از یاد رفته گان

وبی برای نسل جوان

از یاد رفته گان

وبی برای نسل جوان

متن وصیت نامه سیاسی الهی حضرت امام خمینی (ره)

بسم الله الرحمن الرحیم

قال رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم : انی تارک فیکم الثقلین کتاب الله و عترتی اهل بیتی؛ فانهما لن یفترقا حتی یردا علی الحوض .

الحمدلله و سبحانک؛ اللهم صل علی محمد و آله مظاهر جمالک و جلالک و خزائن اسرار کتابک الذی تجلی فیه الاحدیه بجمیع اسمائک حتی المستاثر منها الذی لایعلمه غیرک؛ و اللعن علی ظالمیهم اصل الشجره الخبیثه .

و بعد، اینجانب مناسب می دانم که شمه ای کوتاه و قاصر در باب "ثقلین" تذکر دهم؛ نه از حیث مقامات غیبی و معنوی و عرفانی، که قلم مثل منی عاجز است از جسارت در مرتبه ای که عرفان آن بر تمام دایره وجود، از ملک تا ملکوت اعلی و از آنجا تا لاهوت و آنچه در فهم من و تو ناید، سنگین و تحمل آن فوق طاقت، اگر نگویم ممتنع است؛ و نه از آنچه بر بشریت گذشته است، از مهجور بودن از حقایق مقام والای "ثقل اکبر" و "ثقل کبیر" که از هر چیز اکبر است جز ثقل اکبر که اکبر مطلق است؛ و نه از آنچه گذشته است بر این دو ثقل از دشمنان خدا و طاغوتیان بازیگر که شمارش آن برای مثل منی میسر نیست با قصور اطلاع و وقت محدود؛ بلکه مناسب دیدم اشاره ای گذرا و بسیار کوتاه از آنچه بر این دو ثقل گذشته است بنمایم .

شاید جمله لن یفترقا حتی یردا علی الحوض اشاره باشد بر اینکه بعد از وجودمقدس رسول الله - صلی الله علیه و آله و سلم - هرچه بر یکی از این دو گذشته است بر دیگری گذشته است و مهجوریت هر یک مهجوریت دیگری است ، تاآنگاه که این دو مهجور بر رسول خدا در "حوض " وارد شوند. و آیا این "حوض " مقام اتصال کثرت به وحدت است و اضمحلال قطرات در دریااست ، یا چیز دیگر که به عقل و عرفان بشر راهی ندارد. و باید گفت آن ستمی که از طاغوتیان بر این دو ودیعه رسول اکرم - صلی الله علیه و آله و سلم - گذشته ،بر امت مسلمان بلکه بر بشریت گذشته است که قلم از آن عاجز است .

و ذکر این نکته لازم است که حدیث "ثقلین " متواتر بین جمیع مسلمین است و در کتب اهل سنت از "صحاح ششگانه " تا کتب دیگر آنان ، با الفاظ مختلفه و موارد مکرره از پیغمبر اکرم - صلی الله علیه و آله و سلم - به طور متواترنقل شده است . و این حدیث شریف حجت قاطع است بر جمیع بشر بویژه مسلمانان مذاهب مختلف ؛ و باید همه مسلمانان که حجت بر آنان تمام است جوابگوی آن باشند؛ و اگر عذری برای جاهلان بیخبر باشد برای علمای مذاهب نیست .


اکنون ببینیم چه گذشته است بر کتاب خدا، این ودیعه الهی و ماترک پیامبراسلام - صلی الله علیه و آله و سلم - مسائل اسف انگیزی که باید برای آن خون گریه کرد، پس از شهادت حضرت علی "ع " شروع شد. خودخواهان و طاغوتیان ،قرآن کریم را وسیله ای کردند برای حکومتهای ضد قرآنی ؛ و مفسران حقیقی قرآن و آشنایان به حقایق را که سراسر قرآن را از پیامبر اکرم - صلی الله علیه وآله و سلم - دریافت کرده بودند و ندای انی تارک فیکم الثقلان در گوششان بود با بهانه های مختلف و توطئه های از پیش تهیه شده ، آنان را عقب زده و باقرآن ، در حقیقت قرآن را - که برای بشریت تا ورود به حوض بزرگترین دستور زندگانی مادی و معنوی بود و است - از صحنه خارج کردند؛ و بر حکومت عدل الهی - که یکی از آرمانهای این کتاب مقدس بوده و هست - خط بطلان کشیدندو انحراف از دین خدا و کتاب و سنت الهی را پایه گذاری کردند، تا کار به جایی رسید که قلم از شرح آن شرمسار است .

و هرچه این بنیان کج به جلو آمد کجیها و انحرافها افزون شد تا آنجا که قرآن کریم را که برای رشد جهانیان و نقطه جمع همه مسلمانان بلکه عائله بشری ، ازمقام شامخ احدیت به کشف تام محمدی "ص " تنزل کرد که بشریت را به آنچه باید برسند برساند و این ولیده "علم الاسما" را از شر شیاطین و طاغوتهارها سازد و جهان را به قسط و عدل رساند و حکومت را به دست اولیاالله ،معصومین - علیهم صلوات الاولین و الاخرین - بسپارد تا آنان به هر که صلاح بشریت است بسپارند - چنان از صحنه خارج نمودند که گویی نقشی برای هدایت ندارد و کار به جایی رسید که نقش قرآن به دست حکومتهای جائر وآخوندهای خبیث بدتر از طاغوتیان وسیله ای برای اقامه جور و فساد و توجیه ستمگران و معاندان حق تعالی شد. و مع الاسف به دست دشمنان توطئه گر ودوستان جاهل ، قرآن این کتاب سرنوشت ساز، نقشی جز در گورستانها و مجالس مردگان نداشت و ندارد و آنکه باید وسیله جمع مسلمانان و بشریت و کتاب زندگی آنان باشد، وسیله تفرقه و اختلاف گردید و یا بکلی از صحنه خارج شد،که دیدیم اگر کسی دم از حکومت اسلامی برمی آورد و از سیاست ، که نقش بزرگ اسلام و رسول بزرگوار - صلی الله علیه و آله و سلم - و قرآن و سنت مشحون آن است ، سخن می گفت گویی بزرگترین معصیت را مرتکب شده ؛ وکلمه "آخوند سیاسی " موازن با آخوند بی دین شده بود و اکنون نیز هست .

و اخیرا قدرتهای شیطانی بزرگ به وسیله حکومتهای منحرف خارج ازتعلیمات اسلامی ، که خود را به دروغ به اسلام بسته اند، برای محو قرآن و تثبیت مقاصد شیطانی ابرقدرتها قرآن را با خط زیبا طبع می کنند و به اطراف می فرستند

و با این حیله شیطانی قرآن را از صحنه خارج می کنند. ما همه دیدیم قرآنی راکه محمدرضا خان پهلوی طبع کرد و عده ای را اغفال کرد و بعض آخوندهای بیخبر از مقاصد اسلامی هم مداح او بودند. و می بینیم که ملک فهد هر سال مقدار زیادی از ثروتهای بی پایان مردم را صرف طبع قرآن کریم و محال تبلیغات مذهب ضد قرآنی می کند و وهابیت ، این مذهب سراپا بی اساس و خرافاتی راترویج می کند؛ و مردم و ملتهای غافل را سوق به سوی ابرقدرتها می دهد و ازاسلام عزیز و قرآن کریم برای هدم اسلام و قرآن بهره برداری می کند.

