل سازمان ها و گروههاى اسلامى
تا پیش از قیام 15 خرداد، نیروهاى مسلمان تشکیلاتى نداشتند و دست کم از تشکیلات موفق و کارآمد بىبهره بودند.
پس از قیام 15 خرداد، ضرورت تشکیلات و ایجاد سازمانهایى جهت هدایت مبارزات مورد توجه نیروهاى مذهبى قرار گرفت. هیأتهاى مؤتلفه ره آورد این اندیشه است که از به هم پیوستن گروههاى مختلفى چون دانشجویان، روحانیان و بازاریان، با اطلاع حضرت امام و در ارتباط با ایشان، شکل گرفت. این گروه پس از تبعید حضرت امام، از فعالیتهاى آموزشى و عقیـدتى سمت سیاست و مبارزه مسلحانه تغییر جهت داد و به یک سازمان سیاسى ـ نظامى تبدیل شد. در این زمان، حزب ملل اسلامى نیز با هدف برقرارى حکومت توحیدى اسلامى، اعلام موجودیت کرد و مردم را به مبارزه مسلحانه با رژیم فراخواند.
افزون بر این پس از قیام 15 خرداد، انجمنهاى اسلامى در مراکز مختلف شکل گرفت و در رشد آگاهى عمومى نقشى ارزنده ایفا کرد. پدید آمدن این سازمانها و گروههاى کوچک و بزرگ نشان دهنده آن است که ضرورت مبارزه سازمان یافته در اندیشه مردم ریشه دوانیده بود.
6ـ گسترش اندیشه براندازى رژیم به جاى اندیشههاى رفرمیستى
احیاى کاپیتولاسیون و تبعید امام خمینى
در 13 مهرماه 1342، دولت عَلَم مصوبهاى صادر کرد و بر اساس آن مقرر شد هنگام تقدیم "قرارداد وین" به مجلس، ماده واحدهاى به آن پیوست شود تا به یارى آن کارمندان هیأتهاى مستشارى امریکا در ایران از امتیازات و مصونیتهاى مربوط به کارمندان ادارى و اعضاى فنى مذکور در قرارداد وین برخوردار شوند. این ماده واحده همان کاپیتولاسیون بود.
علت پیوند دادن کاپیتولاسیون با قرارداد وین، وحشت هیأت حاکمه از خشم ملت ایران بود. آنان مىکوشیدند با بهرهگیرى از جنبه بین المللى قرارداد وین مردم را فریب دهند.
نخست وزیر، حسنعلى منصور، قرارداد وین و لایحه پیوستى را، که در مرداد 1343 به تصویب مجلس سنا رسیده بود، به مجلس شورا برد و با تلاش بسیار مجلس را واداشت آن را تصویب کند.
سابقه کاپیتولاسیون در ایران به شکست ایران از روسیه و تحمیل پیمان ترکمنچاى باز مىگردد. پس از انقلاب 1917 روسیه، در پیمان دوستى ایران و شوروى (1921) ماده مربوط به کاپیتولاسیون لغو گردید.
یازده روز پس از تصویب معافیت نظامیان آمریکایى از شمول مقررات قضایى ایران، دولت منصور لایحه وام 200 میلیون دلارى از یک بانک امریکایى را با تضمین دولت امریکا، به مجلس برد و به تصویب رساند. این وام به خرید سلاحهاى جنگى از امریکا اختصاص داشت.
محافل سیاسى ایران واگذارى این وام را پاداش آمریکا به ایران، به خاطر تصویب لایحه کاپیتولاسیون به شمار آوردند.
چند روز پس از تصویب این لایحه، یک نسخه از مشروح مذاکرات مجلس به دست امام رسید. امام از مفاد لایحه برآشفت و در سخنرانى تاریخى چهارم آبان 1343، شاه، آمریکا و اسرائیل را به شدت مورد حمله قرار داد.
متن کامل این سخنرانى و اعلامیهاى که امام پس از آن منتشر کرد، در حجمى گسترده تکثیر و به سرعت در اختیار مردم قرار گرفت و واکنش مردم، گروهها و طبقات مختلف جامعه را در پى داشت.
پیامدهاى احیاى کاپیتولاسیون
تبعید امام خمینى،(1) ترور حسنعلى منصور که پس از شاه عامل اصلى تبعید امام شمرده مىشد به وسیله هیأتهاى مؤتلفه اسلامى، سوء قصد به جان شاه،(2) نقض استقلال و حاکمیت ایران،(3) ورود گسترده آمریکاییان به کشور و گسترش جرم و فساد ناشى از آن(4) و اوجگیرى احساسات ضد آمریکایى بخشى از آن پیامدهاى احیاى کاپیتولاسیون به شمار مىآید. (5)
پینوشتها:
1. پس از موضعگیرى سخت امام در قبال تصویب کاپیتولاسیون، در شب سیزدهم آبان 1343، صدها کماندو و مأمور مسلح با محاصره منزل امام، ایشان را دستگیر و پس از اعزام به فرودگاه مهرآباد بلافاصله به ترکیه تبعید کردند. امام بعد از یک سال، از آن جا به نجف تبعید شد. فرزند ارشد ایشان، حاج آقا مصطفى خمینى نیز در روز بعد از دستگیرى امام دستگیر و به زندان قزل قلعه انتقال داده شد. ساواک پس از تبعید امام، طى اطلاعیهاى که از رادیو پخش شد و در جراید عصر تهران منتشر گردید، خبر تبعید ایشان را بدین شرح اعلام داشت:
«طبق اطلاع موثق و شواهد و دلایل کافى چون رویه آقاى خمینى و تحریکات مشارالیه بر علیه منافع ملت و امنیت و استقلال و تمامیت ارضى کشور تشخیص داده شد، لذا در تاریخ 13 آبان ماه 1343 از ایران تبعید گردید.
سازمان اطلاعات و امنیت کشور» (روزنامه اطلاعات، 13/8/1343، ص 1)
2. به دنبال این سوء قصدها رژیم شاه دچار ناامنى شدید گردیده، در ساواک و پلیس افراد بىرحم و خشن، به جاى افراد میانه رو قدرت یافتند.(جیمز بیل، عقاب و شیر، ترجمه مهوش غلامى، انتشارات شهراب، تهران، 1371، ج 1 ص 262)
3. به طورى که امام خمینى تصویب کاپیتولاسیون را امضاى سند بردگى ایران خواندند.
4. راه انداختن کازینوهاى قماربازى یا مشروب خوارى، مست آمدن به خیابانها و رفتار اهانت آمیز آمریکایىها نسبت به آداب و رسوم جامعه ایرانى از جمله این جرم و فسادها بود.
5. آمریکایىها در ایران به طور فزایندهاى هدف عملیات شناسایى و حمله قرار داشتند. تنها بین سالهاى 1971 تا 1975، 31 مورد بمب گذارى و تهدید به انفجار بمب، علیه تأسیسات و سازمانهاى آمریکایى در ایران انجام شد. (جیمز بیل، همان، ص 308)
منبع:
کتاب انقلاب اسلامی و چرایی و چگونگی آن (ویراست اول).
مولفان: جمعی از نویسندگان، ص 116 به بعد.
اگر چه در آن روز بارعظیم سوگ از دست دادن بزرگمردی چون امام خمینی ( ره ) به شدت بر شانه جهان اسلام و مردم داغدیده ایران سنگینی می کرد ، اما انتخاب بجا و شایسته حضرت آیت الله خامنه ای به عنوان رهبر انقلاب و نهضت بزرگی که توسط امام خمینی به بار نشسته و ثمر داده بود ، تا اندازه ای دل دردمندان و سوگواران را به آرامش خواند ، چرا که فرزند به حق و همراه صدیق امام خمینی ، به عنوان رهبرو جانشین آن حضرت در هدایت جامعه اسلامی انتخاب شده بود ، کسی که بارها تلویحا و تصریحا مورد عنایت امام خمینی واقع شده بود که عبارات ، دست نوشته هاو سخنانی نیز از حضرت امام خمینی در مورد حضرت آیت الله خامنه ای اکنون به یادگار باقی مانده است .