ما مفتخریم و ملت عزیز سرتاپا متعهد به اسلام و قرآن مفتخر است که پیرومذهبی است که می خواهد حقایق قرآنی ، که سراسر آن از وحدت بین مسلمین بلکه بشریت دم می زند، از مقبره ها و گورستانها نجات داده و به عنوان بزرگترین نسخه نجات دهنده بشر از جمیع قیودی که بر پای و دست و قلب و عقل اوپیچیده است و او را به سوی فنا و نیستی و بردگی و بندگی طاغوتیان می کشاندنجات دهد.

و ما مفتخریم که پیرو مذهبی هستیم که رسول خدا موسس آن به امر خداوندتعالی بوده ، و امیرالمومنین علی بن ابیطالب ، این بنده رها شده از تمام قیود،مامور رها کردن بشر از تمام اغلال و بردگیها است .

ما مفتخریم که کتاب نهج البلاغه که بعد از قرآن بزرگترین دستور زندگی مادی و معنوی و بالاترین کتاب رهایی بخش بشر است و دستورات معنوی وحکومتی آن بالاترین راه نجات است ، از امام معصوم ما است .

ما مفتخریم که ائمه معصومین ، از علی بن ابیطالب گرفته تا منجی بشرحضرت مهدی صاحب زمان - علیهم آلاف التحیات والسلام - که به قدرت خداوند قادر، زنده و ناظر امور است ائمه ما هستند.

ما مفتخریم که ادعیه حیاتبخش که او را "قرآن صاعد" می خوانند از ائمه معصومین ما است . ما به "مناجات شعبانیه " امامان و "دعای عرفات "حسین بن علی - علیهما السلام - و "صحیفه سجادیه " این زبور آل محمد و"صحیفه فاطمیه " که کتاب الهام شده از جانب خداوند تعالی به زهرای مرضیه است از ما است .

ما مفتخریم که "باقرالعلوم " بالاترین شخصیت تاریخ است و کسی جزخدای تعالی و رسول - صلی الله علیه و آله - و ائمه معصومین - علیهم السلام -مقام او را درک نکرده و نتوانند درک کرد، از ما است .

و ما مفتخریم که مذهب ما "جعفری " است که فقه ما که دریای بی پایان است ،یکی از آثار اوست . و ما مفتخریم به همه ائمه معصومین - علیهم صلوات الله - ومتعهد به پیروی آنانیم .

ما مفتخریم که ائمه معصومین ما - صلوات الله و سلامه علیهم - در راه تعالی دین اسلام و در راه پیاده کردن قرآن کریم که تشکیل حکومت عدل یکی ازابعاد آن است ، در حبس و تبعید به سر برده و عاقبت در راه براندازی حکومتهای جائرانه و طاغوتیان زمان خود شهید شدند. و ما امروز مفتخریم که می خواهیم مقاصد قرآن و سنت را پیاده کنیم و اقشار مختلفه ملت ما در این راه بزرگ سرنوشت ساز سر از پا نشناخته ، جان و مال و عزیزان خود را نثار راه خدامی کنند.

ما مفتخریم که بانوان و زنان پیر و جوان و خرد و کلان در صحنه های فرهنگی و اقتصادی و نظامی حاضر، و همدوش مردان یا بهتر از آنان در راه تعالی اسلام و مقاصد قرآن کریم فعالیت دارند؛ و آنان که توان جنگ دارند، درآموزش نظامی که برای دفاع از اسلام و کشور اسلامی از واجبات مهم است شرکت ، و از محرومیتهایی که توطئه دشمنان و ناآشنایی دوستان از احکام اسلام و قرآن بر آنها بلکه بر اسلام و مسلمانان تحمیل نمودند، شجاعانه و متعهدانه خود را رهانده و از قید خرافاتی که دشمنان برای منافع خود به دست نادانان و بعضی آخوندهای بی اطلاع از مصالح مسلمین به وجود آورده بودند، خارج نموده اند؛ و آنان که توان جنگ ندارند، در خدمت پشت جبهه به نحوارزشمندی که دل ملت را از شوق و شعف به لرزه درمی آورد و دل دشمنان وجاهلان بدتر از دشمنان را از خشم و غضب می لرزاند، اشتغال دارند. و ما مکرردیدیم که زنان بزرگواری زینب گونه - علیها سلام الله - فریاد می زنند که فرزندان خود را از دست داده و در راه خدای تعالی و اسلام عزیز از همه چیز خودگذشته و مفتخرند به این امر؛ و می دانند آنچه به دست آورده اند بالاتر از جنات نعیم است ، چه رسد به متاع ناچیز دنیا.

و ملت ما بلکه ملتهای اسلامی و مستضعفان جهان مفتخرند به اینکه دشمنان آنان که دشمنان خدای بزرگ و قرآن کریم و اسلام عزیزند، درندگانی هستند که از هیچ جنایت و خیانتی برای مقاصد شوم جنایتکارانه خود دست نمی کشند وبرای رسیدن به ریاست و مطامع پست خود دوست و دشمن را نمی شناسند. و درراس آنان امریکا این تروریست بالذات دولتی است که سرتاسر جهان را به آتش کشیده و هم پیمان او صهیونیست جهانی است که برای رسیدن به مطامع خود جنایاتی مرتکب می شود که قلمها از نوشتن و زبانها از گفتن آن شرم دارند؛ و خیال ابلهانه "اسرائیل بزرگ "! آنان را به هر جنایتی می کشاند. وملتهای اسلامی و مستضعفان جهان مفتخرند که دشمنان آنها حسین اردنی این جنایت پیشه دوره گرد، و حسن و حسنی مبارک هم آخور با اسرائیل جنایتکارند و در راه خدمت به امریکا و اسرائیل از هیچ خیانتی به ملتهای خود رویگردان نیستند. و ما مفتخریم که دشمن ما صدام عفلقی است که دوست ودشمن او را به جنایتکاری و نقض حقوق بین المللی و حقوق بشر می شناسند وهمه می دانند که خیانتکاری او به ملت مظلوم عراق و شیخ نشینان خلیج ، کمتر ازخیانت به ملت ایران نباشد. و ما و ملتهای مظلوم دنیا مفتخریم که رسانه های گروهی و دستگاههای تبلیغات جهانی ، ما و همه مظلومان جهان را به هر جنایت و خیانتی که ابرقدرتهای جنایتکار دستور می دهند متهم می کنند. کدام افتخار بالاتر و والاتراز اینکه امریکا با همه ادعاهایش و همه ساز و برگهای جنگی اش و آنهمه دولتهای سرسپرده اش و به دست داشتن ثروتهای بی پایان ملتهای مظلوم عقب افتاده و در دست داشتن تمام رسانه های گروهی ، در مقابل ملت غیور ایران و کشور حضرت بقیه الله - ارواحنا لمقدمه الفدا - آنچنان وامانده و رسوا شده است که نمی داند به که متوسل شود! و رو به هر کس می کند جواب رد می شنود!و این نیست جز به مددهای غیبی حضرت باری تعالی - جلت عظمته - که ملتهارا بویژه ملت ایران اسلامی را بیدار نموده و از ظلمات ستمشاهی به نور اسلام هدایت نموده .