حضرت آیت الله خامنه ای پس از پیروزی انقلاب اسلامی درحوزه های مختلف به انجام خدمت به مردم و نظام اسلامی مشغول شدند که برخی از این موارد ، به این شرح است :
پایه گذارى «حزب جمهورى اسلامى» با همکارى و همفکرى علماى مبارز و هم رزم خود: شهید بهشتى، شهید باهنر، هاشمى رفسنجانى و... دراسفند 1357. - معاونت وزارت دفاع در سال 1358. - سرپرستى سپاه پاسداران انقلاب اسلامى، 1358. - امام جمعه تهران، 1358 - نماینده امام خمینی«قدّس سرّه» در شوراى عالى دفاع ، 1359. - نماینده مردم تهران در مجلس شوراى اسلامى، 1358. - حضور فعّال و مخلصانه در لباس رزم در جبهه هاى دفاع مقدس - ریاست جمهورى؛ در دو دوره . - ریاست شوراى انقلاب فرهنگ، 1360. - ریاست مجمع تشخیص مصلحت نظام، 1366. - ریاست شوراى بازنگرى قانون اساسى، 1368.
پس از رحلت جانسوز رهبر کبیر انقلاب اسلامی حضرت امام خمینی (ره)، خبرگان ملت، طی اجلاس ویژه ای، تصمیم تاریخی و تعیین کننده خود را درباره جانشینی حضرت امام خمینی (ره) و انتخاب رهبر جدید اتخاذ کردند و حضرت آیت الله خامنه ای را به این سمت خطیر برگزیدند.
با اعلام خبر رهبری معظم له، دل های مسلمانان شاد و دشمنان اسلام و انقلاب مایوس شدند.
حضرت آیت الله خامنه اى، در تشریح و توضیح توطئه دشمنان براى پس از رحلت امام بزرگوار (ره)، به فکر و تقواى مردم و معجزه الهى در خنثى کردن این توطئه ها اشاره مىکنند و مىفرمایند:
«با رحلت امام خمینى (ره) طیف وسیع دشمنان اسلام - که در صفوف مقدم معارضه با جمهورى اسلامى بودند - این امید را پنهان نکردند که جمهورى اسلامى در غیاب پدید آورنده و پروراننده خود، نیروى دفاع و رشد را از دست بدهد و چون کودکى بىصاحب، احساس ضعف و درماندگى کند، یا به کلى از پاى درآید و یا به ناچار به دامان این و آن پناه برد! در محاسبات تنگ نظرانه دشمنان - که همه بى استثناء اسیر محاسبات صددرصد مادى بوده و از فهم روابط معنوى و برکات ایمان و تقوا بىنصیبند - نمىگنجد که معجزه الهى در طلیعه قرن پانزدهم، یعنى حکومت صلاح و دین و حیات دوباره ارزشهاى اسلامى، آن قله مرتفعى باشد که دست آلوده بندگان هوا و هوس به آن نرسد و دیپلماسى زر و زور از به دام افکندن آن، عاجز بماند.»
بدیهى است رهبرى و هدایت هر انقلابى پس از پیروزى به مراتب مشکلتر از دوره هاى پیش از پیروزى زیرا تا زمان حصول پیروزى انگیزههاى فراوانى براى وحدت کلمه به منظور استیلا یافتن بر دشمن مشترک وجود دارد. حتى افراد و گروههایى یافت مىشوند که به رغم عدم خلوص کافى، براى دستیابى به اهداف خاص خود، ضمن قلمداد دادن خود به همراهى و همفکرى با مردم، در مبارزه شرکت مىکنند و معارضه آشکارى با رهبرى مبارزه و انقلاب ندارند، اما پس از پیروزى انقلاب، به دلیل سهم خواهى که از خصلتهاى افراد و گروههاى ناخالص است نغمه هاى جدایى آنها ساز مىشود و این روند در برخى موارد به شکلگیرى توطئه هاى گوناگون علیه انقلاب و رهبرى آن منجر مىگردد.
چنین واقعیتى را در انقلاب اسلامى ایران نیز شاهد بودیم که نمونه هاى بارز آن توطئه ها و کارشکنیهاى منافقین، ملىگراها و دیگر گروههاى وابسته به شرق و غرب بود. از سوى دیگر قدرتهاى استعمارى نیز به ستیز با انقلاب پرداختند و با تحمیل جنگ ناخواسته، محاصره اقتصادى تبلیغات مسموم و اعمال فشارهاى سیاسى به دشمنى با انقلاب و مردم مسلمان ایران پرداختند اما رهبریهاى خردمندانه و هوشیارانه امام خمینى (س) و مقاومت بى نظیر مردم تمام نقشه هاى شیطانى مستکبران عالم علیه انقلاب را نقش بر آب ساخت.
رحلت جانگداز امام خمینى (س) این توهم پوچ را در دشمنان قسم خورده انقلاب به وجود آورد که انقلاب اسلامى از مسیر خود منحرف مىشود و توده ها به بى تفاوتى کشیده خواهند شد، اما از آنجا که انقلاب اسلامى ایران، ریشه در اعماق قلوب مردم داشت، هیچ گاه تصور خام مخالفان اسلام و انقلاب و مردم، مصداق نیافت و مجلس خبرگان، یک روز پس از ارتحال امام، با انتخاب یکى از فرزندان رشید اسلام و شاگرد خلف و شایسته امام خمینى - حضرت آیت الله خامنه اى - بر تداوم راه رهبر راحل، مهر تایید زد و امروز همه جهان بر این نکته اعتراف دارند که پایانى براى انقلاب اسلامى متصور نیست و ایران اسلامى به عنوان تنها ملجا و مامن محرومان و پشتیبان مستضعفان شناخته شده است.
امروز هر ایرانى مسلمان و آزاده بر خود مىبالد که کشورش در شمار مستقل ترین و آزادترین ممالک دنیاست و رهبرش راهى را مىپیماید که بنیانگذار فقید جمهورى اسلامى ایران، از نخستین روزهاى قیام به پیروان راستین و وفادارش نشان داده است.
در تاریخ 28 اردیبهشتسال 1368 تیم پزشکى حضرت امام از اولین علائم خونریزى در دستگاه گوارش معظم له اطلاع یافت و بلافاصله معاینات و بررسیهاى لازم صورت گرفت انجام معاینات، دو زخم در معده حضرت امام را مشخص مىنمود که یکى سطحى و دیگر نسبتا عمیق بود. با مشاهده زخمها مشاوره با پزشکان متخصص بیماریهاى گوارشى صورت گرفت.
مشخصات ظاهرى زخمها حکایت مشکوکى از احتمال وجود بیمارى بدخیم مىکرد. مطالعات پرتونگارى و عکسبردارى از معده امام نشان دهنده ضایعاتى نگران کننده بود. بزرگترین زخم چهار تا پنجسانتىمتر و حاشیه آن نامنظم و کاملا برجسته و متورم بود و در معده آثار خونریزى و خون تازه وجود داشت. این مشاهدات توسط اندوسکوپى و مشاهده داخل معده توسط دستگاه صورت گرفته بود که شرح آن توسط پزشکان تیم مراقبت از امام، آقایان دکتر عارفى و دکتر فاضل داده شده است.
روز یکشنبه 31 اردیبهشت ماه آزمایشات تکمیلى انجام شده و وضعیت قلبى و عمومى حضرت امام مورد بررسى دقیق واقع شد، چرا که تصمیمگیرى در مورد انتخاب درمانى جراحى در شخصى با سن امام و با وضعیت قلبى و عمومى ایشان تصمیمگیرى بسیار دقیق و حساسى بود. در چنین شرایطى با محاسبه بسیار دقیق وضعیتبیمارى و خطرات ناشى از عدم انجام عمل جراحى در مقایسه با انجام آن، انتخاب نهایى صورت گرفت.
مشکلى که از نظر جسمانى براى حضرت امام پیش آمده بود از دو جنبه جان معظم له را تهدید مىکرد. یکى ایجاد خونریزى وسیع و کشنده و غیرقابل کنترل و دیگرى احتمال ایجاد سوراخ در جدار معده و ورود محتویات معده به داخل حفر شکم در آن صورت یا به سرعت مرگ مستولى مىشد و یا باید تن به انجام عمل جراحى در شرایطى بسیار نامناسب داد که احتمال خطرش بسیار بیشتر از زمانى بود که جراحى با آمادگى کامل قلب و وضعیت عمومى بدن صورت مىگیرد.