من اکنون به ملتهای شریف ستمدیده و به ملت عزیز ایران توصیه می کنم که از این راه مستقیم الهی که نه به شرق ملحد و نه به غرب ستمگر کافر وابسته است ، بلکه به صراطی که خداوند به آنها نصیب فرموده است محکم و استوار ومتعهد و پایدار پایبند بوده ، و لحظه (ای) از شکر این نعمت غفلت نکرده ودستهای ناپاک عمال ابرقدرتها، چه عمال خارجی و چه عمال داخلی بدتر ازخارجی ، تزلزلی در نیت پاک و اراده آهنین آنان رخنه نکند؛ و بدانند که هرچه رسانه های گروهی عالم و قدرتهای شیطانی غرب و شرق اشتلم می زنند دلیل برقدرت الهی آنان است و خداوند بزرگ سزای آنان را هم در این عالم و هم درعوالم دیگر خواهد داد. "انه ولی النعم و بیده ملکوت کل شی ء".

و با کمال جد و عجز از ملتهای مسلمان می خواهم که از ائمه اطهار و فرهنگ سیاسی ، اجتماعی ، اقتصادی ، نظامی این بزرگ راهنمایان عالم بشریت به طورشایسته و به جان و دل و جانفشانی و نثار عزیزان پیروی کنند. از آن جمله دست از فقه سنتی که بیانگر مکتب رسالت و امامت است و ضامن رشد و عظمت ملتهااست ، چه احکام اولیه و چه ثانویه که هر دو مکتب فقه اسلامی است ، ذره ای منحرف نشوند و به وسواس خناسان معاند با حق و مذهب گوش فرا ندهند وبدانند قدمی انحرافی ، مقدمه سقوط مذهب و احکام اسلامی و حکومت عدل الهی است . و از آن جمله از نماز جمعه و جماعت که بیانگر سیاسی نماز است هرگز غفلت نکنند، که این نماز جمعه از بزرگترین عنایات حق تعالی برجمهوری اسلامی ایران است . و از آن جمله مراسم عزاداری ائمه اطهار و بویژه سید مظلومان و سرور شهیدان ، حضرت ابی عبدالله الحسین - صلوات وافر الهی و انبیا و ملائکه الله و صلحا بر روح بزرگ حماسی او باد - هیچ گاه غفلت نکنند.و بدانند آنچه دستور ائمه - علیهم السلام - برای بزرگداشت این حماسه تاریخی اسلام است و آنچه لعن و نفرین بر ستمگران آل بیت است ، تمام فریاد قهرمانانه ملتها است بر سردمداران ستم پیشه در طول تاریخ الی الابد. و می دانید که لعن ونفرین و فریاد از بیداد بنی امیه - لعنه الله علیهم - با آنکه آنان منقرض و به جهنم رهسپار شده اند، فریاد بر سر ستمگران جهان و زنده نگهداشتن این فریادستم شکن است .

و لازم است در نوحه ها و اشعار مرثیه و اشعار ثنای از ائمه حق - علیهم سلام الله - به طور کوبنده فجایع و ستمگریهای ستمگران هر عصر و مصریادآوری شود؛ و در این عصر که عصر مظلومیت جهان اسلام به دست امریکا وشوروی و سایر وابستگان به آنان و از آن جمله آل سعود، این خائنین به حرم بزرگ الهی - لعنه الله و ملائکته و رسله علیهم - است به طور کوبنده یادآوری ولعن و نفرین شود. و همه باید بدانیم که آنچه موجب وحدت بین مسلمین است این مراسم سیاسی است که حافظ ملیت مسلمین ، بویژه شیعیان ائمه اثنی عشر- علیهم صلوات الله و سلم - است .

و آنچه لازم است تذکر دهم آن است که وصیت سیاسی - الهی اینجانب اختصاص به ملت عظیم الشان ایران ندارد، بلکه توصیه به جمیع ملل اسلامی ومظلومان جهان از هر ملت و مذهب می باشد.

از خداوند - عزوجل - عاجزانه خواهانم که لحظه ای ما و ملت ما را به خودواگذار نکند و از عنایات غیبی خود به این فرزندان اسلام و رزمندگان عزیزلحظه ای دریغ نفرماید.

روح الله الموسوی الخمینی

 

بسم الله الرحمن الرحیم

اهمیت انقلاب شکوهمند اسلامی که دستاورد میلیونها انسان ارزشمند وهزاران شهید جاوید آن و آسیب دیدگان عزیز، این شهیدان زنده است و موردامید میلیونها مسلمانان و مستضعفان جهان است ، به قدری است که ارزیابی آن ازعهده قلم و بیان والاتر و برتر است . اینجانب ، روح الله موسوی خمینی که از کرم عظیم خداوند متعال با همه خطایا مایوس نیستم و زاد راه پرخطرم همان دلبستگی به کرم کریم مطلق است ، به عنوان یک نفر طلبه حقیر که همچون دیگر برادران ایمانی امید به این انقلاب و بقای دستاوردهای آن و به ثمررسیدن هرچه بیشتر آن دارم ، به عنوان وصیت به نسل حاضر و نسلهای عزیزآینده مطالبی هر چند تکراری عرض می نمایم . و از خداوند بخشاینده می خواهم که خلوص نیت در این تذکرات عنایت فرماید.

1- ما می دانیم که این انقلاب بزرگ که دست جهانخواران و ستمگران را ازایران بزرگ کوتاه کرد، با تاییدات غیبی الهی پیروز گردید. اگر نبود دست توانای خداوند امکان نداشت یک جمعیت 36 میلیونی با آن تبلیغات ضداسلامی و ضدروحانی خصوص در این صد سال اخیر و با آن تفرقه افکنیهای بیحساب قلمداران و زبان مزدان در مطبوعات و سخنرانیها و مجالس و محافل ضداسلامی و ضدملی به صورت ملیت ، و آنهمه شعرها و بذله گوییها، و آنهمه مراکز عیاشی و فحشا و قمار و مسکرات و مواد مخدره که همه و همه برای کشیدن نسل جوان فعال که باید در راه پیشرفت و تعالی و ترقی میهن عزیز خود فعالیت نمایند، به فساد و بی تفاوتی در پیشامدهای خائنانه ، که به دست شاه فاسد و پدر بی فرهنگش و دولتها و مجالس فرمایشی که از طرف سفارتخانه های قدرتمندان بر ملت تحمیل می شد، و از همه بدتر وضع دانشگاهها و دبیرستانها و مراکز آموزشی که مقدرات کشور به دست آنان سپرده می شد، با به کار گرفتن معلمان و استادان غربزده یا شرقزده صددرصد مخالف اسلام و فرهنگ اسلامی بلکه ملی صحیح ، با نام "ملیت " و "ملی گرایی "، گرچه در بین آنان مردانی متعهد و دلسوز بودند، لکن با اقلیت فاحش آنان و درتنگنا قرار دادنشان کار مثبتی نمی توانستند انجام دهند و با اینهمه و دهها مسائل دیگر، از آن جمله به انزوا و عزلت کشیدن روحانیان و با قدرت تبلیغات به انحراف فکری کشیدن بسیاری از آنان ، ممکن نبود این ملت با این وضعیت یکپارچه قیام کنند و در سرتاسر کشور با ایده واحد و فریاد "الله اکبر" وفداکاریهای حیرت آور و معجزه آسا تمام قدرتهای داخل و خارج را کنار زده وخود مقدرات کشور را به دست گیرد. بنابراین شک نباید کرد که انقلاب اسلامی ایران از همه انقلابها جدا است : هم در پیدایش و هم در کیفیت مبارزه و هم درانگیزه انقلاب و قیام . و تردید نیست که این یک تحفه الهی و هدیه غیبی بوده که از جانب خداوند منان بر این ملت مظلوم غارتزده عنایت شده است .