شرح حالى که حضرت امام از وضعیت جسمانى و دستگاه گوارش ارائه مىفرمودند حاکى از افزایش میزان خونریزى در دستگاه گوارش بود و روز به روز بر میزان آن افزوده مىشد.
از طرفى مطالعات اندوسکوپى با دستگاه اندوسکوپ وسعت و عمق قابل توجه زخمها را نشان مىداد و بخصوص در مورد یکى از زخمها حاکى از نازک شدن خطرناک جدار معده بود.
بنابراین قضاوت پزشکان متفقا در پیشگیرى از دو عارضه بسیار خطرناک و کشنده که امکان وقوع آن در آیندهاى نزدیک حتمى مىنمود برانجام عمل جراحى قرار گرفت. بنابراین این تصمیم گیرى با فرزند امام حضرت حجت الاسلام والمسلمین حاج احمد آقا در میان گذاشته شد و ایشان نیز مساله را با مسئولان مملکتى در میان گذاشت. جوانب کار براى مسئولان کاملا توضیح داده شد و پس از موافقت موضوع با حضرت امام مطرح شد. امام پس از حصور اطلاع از تصمیم پزشکان با خونسردى فرمود: "هر طور صلاح است همان طور عمل کنید. "
مقدمات عمل جراحى براى روز دوم خرداد آماده شد و امام به بیمارستان منتقل گشت. زمانى که امام، جماران را به سوى بیمارستان ترک مىکرد در سر پایینى کوچه جلو بیتبه اطرافیان فرمود: "من از این سرازیرى که پایین مىروم دیگر بالا نمىآیم"
و بنا به گفته اطرافیان حالتى حاکى از آرامش و ثبات در برخورد با مساله مرگ در موقع گفتن این جمله کاملا حس مىشد.
بررسىهاى قلب، وضع امام را، حتى بهتر از آنچه تصور مىشد نشان داده بود و با تزریق یکى دو واحد خون، کم خونى ناشى از خونریزیهاى مکرر نیز اصلاح شد. بنا به گفته دکتر فاضل جراح امام، معظم له نماز شبشان را خواند که از تلویزیون نیز بخشى از آن پخش شد.
امام پس از اداى نماز صبح جهت جراحى آماده شد. یکى دو لوله نازک براى رساندن مایعات و نشان دادن فشار داخلى وریدهاى مرکزى در رگها قرار گرفت و در ساعت 45/7 دقیقه امام توسط یک برانکارد به اتاق عمل منتقل گشت. بنا به گفته دکتر فاضل در اتاق عمل، تیم جراحى مرکب از دکتر فاضل، دو جراح، یک تکنسین، پرستار اتاق عمل، دو نفر متخصص بیهوشى، یک تکنسین بیهوشى و دو متخصص قلب آماده انجام عمل شدند. بیهوشى که یکى از حساسترین مراحل انجام عمل بود با موفقیت انجام شد و ساعت 30/8 دقیقه انجام جراحى آغاز گشت و جریان عمل توسط تلویزیون مدار بستهاى در معرض مشاهده اشخاصى که در بیرون اتاق عمل حضور داشتند قرار گرفت. جراحى کمتر از دو ساعت طول کشید و در ساعت 20/10 دقیقه به پایان رسید.
طبق اظهارات دکتر فاضل، وقتى شکم امام باز شد مشاهده گشت که قسمت میانى معده دچار ضایعه است. بزرگترین زخمى که قبلا ذکر شد در خم بزرگ معده وجود داشت و جدار معده را به نحو خطرناکى نازک نموده بود. ضایعهاى کوچک با قطرى حدود شش میلیمتر در قسمت چپ کبد به صورت یک دانه مشاهده مىشد و غدد لنفاوى کمى بزرگ بود که مشابه آن در افراد عادى نیز دیده مىشود و اندازه طحال طبیعى بود.
قسمتى از معده که مبتلا بود، برداشته شد و قسمتهاى باقیمانده به هم متصل گشت و از غدد لنفاوى و کبد نیز نمونه بردارى شد و در طول عمل مشکل خاصى پیش نیامد. سپس امام به بخش آى. سى. یو منتقل شد، بخشى که از نظر مراقبتهاى ویژه داراى امکانات کامل جهت کنترل خطرات احتمالى است. لوله داخل ناى یا تراشه حضرت امام براى 24 ساعت آینده باقى ماند تا وضع تنفسى حضرت امام کاملا مطمئن شود.
در فاصله کوتاهى پس از عمل، جلسه اى با حضور مسئولین کشور تشکیل شد و با مشورت دو تا سه نفر از تیم پزشکى، نحوه اطلاع دادن مساله به مردم مشخص شد. نکته اى که در این موضوع مورد توجه قرار گرفت جلوگیرى از ایجاد نگرانى زیاد بود و همان روز ساعت دو بعدازظهر متنى از اخبار رادیو براى مردم خوانده شد مبنى بر اینکه حضرت امام به علت خونریزى گوارشى و براى کنترل آن، مورد عمل جراحى موفقى قرار گرفته اند و حال ایشان رضایتبخش است.
علىرغم لحن اطلاعیه که حاکى از موفقیت آمیز بودن جراحى امام بود ملت عاشق و دلباخته امام ناگهان براى اولین بار از کسالت جدید امام مطلع و این موجب بروز نگرانى شد. ولى در طى روزهاى بعد که رسانه هاى گروهى و سیماى جمهورى اسلامى ایران از بهبود حال امام گزارش مىدادند دلهاى نگران مردم با ناباورى مىرفت که دلهره و اضطراب را از خود بیرون کند. که. . . ساعت 30/8 بعدازظهر روز شنبه سیزده خرداد اولین خبر نگران کننده از اخبار شبکه سراسرى پخش شد:
این اطلاعیه امشب از سوى دفتر حضرت امام به این شرح انتشار یافت:
بسمه تعالى
به اطلاع ملت شریف و عزیز ایران مىرسانیم امروز در ساعت سه بعدازظهر در سیر درمان حضرت امام مدظله العالى مشکلى پیش آمد. پزشکان با همه کوشش خستگى ناپذیر خود براى درمان حضرت امام به مراقبت و درمانهاى لازم سرگرمند و از همه ملت خداجوى درخواست می کنیم دعاهاى خالصانه خود را ادامه دهند. امید و انتظار مىرود که ادعیه شما مردم مورد اجابت حضرت حق قرار گیرد.
دفتر امام خمینى
متعاقب پخش این اطلاعیه از اخبار شبکه سراسرى، هزاران دلباخته امام به سوى جماران شتافتند تا از حال امام خویش با خبر شوند. مردم با ناله و اشک راه جماران را در پیش گرفته بودند تا بیقرارى و اضطراب خویش را تسکین دهند. در میان آنان صدها تن از جانبازان انقلاب به چشم مىخورند. خانواده هاى شهدا، زنان، مردان، پیر و جوان خیابانى را که به جماران منتهى مىشد پر کرده بودند و اندوهبار حال امام خود را جویا مىشدند، ولى هیچکس پاسخى نمىداد. رفت و آمدهاى پر جنب و جوشى به بیت حضرت امام صورت مىگرفت و چشمهاى راهیان بیت، بیشتر اوقات گریان بود. نزدیکهاى صبح خبرهاى رسیده غم انگیز و غم انگیزتر مىشد. تا اینکه در اخبار ساعت هفت بامداد روز چهارده خرداد. . . و اما بشنوید از روزهاى پس از عمل جراحى از داخل بیمارستان.
در اطلاعیه روز دوم خرداد چیزى از تشخیص بیمارى امام گفته نشد چرا که در حقیقت از اسرار مملکتى به شمار مىرفت و گذشته از آن حال حضرت امام در آن موقع خوب و رضایتبخش بود و بنابراین ظاهر امر حاکى از موفقیت عمل جراحى حضرت امام بود و بر طبق مفاد آن مساله منتفى شده بود.