2- اسلام و حکومت اسلامی پدیده الهی است که با به کار بستن آن سعادت فرزندان خود را در دنیا و آخرت به بالاترین وجه تامین می کند و قدرت آن دارد که قلم سرخ بر ستمگریها و چپاولگریها و فسادها و تجاوزها بکشد وانسانها را به کمال مطلوب خود برساند. و مکتبی است که برخلاف مکتبهای غیرتوحیدی ، در تمام شئون فردی و اجتماعی و مادی و معنوی و فرهنگی و سیاسی و نظامی و اقتصادی دخالت و نظارت دارد و از هیچ نکته ، ولو بسیارناچیز که در تربیت انسان و جامعه و پیشرفت مادی و معنوی نقش دارد فروگذارننموده است ؛ و موانع و مشکلات سر راه تکامل را در اجتماع و فرد گوشزدنموده و به رفع آنها کوشیده است . اینک که به توفیق و تایید خداوند، جمهوری اسلامی با دست توانای ملت متعهد پایه ریزی شده ، و آنچه در این حکومت اسلامی مطرح است اسلام و احکام مترقی آن است ، بر ملت عظیم الشان ایران است که در تحقق محتوای آن به جمیع ابعاد و حفظ و حراست آن بکوشند که حفظ اسلام در راس تمام واجبات است ، که انبیای عظام از آدم - علیه السلام - تاخاتم النبیین - صلی الله علیه و آله و سلم - در راه آن کوشش و فداکاری جانفرسانموده اند و هیچ مانعی آنان را از این فریضه بزرگ بازنداشته ؛ و همچنین پس ازآنان اصحاب متعهد و ائمه اسلام - علیهم صلوات الله - با کوششهای توانفرسا تاحد نثار خون خود در حفظ آن کوشیده اند. و امروز بر ملت ایران ، خصوصا، وبر جمیع مسلمانان ، عموما، واجب است این امانت الهی را که در ایران به طوررسمی اعلام شده و در مدتی کوتاه نتایج عظیمی به بار آورده ، با تمام توان حفظنموده و در راه ایجاد مقتضیات بقای آن و رفع موانع و مشکلات آن کوشش نمایند. و امید است که پرتو نور آن بر تمام کشورهای اسلامی تابیدن گرفته وتمام دولتها و ملتها با یکدیگر تفاهم در این امر حیاتی نمایند، و دست ابرقدرتهای عالمخوار و جنایتکاران تاریخ را تا ابد از سر مظلومان و ستمدیدگان جهان کوتاه نمایند.

اینجانب که نفسهای آخر عمر را می کشم به حسب وظیفه ، شطری از آنچه درحفظ و بقای این ودیعه الهی دخالت دارد و شطری از موانع و خطرهایی که آن را تهدید می کنند، برای نسل حاضر و نسلهای آینده عرض می کنم و توفیق وتایید همگان را از درگاه پروردگار عالمیان خواهانم .

الف - بی تردید رمز بقای انقلاب اسلامی همان رمز پیروزی است ؛ و رمزپیروزی را ملت می داند و نسلهای آینده در تاریخ خواهند خواند که دو رکن اصلی آن : انگیزه الهی و مقصد عالی حکومت اسلامی ؛ و اجتماع ملت درسراسر کشور با وحدت کلمه برای همان انگیزه و مقصد.

اینجانب به همه نسلهای حاضر و آینده وصیت می کنم که اگر بخواهید اسلام و حکومت الله برقرار باشد و دست استعمار و استثمارگران خارج و داخل ازکشورتان قطع شود، این انگیزه الهی را که خداوند تعالی در قرآن کریم بر آن سفارش فرموده است از دست ندهید؛ و در مقابل این انگیزه که رمز پیروزی وبقای آن است ، فراموشی هدف و تفرقه و اختلاف است . بی جهت نیست که بوقهای تبلیغاتی در سراسر جهان و ولیده های بومی آنان تمام توان خود راصرف شایعه ها و دروغهای تفرقه افکن نموده اند و میلیاردها دلار برای آن صرف می کنند. بی انگیزه نیست سفرهای دائمی مخالفان جمهوری اسلامی به منطقه . و مع الاسف در بین آنان از سردمداران و حکومتهای بعض کشورهای اسلامی ، که جز به منافع شخص خود فکر نمی کنند و چشم و گوش بسته تسلیم امریکا هستند دیده می شود؛ و بعض از روحانی نماها نیز به آنان ملحقند.

امروز و در آتیه نیز آنچه برای ملت ایران ومسلمانان جهان باید مطرح باشد واهمیت آن را در نظر گیرند، خنثی کردن تبلیغات تفرقه افکن خانه برانداز است .توصیه اینجانب به مسلمین و خصوص ایرانیان بویژه در عصر حاضر، آن است که در مقابل این توطئه ها عکس العمل نشان داده و به انسجام و وحدت خود، به هر راه ممکن افزایش دهند و کفار و منافقان را مایوس نمایند.

ب - از توطئه های مهمی که در قرن اخیر، خصوصا در دهه های معاصر، وبویژه پس از پیروزی انقلاب آشکارا به چشم می خورد، تبلیغات دامنه دار با ابعاد مختلف برای مایوس نمودن ملتها و خصوص ملت فداکار ایران از اسلام است .گاهی ناشیانه و با صراحت به اینکه احکام اسلام که 1400 سال قبل وضع شده است نمی تواند در عصر حاضر کشورها را اداره کند، یا آنکه اسلام یک دین ارتجاعی است و با هر نوآوری و مظاهر تمدن مخالف است ، و در عصر حاضرنمی شود کشورها از تمدن جهانی و مظاهر آن کناره گیرند، و امثال این تبلیغات ابلهانه و گاهی موذیانه و شیطنت آمیز به گونه طرفداری از قداست اسلام که اسلام و دیگر ادیان الهی سر و کار دارند با معنویات و تهذیب نفوس و تحذیر ازمقامات دنیایی و دعوت به ترک دنیا و اشتغال به عبادات و اذکار و ادعیه که انسان را به خدای تعالی نزدیک و از دنیا دور می کند، و حکومت و سیاست وسررشته داری برخلاف آن مقصد و مقصود بزرگ و معنوی است ، چه اینها تمام برای تعمیر دنیا است و آن مخالف مسلک انبیای عظام است ! و مع الاسف تبلیغ به وجه دوم در بعض از روحانیان و متدینان بیخبر از اسلام تاثیر گذاشته که حتی دخالت در حکومت و سیاست را به مثابه یک گناه و فسق می دانستند و شایدبعضی بدانند! و این فاجعه بزرگی است که اسلام مبتلای به آن بود.