در واقع در چند روز اول هم اوضاع به خوبى پیش مىرفت. امام پس از عمل به راحتى به هوش آمد، منتها به دلیل وجود لوله تراشه در داخل ناى قادر به صحبت کردن نبود و به دستورات پزشکان مبنى بر باز و بسته نمودن چشم و حرکات دستها و پاها پاسخ مثبت مىداد. ساعت شش بعدازظهر همان روز یعنى در دوم خرداد ناگهان اختلالى در منحنى نوار قلب حضرت امام پیدا شد که نگران کننده بود و حدود یک ساعت و نیم به طول انجامید که با درمانهاى لازم مرتفع شد و پس از آن در همان روز مصاحبه اى توسط پزشکان حضرت امام صورت گرفت و اطلاعاتى در اختیار مردم قرار گرفت.
فرداى آن روز حال امام بهتر بود و چند تن از مسئولین مملکتى و حجت الاسلام والمسلمین حاج احمد آقا خدمت امام رسید. همان روز لوله داخل تراشه حضرت امام برداشته شد و امام قادر به صحبت کردن شد. ضمنا قرار شد وضعیت امام از طریق اطلاعیه اى به اطلاع مردم برسد.
در روز پنجشنبه چهارم خرداد وضع کلیوى امام مختصر اشکالى پیدا کرد که پیش بینى آن مىشد که تدابیر لازم اندیشیده شد. در این شرایط به گفته اطرافیان و پزشکان، معظم له حاضران را دلدارى مىدادند.
روز سوم پس از عمل، از نظر بروز مشکلات عفونى و پیدا شدن اشکال تنفسى و تب از روزهاى دیگر اهمیت بیشترى داشت; و در بخشهاى جراحى پس از انجام عمل در روز سوم بیشتر از روزهاى دیگر احتمال وقوع عوارض وجود دارد. روز جمعه پنجم خرداد ماه یعنى روز سوم پس از عمل عده اى از اعضاى خانواده امام و آقاى هاشمى رفسنجانى نیز به حضور ایشان رسیده بودند.
تا ظهر اتفاقى که نگران کننده باشد نیفتاد و امام با آقاى هاشمى صحبت کرد و وقتى آقاى هاشمى اجازه خواست که سلامتى حضرت امام را از طریق خطبه هاى نماز جمعه به اطلاع مردم رساند، امام اجازه داد و مطالبى فرمود که توسط آقاى هاشمى به اطلاع مردم رسید و طى آن امام عزیز به مردم سلام رسانید و از کسانى که ابراز احساسات نموده بودند، تشکر کرد. ولى در ساعت دوازده و پنج دقیقه همان روز امام ناراحتى تنفسى پیدا کرد و در نوار قلبى تغییراتى پیدا شد که بنا به اظهارات پزشکان بیش از دو سال طول کشید ومختصرى هم تب ایجاد شد که با تدابیر لازم درمانى و خروج لوله هاى تزریقات از رگها مرتفع شد.
روز شنبه به خوبى و بدون وجود واقعه نگران کنندهاى سپرى شد و فقط به دلیل وجود علائم خونریزى در دستگاه ادرارى، بررسى داخل مثانه با دستگاه و بدون بیهوشى عمومى و صرفا با بى حسى موضعى انجام شد و نکته مهمى مشاهده نشد. بعلاوه یک عکسبردارى هم با استفاده از ماده حاجب از معده صورت گرفت که نشان دهنده جوش خوردن بخیه هاى عمل بود و شب همان روز تصاویرى از حضرت امام از طریق سیماى جمهورى اسلامى ایران ملت پخش شد که همه مشاهده نمودند، سپس لوله معده خارج شد و رژیم مایعات شروع شد. فرداى آن روز به جز مختصرى کاهش فشار خون، مشکل دیگرى پیش نیامد و امام نماز را با وضو خواند و شب مختصرى هم غذا میل کرد روز دوشنبه هشتم خرداد وضع تنفسى و ریوى امام دچار مشکل شدو ظاهرا مقدارى مایع در داخل ریه ها جمع شده بود که مىتوانست ناشى از سه عارضه باشد: یکى اینکه ریه ها دچار عفونت شده باشند، دیگر اینکه وضع قلبى و نارسایى قلب موجب تجمع مایع در ریه شده باشد و سوم اینکه بیمارى اصلى که معده را گرفتار کرده است ریه ها را هم مورد تهاجم قرار داده باشد. مشکل ریوى کماکان ادامه داشت و اختلالات کلیوى نیز به درمان پاسخ نمىداد.
روز چهاشنبه جلسه مشاورهاى با تعداد زیادى از پزشکان متخصص سراسر کشور تشکیل شد و وضع بیمارى امام از جنبه هاى مختلف مورد بررسى قرار گرفت.
در کنار مشکلات متعددى که وجود داشت، تغییرات نگران کننده فرمول شمارش خون حاکى از پیشرفت بیمارى اصلى امام بود که لزوم انجام سریع شیمى درمانى را مطرح مىساخت، ولى مساله اى که تیم پزشکان در این مورد با آن روبرو شد این بود که معمولا اگر شیمى درمانى پس از عمل جراحى لزوم داشته باشد آن را دو تا سه هفته پس از جراحى به تعویق مىاندازند تا آثار سؤ ناشى از شیمى درمانى مشکلى را در وضع عمومى بدن ایجاد نکند، ولى آزمایشات خون حضرت امام در هر لحظه مبین مشکلات بیشترى بود و ناچار پزشکان، شیمى درمانى را شروع کردند و این در حالى بود که وضعیت عمومى بدن از نظر وضع ریوى و کلیوى در شرایط چندان مطلوبى به سر نمىبرد. روز شنبه سیزدهم خرداد دفع ادرارى به کلى مختل شده بود و کلیه ها که وظیفه دفع ادرار را به عهده دارند به درمانها جواب نمىدادند و این موضوع باعث تشدید مساله ریوى نیز مىگشت و ریه ها نیز پر از مایعى بود که خروج آن با درمانهاى انجام شده امکانپذیر نبود.
ساعت یازده صبح همان روز، نوار قلب تغییراتى را نشان داد و فشار خون کم کم کاهش یافت، در بیمارستان پزشکان، حاج احمد آقا، بعضى از مسئولان مملکتى و نوه امام نزد معظم له بودند و بنا به اظهارات نوه حضرت امام ایشان شاید بیش از 100 بار شهادتین گفته بود. امام نماز ظهر و عصر را خواند و حدود ساعت سه بعدازظهر یک ایست قلبى پیش آمد که با ماساژ قلبى و تنفس مصنوعى دوباره قلب به کار افتاد و دستگاهى جهت کمک به ایجاد ضربان قلب در جلوى سینه امام کار گذاشته شد. این وضعیت تا ساعت 30/8 دقیقه بعدازظهر ادامه داشت که وضع نگران کننده از طریق اخبار شبکه سراسرى سیماى جمهورى اسلامى به اطلاع مردم رسید و موج عاشقان امام به سوى جماران روان گشت. وضعیت عمومى حضرت امام اصلا خوب نبود ولى بعدازظهر گویى مجددا کمى به هوش آمده بود. کهولت سن، بیمارى صعب العلاج و وضع نامناسب قلبى دست به دست هم داده بودند تا ملتى را داغدار کنند. کارى از دست پزشکان بر نمىآمد. علىرغم تلاش همه جانبه و درمانهاى متعدد و مختلف، کارى از پیش نمىرفت. انبوه جمعیت هر لحظه در جماران بیشتر و بیشتر مىگشت، اشکها از نگرانى جارى بود و دستها به سوى آسمان بلند. چشم حاج احمد آقا مانند چشم میلیونها انسان دیگر، چشم میلیونها فرزند دیگر امام، اشک آلود بود. دستان امام لرزش داشت و در لحظات آخر با صدایى لرزان فرموده بود: "من مىدانم زنده نمىمانم، اگر مرا براى خودم نگهداشته اید به حال خودم بگذارید و اگر براى مردم است هر کارى مىخواهید بکنید. "
در سراسر ایران دستها به دعا برداشته شد، حتى در خارج از مرزها عاشقان امام ضجهکنان بقاى امام را از یگانه استدعا مىکردند، ولى در ساعت 20/10 دقیقه بعدازظهر روز شنبه سیزدهم خرداد ماه سال 1368، دعاى امام بر دعاى میلیونها انسان غلبه یافت و قلب ملت از کار ایستاد.
انالله و انا الیه راجعون