گروه اول که باید گفت از حکومت و قانون و سیاست یا اطلاع ندارند یاغرضمندانه خود را به بی اطلاعی می زنند. زیرا اجرای قوانین بر معیار قسط وعدل و جلوگیری از ستمگری و حکومت جائرانه و بسط عدالت فردی واجتماعی و منع از فساد و فحشا و انواع کجرویها، و آزادی بر معیار عقل و عدل و استقلال و خودکفایی و جلوگیری از استعمار و استثمار و استعباد، و حدود وقصاص و تعزیرات بر میزان عدل برای جلوگیری از فساد و تباهی یک جامعه ، و سیاست و راه بردن جامعه به موازین عقل و عدل و انصاف و صدها ازاین قبیل ، چیزهایی نیست که با مرور زمان در طول تاریخ بشر و زندگی اجتماعی کهنه شود. این دعوی به مثابه آن است که گفته شود قواعد عقلی و ریاضی درقرن حاضر باید عوض شود و به جای آن قواعد دیگر نشانده شود. اگر در صدر خلقت ، عدالت اجتماعی باید جاری شود و از ستمگری و چپاول و قتل بایدجلوگیری شود، امروز چون قرن اتم است آن روش کهنه شده ! و ادعای آنکه اسلام با نوآوردها مخالف است - همان سان که محمدرضا پهلوی مخلوع می گفت که اینان می خواهند با چهارپایان در این عصر سفر کنند - یک اتهام ابلهانه بیش نیست . زیرا اگر مراد از مظاهر تمدن و نوآوردها، اختراعات وابتکارات و صنعتهای پیشرفته که در پیشرفت و تمدن بشر دخالت دارد، هیچ گاه اسلام و هیچ مذهب توحیدی با آن مخالفت نکرده و نخواهد کرد بلکه علم وصنعت مورد تاکید اسلام و قرآن مجید است . و اگر مراد از تجدد و تمدن به آن معنی است که بعضی روشنفکران حرفه ای می گویند که آزادی در تمام منکرات و فحشا حتی همجنس بازی و از این قبیل ، تمام ادیان آسمانی و دانشمندان وعقلا با آن مخالفند گرچه غرب و شرقزدگان به تقلید کورکورانه آن را ترویج می کنند.

و اما طایفه دوم که نقشه موذیانه دارند و اسلام را از حکومت و سیاست جدامی دانند. باید به این نادانان گفت که قرآن کریم و سنت رسول الله - صلی الله علیه و آله - آنقدر که در حکومت و سیاست احکام دارند در سایر چیزها ندارند؛بلکه بسیار از احکام عبادی اسلام ، عبادی - سیاسی است که غفلت از آنها این مصیبتها را به بار آورده . پیغمبر اسلام "ص " تشکیل حکومت داد مثل سایر حکومتهای جهان لکن با انگیزه بسط عدالت اجتماعی . و خلفای اول اسلامی حکومتهای وسیع داشته اند و حکومت علی بن ابیطالب - علیه السلام - نیز با همان انگیزه ، به طور وسیعتر و گسترده تر از واضحات تاریخ است . و پس از آن بتدریج حکومت به اسم اسلام بوده ؛ و اکنون نیز مدعیان حکومت اسلامی به پیروی از اسلام و رسول اکرم - صلی الله علیه و آله - بسیارند.

اینجانب در این وصیتنامه با اشاره می گذرم ، ولی امید آن دارم که نویسندگان و جامعه شناسان و تاریخ نویسان ، مسلمانان را از این اشتباه بیرون آورند. و آنچه گفته شده و می شود که انبیا - علیهم السلام - به معنویات کار دارند و حکومت وسررشته داری دنیایی مطرود است و انبیا و اولیا و بزرگان از آن احتراز می کردندو ما نیز باید چنین کنیم ، اشتباه تاسف آوری است که نتایج آن به تباهی کشیدن ملتهای اسلامی و باز کردن راه برای استعمارگران خونخوار است ، زیرا آنچه مردود است حکومتهای شیطانی و دیکتاتوری و ستمگری است که برای سلطه جویی و انگیزه های منحرف و دنیایی که از آن تحذیر نموده اند؛جمع آوری ثروت و مال و قدرت طلبی و طاغوت گرایی است و بالاخره دنیایی است که انسان را از حق تعالی غافل کند. و اما حکومت حق برای نفع مستضعفان و جلوگیری از ظلم و جور و اقامه عدالت اجتماعی ، همان است که مثل سلیمان بن داوود و پیامبر عظیم الشان اسلام - صلی الله علیه و آله - و اوصیای بزرگوارش برای آن کوشش می کردند؛ از بزرگترین واجبات و اقامه آن از والاترین عبادات است ، چنانچه سیاست سالم که در این حکومتها بوده از امور لازمه است . بایدملت بیدار و هوشیار ایران با دید اسلامی این توطئه ها را خنثی نمایند. وگویندگان و نویسندگان متعهد به کمک ملت برخیزند و دست شیاطین توطئه گر راقطع نمایند.

ج - و از همین قماش توطئه ها و شاید موذیانه تر، شایعه های وسیع در سطح کشور، و در شهرستانها بیشتر، بر اینکه جمهوری اسلامی هم کاری برای مردم انجام نداد. بیچاره مردم با آن شوق و شعف فداکاری کردند که از رژیم ظالمانه طاغوت رهایی یابند، گرفتار یک رژیم بدتر شدند! مستکبران مستکبرتر ومستضعفان مستضعف تر شدند! زندانها پر از جوانان که امید آتیه کشور است می باشد و شکنجه ها از رژیم سابق بدتر و غیرانسانیتر است ! هر روز عده ای رااعدام می کنند به اسم اسلام ! و ای کاش اسم اسلام روی این جمهوری نمی گذاشتند! این زمان از زمان رضاخان و پسرش بدتر است ! مردم در رنج و زحمت و گرانی سرسام آور غوطه می خورند و سردمداران دارند این رژیم را به رژیمی کمونیستی هدایت می کنند! اموال مردم مصادره می شود و آزادی در هرچیز از ملت سلب شده ! و بسیاری دیگر از این قبیل امور که با نقشه اجرا می شود.و دلیل آنکه نقشه و توطئه در کار است آنکه هرچند روز یک امر در هر گوشه وکنار و در هر کوی و برزن سر زبانها می افتد؛ در تاکسیها همین مطلب واحد و دراتوبوسها نیز همین و در اجتماعات چند نفره باز همین صحبت می شود؛ و یکی که قدری کهنه شد یکی دیگر معروف می شود. و مع الاسف بعض روحانیون که از حیله های شیطانی بیخبرند با تماس یکی - دو نفر از عوامل توطئه گمان می کنندمطلب همان است . و اساس مساله آن است که بسیاری از آنان که این مسائل رامی شنوند و باور می کنند اطلاع از وضع دنیا و انقلابهای جهان و حوادث بعد ازانقلاب و گرفتاریهای عظیم اجتناب ناپذیر آن ندارند - چنانچه اطلاع صحیح ازتحولاتی که همه به سود اسلام است ندارند - و چشم بسته و بیخبر امثال این مطالب را شنیده و خود نیز با غفلت یا عمد به آنان پیوسته اند.

اینجانب توصیه می کنم که قبل از مطالعه وضعیت کنونی جهان و مقایسه بین انقلاب اسلامی ایران با سایر انقلابات و قبل از آشنایی با وضعیت کشورها وملتهایی که در حال انقلاب و پس از انقلابشان بر آنان چه می گذشته است ، و قبل از توجه به گرفتاریهای این کشور طاغوتزده از ناحیه رضاخان و بدتر از آن محمدرضا که در طول چپاولگریهایشان برای این دولت به ارث گذاشته اند، ازوابستگیهای عظیم خانمانسوز، تا اوضاع وزارتخانه ها و ادارات و اقتصاد و ارتش و مراکز عیاشی و مغازه های مسکرات فروشی و ایجاد بی بندوباری در تمام شئون زندگی و اوضاع تعلیم و تربیت و اوضاع دبیرستانها و دانشگاهها و اوضاع سینماها و عشرتکده ها و وضعیت جوانها و زنها و وضعیت روحانیون و متدینین و آزادیخواهان متعهد و بانوان عفیف ستمدیده و مساجد در زمان طاغوت ورسیدگی به پرونده اعدام شدگان و محکومان به حبس و رسیدگی به زندانها و کیفیت عملکرد متصدیان و رسیدگی به مال سرمایه داران و زمینخواران بزرگ ومحتکران و گرانفروشان و رسیدگی به دادگستریها و دادگاههای انقلاب و مقایسه با وضع سابق دادگستری و قضات و رسیدگی به حال نمایندگان مجلس شورای اسلامی و اعضای دولت و استاندارها و سایر مامورین که در این زمان آمده اند ومقایسه با زمان سابق و رسیدگی به عملکرد دولت و جهاد سازندگی درروستاهای محروم از همه مواهب حتی آب آشامیدنی و درمانگاه و مقایسه باطول رژیم سابق با در نظر گرفتن گرفتاری به جنگ تحمیلی و پیامدهای آن ازقبیل آوارگان میلیونی و خانواده های شهدا و آسیب دیدگان در جنگ و آوارگان میلیونی افغانستان و عراق و با نظر به حصر اقتصادی و توطئه های پی در پی امریکا و وابستگان خارج و داخلش "اضافه کنید فقدان مبلغ آشنا به مسائل به مقدار احتیاج و قاضی شرع " و هرج و مرجهایی که از طرف مخالفان اسلام ومنحرفان و حتی دوستان نادان در دست اجرا است و دهها مسائل دیگر، تقاضااین است که قبل از آشنایی به مسائل ، به اشکالتراشی و انتقاد کوبنده و فحاشی برنخیزید؛ و به حال این اسلام غریب که پس از صدها سال ستمگری قلدرها وجهل توده ها امروز طفلی تازه پا و ولیده ای است محفوف به دشمنهای خارج وداخل ، رحم کنید. و شما اشکالتراشان به فکر بنشینید که آیا بهتر نیست به جای سرکوبی به اصلاح و کمک بکوشید؛ و به جای طرفداری از منافقان و ستمگران و سرمایه داران و محتکران بی انصاف از خدا بیخبر، طرفدار مظلومان وستمدیدگان و محرومان باشید؛ و به جای گروههای آشوبگر و تروریستهای مفسد و طرفداری غیرمستقیم از آنان ، توجهی به ترور شدگان از روحانیون مظلوم تا خدمتگزاران متعهد مظلوم داشته باشید؟

اینجانب هیچ گاه نگفته و نمی گویم که امروز در این جمهوری به اسلام بزرگ با همه ابعادش عمل می شود و اشخاصی از روی جهالت و عقده وبی انضباطی برخلاف مقررات اسلام عمل نمی کنند؛ لکن عرض می کنم که قوه مقننه و قضاییه و اجراییه با زحمات جانفرسا کوشش در اسلامی کردن این کشورمی کنند و ملت دهها میلیونی نیز طرفدار و مددکار آنان هستند؛ و اگر این اقلیت اشکالتراش و کارشکن به کمک بشتابند، تحقق این آمال آسانتر و سریعترخواهد بود. و اگر خدای نخواسته اینان به خود نیایند، چون توده میلیونی بیدارشده و متوجه مسائل است و در صحنه حاضر است ، آمال انسانی - اسلامی به خواست خداوند متعال جامه عمل به طور چشمگیر خواهد پوشید و کجروان واشکالتراشان در مقابل این سیل خروشان نخواهند توانست مقاومت کنند.

من با جرات مدعی هستم که ملت ایران و توده میلیونی آن در عصر حاضربهتر از ملت حجاز در عهد رسول الله - صلی الله علیه و آله - و کوفه و عراق درعهد امیرالمومنین و حسین بن علی - صلوات الله و سلامه علیهما - می باشند. آن حجاز که در عهد رسول الله - صلی الله علیه و آله - مسلمانان نیز اطاعت از ایشان نمی کردند و با بهانه هایی به جبهه نمی رفتند، که خداوند تعالی در سوره "توبه " باآیاتی آنها را توبیخ فرموده و وعده عذاب داده است . و آنقدر به ایشان دروغ بستند که به حسب نقل ، در منبر به آنان نفرین فرمودند. و آن اهل عراق وکوفه که با امیرالمومنین آنقدر بدرفتاری کردند و از اطاعتش سر باز زدند که شکایات آن حضرت از آنان در کتب نقل و تاریخ معروف است . و آن مسلمانان عراق و کوفه که با سیدالشهدا - علیه السلام - آن شد که شد. و آنان که درشهادت دست آلوده نکردند، یا گریختند از معرکه و یا نشستند تا آن جنایت تاریخ واقع شد. اما امروز می بینیم که ملت ایران از قوای مسلح نظامی و انتظامی و سپاه و بسیج تا قوای مردمی از عشایر و داوطلبان و از قوای در جبهه ها و مردم پشت جبهه ها، با کمال شوق و اشتیاق چه فداکاریها می کنند و چه حماسه هامی آفرینند. و می بینیم که مردم محترم سراسر کشور چه کمکهای ارزنده می کنند.و می بینیم که بازماندگان شهدا و آسیب دیدگان جنگ و متعلقان آنان باچهره های حماسه آفرین و گفتار و کرداری مشتاقانه و اطمینان بخش با ما و شما روبه رو می شوند. و اینها همه از عشق و علاقه و ایمان سرشار آنان است به خداوند متعال و اسلام و حیات جاویدان . در صورتی که نه در محضر مبارک رسول اکرم - صلی الله علیه و آله و سلم - هستند، و نه در محضر امام معصوم -صلوات الله علیه . و انگیزه آنان ایمان و اطمینان به غیب است . و این رمزموفقیت و پیروزی در ابعاد مختلف است . و اسلام باید افتخار کند که چنین فرزندانی تربیت نموده ، و ما همه مفتخریم که در چنین عصری و در پیشگاه چنین ملتی می باشیم .

و اینجانب در اینجا یک وصیت به اشخاصی که به انگیزه مختلف باجمهوری اسلامی مخالفت می کنند و به جوانان ، چه دختران و چه پسرانی که مورد بهره برداری منافقان و منحرفان فرصت طلب و سودجو واقع شده اندمی نمایم ، که بیطرفانه و با فکر آزاد به قضاوت بنشینید و تبلیغات آنان که می خواهند جمهوری اسلامی ساقط شود و کیفیت عمل آنان و رفتارشان باتوده های محروم و گروهها و دولتهایی که از آنان پشتیبانی کرده و می کنند وگروهها و اشخاصی که در داخل به آنان پیوسته و از آنان پشتیبانی می کنند واخلاق و رفتارشان در بین خود و هوادارانشان و تغییر موضعهایشان درپیشامدهای مختلف را، با دقت و بدون هوای نفس بررسی کنید، و مطالعه کنیدحالات آنان که در این جمهوری اسلامی به دست منافقان و منحرفان شهیدشدند، و ارزیابی کنید بین آنان و دشمنانشان ؛ نوارهای این شهیدان تا حدی دردست و نوارهای مخالفان شاید در دست شماها باشد، ببینید کدام دسته طرفدارمحرومان و مظلومان جامعه هستند.

برادران ! شما این اوراق را قبل از مرگ من نمی خوانید. ممکن است پس ازمن بخوانید در آن وقت من نزد شما نیستم که بخواهم به نفع خود و جلب نظرتان برای کسب مقام و قدرتی با قلبهای جوان شما بازی کنم . من برای آنکه شما جوانان شایسته ای هستید علاقه دارم که جوانی خود را در راه خداوند و اسلام عزیز و جمهوری اسلامی صرف کنید تا سعادت هر دو جهان را دریابید. واز خداوند غفور می خواهم که شما را به راه مستقیم انسانیت هدایت کند و ازگذشته ما و شما با رحمت واسعه خود بگذرد. شماها نیز در خلوتها از خداوندهمین را بخواهید، که او هادی و رحمان است .

و یک وصیت به ملت شریف ایران و سایر ملتهای مبتلا به حکومتهای فاسدو دربند قدرتهای بزرگ می کنم ؛ اما به ملت عزیز ایران توصیه می کنم که نعمتی که با جهاد عظیم خودتان و خون جوانان برومندتان به دست آوردید همچون عزیزترین امور قدرش را بدانید و از آن حفاظت و پاسداری نمایید و در راه آن ،که نعمتی عظیم الهی و امانت بزرگ خداوندی است کوشش کنید و از مشکلاتی که در این صراط مستقیم پیش می آید نهراسید که ان تنصرواالله ینصرکم ویثبت اقدامکم . و در مشکلات دولت جمهوری اسلامی با جان و دل شریک ودر رفع آنها کوشا باشید، و دولت و مجلس را از خود بدانید، و چون محبوبی گرامی از آن نگهداری کنید.

و به مجلس و دولت و دست اندرکاران توصیه می نمایم که قدر این ملت رابدانید و در خدمتگزاری به آنان خصوصا مستضعفان و محرومان و ستمدیدگان که نور چشمان ما و اولیای نعم همه هستند و جمهوری اسلامی رهاورد آنان و بافداکاریهای آنان تحقق پیدا کرد و بقای آن نیز مرهون خدمات آنان است ،فروگذار نکنید و خود را از مردم و آنان را از خود بدانید و حکومتهای طاغوتی را که چپاولگرانی بی فرهنگ و زورگویانی تهی مغز بودند و هستند را همیشه محکوم نمایید، البته با اعمال انسانی که شایسته برای یک حکومت اسلامی است .

و اما به ملتهای اسلامی توصیه می کنم که از حکومت جمهوری اسلامی و ازملت مجاهد ایران الگو بگیرید و حکومتهای جائر خود را در صورتی که به خواست ملتها که خواست ملت ایران است سر فرود نیاوردند، با تمام قدرت به جای خود بنشانید، که مایه بدبختی مسلمانان ، حکومتهای وابسته به شرق و غرب می باشند. و اکیدا توصیه می کنم که به بوقهای تبلیغاتی مخالفان اسلام و جمهوری اسلامی گوش فرا ندهید که همه کوشش دارند که اسلام را از صحنه بیرون کنندکه منافع ابرقدرتها تامین شود.

د - از نقشه های شیطانی قدرتهای بزرگ استعمار و استثمارگر که سالهای طولانی در دست اجرا است و در کشور ایران از زمان رضاخان اوج گرفت و درزمان محمدرضا با روشهای مختلف دنباله گیری شد، به انزواکشاندن روحانیت است ؛ که در زمان رضاخان با فشار و سرکوبی و خلع لباس و حبس و تبعید وهتک حرمات و اعدام و امثال آن ، و در زمان محمدرضا با نقشه و روشهای دیگر که یکی از آنها ایجاد عداوت بین دانشگاهیان و روحانیان بود، که تبلیغات وسیعی در این زمینه شد؛ و مع الاسف به واسطه بیخبری هر دو قشر از توطئه شیطانی ابرقدرتها نتیجه چشمگیری گرفته شد. از یک طرف ، از دبستانها تادانشگاهها کوشش شد که معلمان و دبیران و اساتید و روسای دانشگاهها از بین غربزدگان یا شرقزدگان و منحرفان از اسلام و سایر ادیان انتخاب و به کار گماشته شوند و متعهدان مومن در اقلیت قرار گیرند که قشر موثر را که در آتیه حکومت را به دست می گیرند، از کودکی تا نوجوانی و تا جوانی طوری تربیت کنند که ازادیان مطلقا، و اسلام بخصوص ، و از وابستگان به ادیان خصوصا روحانیون ومبلغان ، متنفر باشند. و اینان را عمال انگلیس در آن زمان ، و طرفدار سرمایه داران و زمینخواران و طرفدار ارتجاع و مخالف تمدن و تعالی در بعد از آن معرفی می نمودند. و از طرف دیگر، با تبلیغات سوء، روحانیون و مبلغان و متدینان را ازدانشگاه و دانشگاهیان ترسانیده و همه را به بی دینی و بی بند و باری و مخالف بامظاهر اسلام و ادیان متهم می نمودند. نتیجه آنکه دولتمردان مخالف ادیان واسلام و روحانیون و متدینان باشند؛ و توده های مردم که علاقه به دین و روحانی

دارند مخالف دولت و حکومت و هر چه متعلق به آن است باشند، و اختلاف عمیق بین دولت و ملت و دانشگاهی و روحانی راه را برای چپاولگران آنچنان باز کند که تمام شئون کشور در تحت قدرت آنان و تمام ذخایر ملت در جیب آنان سرازیر شود، چنانچه دیدید به سر این ملت مظلوم چه آمد، و می رفت که چه آید.

اکنون که به خواست خداوند متعال و مجاهدت ملت - از روحانی ودانشگاهی تا بازاری و کارگر و کشاورز و سایر قشرها - بند اسارت را پاره و سدقدرت ابرقدرتها را شکستند و کشور را از دست آنان و وابستگانشان نجات دادند، توصیه اینجانب آن است که نسل حاضر و آینده غفلت نکنند ودانشگاهیان و جوانان برومند عزیز هر چه بیشتر با روحانیان و طلاب علوم اسلامی پیوند دوستی و تفاهم را محکمتر و استوارتر سازند و از نقشه ها وتوطئه های دشمن غدار غافل نباشند و به مجرد آنکه فرد یا افرادی را دیدند که باگفتار و رفتار خود در صدد است بذر نفاق بین آنان افکند او را ارشاد و نصیحت نمایند؛ و اگر تاثیر نکرد از او روگردان شوند و او را به انزوا کشانند و نگذارندتوطئه ریشه دواند که سرچشمه را به آسانی می توان گرفت . و مخصوصا اگر دراساتید کسی پیدا شد که می خواهد انحراف ایجاد کند، او را ارشاد و اگر نشد، ازخود و کلاس خود طرد کنند. و این توصیه بیشتر متوجه روحانیون و محصلین علوم دینی است . و توطئه ها در دانشگاهها از عمق ویژه ای برخوردار است و هرقشر محترم که مغز متفکر جامعه هستند باید مواظب توطئه ها باشند.

ه - از جمله نقشه ها که مع الاسف تاثیر بزرگی در کشورها و کشور عزیزمان گذاشت و آثار آن باز تا حد زیادی به جا مانده ، بیگانه نمودن کشورهای استعمارزده از خویش ، و غربزده و شرقزده نمودن آنان است به طوریکه خود را وفرهنگ و قدرت خود را به هیچ گرفتند و غرب و شرق ، دو قطب قدرتمند را نژاد برتر و فرهنگ آنان را والاتر و آن دو قدرت را قبله گاه عالم دانستند ووابستگی به یکی از دو قطب را از فرائض غیرقابل اجتناب معرفی نمودند! وقصه این امر غم انگیز، طولانی و ضربه هایی که از آن خورده و اکنون نیزمی خوریم کشنده و کوبنده است .

و غم انگیزتر اینکه آنان ملتهای ستمدیده زیر سلطه را در همه چیز عقب نگه داشته و کشورهایی مصرفی بار آوردند و به قدری ما را از پیشرفتهای خود وقدرتهای شیطانی شان ترسانده اند که جرات دست زدن به هیچ ابتکاری نداریم وهمه چیز خود را تسلیم آنان کرده و سرنوشت خود و کشورهای خود را به دست آنان سپرده و چشم و گوش بسته مطیع فرمان هستیم . و این پوچی و تهی مغزی مصنوعی موجب شده که در هیچ امری به فکر و دانش خود اتکا نکنیم وکورکورانه از شرق و غرب تقلید نماییم بلکه از فرهنگ و ادب و صنعت وابتکار اگر داشتیم ، نویسندگان و گویندگان غرب و شرقزده بی فرهنگ ، آنها را به باد انتقاد و مسخره گرفته و فکر و قدرت بومی ما را سرکوب و مایوس نموده ومی نمایند و رسوم و آداب اجنبی را هر چند مبتذل و مفتضح باشد با عمل وگفتار و نوشتار ترویج کرده و با مداحی و ثناجویی آنها را به خورد ملتها داده ومی دهند. فی المثل ، اگر در کتاب یا نوشته یا گفتاری چند واژه فرنگی باشد، بدون توجه به محتوای آن با اعجاب پذیرفته ، و گوینده و نویسنده آن را دانشمند وروشنفکر به حساب می آورند. و از گهواره تا قبر به هرچه بنگریم اگر با واژه غربی و شرقی اسم گذاری شود مرغوب و مورد توجه و از مظاهر تمدن وپیشرفتگی محسوب ، و اگر واژه های بومی خودی به کار رود مطرود و کهنه وواپسزده خواهد بود. کودکان ما اگر نام غربی داشته باشند مفتخر؛ و اگر نام خودی دارند سر به زیر و عقب افتاده اند. خیابانها، کوچه ها، مغازه ها، شرکتها،داروخانه ها، کتابخانه ها، پارچه ها، و دیگر متاعها، هرچند در داخل تهیه شده باید نام خارجی داشته باشد تا مردم از آن راضی و به آن اقبال کنند. فرنگی مابی از سر تا پا و در تمام نشست و برخاستها و در معاشرتها و تمام شئون زندگی موجب افتخار و سربلندی و تمدن و پیشرفت ، و در مقابل ، آداب و رسوم خودی ، کهنه پرستی و عقب افتادگی است . در هر مرض و کسالتی ولو جزئی وقابل علاج در داخل ، باید به خارج رفت و دکترها و اطبای دانشمند خود رامحکوم و مایوس کرد. رفتن به انگلستان و فرانسه و امریکا و مسکو افتخاری پرارزش و رفتن به حج و سایر اماکن متبرکه کهنه پرستی و عقب ماندگی است .بی اعتنایی به آنچه مربوط به مذهب و معنویات است از نشانه های روشنفکری وتمدن ، و در مقابل ، تعهد به این امور نشانه عقب ماندگی و کهنه پرستی است .

اینجانب نمی گویم ما خود همه چیز داریم ؛ معلوم است ما را در طول تاریخ نه چندان دور خصوصا، و در سده های اخیر از هر پیشرفتی محروم کرده اند ودولتمردان خائن و دودمان پهلوی خصوصا، و مراکز تبلیغاتی علیه دستاوردهای خودی و نیز خود کوچک دیدنها و یا ناچیزدیدنها، ما را از هر فعالیتی برای پیشرفت محروم کرد. وارد کردن کالاها از هر قماش و سرگرم کردن بانوان ومردان خصوصا طبقه جوان ، به اقسام اجناس وارداتی از قبیل ابزار آرایش وتزئینات و تجملات و بازیهای کودکانه و به مسابقه کشاندن خانواده ها و مصرفی بار آوردن هر چه بیشتر، که خود داستانهای غم انگیز دارد، و سرگرم کردن و به تباهی کشاندن جوانها که عضو فعال هستند با فراهم آوردن مراکز فحشا وعشرتکده ها، و دهها از این مصائب حساب شده ، برای عقب نگهداشتن کشورهاست . من وصیت دلسوزانه و خادمانه می کنم به ملت عزیز که اکنون که تاحدود بسیار چشمگیری از بسیاری از این دامها نجات یافته و نسل محروم حاضربه فعالیت و ابتکار برخاسته و دیدیم که بسیاری از کارخانه ها و وسایل پیشرفته مثل هواپیماها و دیگر چیزها که گمان نمی رفت متخصصین ایران قادر به راه انداختن کارخانه ها و امثال آن باشند و همه دستها را به سوی غرب یا شرق درازکرده بودیم که متخصصین آنان اینها را به راه اندازند، در اثر محاصره اقتصادی و جنگ تحمیلی ، خود جوانان عزیز ما قطعات محل احتیاج را ساخته و با قیمتهای ارزانتر عرضه کرده و رفع احتیاج نمودند و ثابت کردند که اگر بخواهیم می توانیم .

باید هوشیار و بیدار و مراقب باشید که سیاست بازان پیوسته به غرب و شرق باوسوسه های شیطانی شما را به سوی این چپاولگران بین المللی نکشند؛ و با اراده مصمم و فعالیت و پشتکار خود به رفع وابستگیها قیام کنید.

و بدانید که نژاد آریا و عرب از نژاد اروپا و امریکا و شوروی کم ندارد و اگرخودی خود را بیابد و یاس را از خود دور کند و چشمداشت به غیر خود نداشته باشد، در درازمدت قدرت همه کار و ساختن همه چیز را دارد. و آنچه انسانهای شبیه به اینان به آن رسیده اند شما هم خواهید رسید به شرط اتکال به خداوندتعالی و اتکا به نفس ، و قطع وابستگی به دیگران و تحمل سختیها برای رسیدن به زندگی شرافتمندانه و خارج شدن از تحت سلطه اجانب .

و بر دولتها و دست اندرکاران است چه در نسل حاضر و چه در نسلهای آینده که از متخصصین خود قدردانی کنند و آنان را با کمکهای مادی و معنوی تشویق به کار نمایند و از ورود کالاهای مصرف ساز و خانه برانداز جلوگیری نمایند و به آنچه دارند بسازند تا خود همه چیز بسازند.

و از جوانان ، دختران و پسران ، می خواهم که استقلال و آزادی و ارزشهای انسانی را، ولو با تحمل زحمت و رنج ، فدای تجملات و عشرتها و بی بند وباریها و حضور در مراکز فحشا که از طرف غرب و عمال بی وطن به شما عرضه می شود نکنند؛ که آنان چنانچه تجربه نشان داده جز تباهی شما و اغفالتان ازسرنوشت کشورتان و چاپیدن ذخائر شما و به بند استعمار و ننگ وابستگی کشیدنتان و مصرفی نمودن ملت و کشورتان به چیز دیگر فکر نمی کنند؛ ومی خواهند با این وسایل و امثال آن شما را عقب مانده ، و به اصطلاح آنان "نیمه وحشی " نگه دارند.

و - از توطئه های بزرگ آنان ، چنانچه اشاره شد و کرارا تذکر داده ام ، به دست گرفتن مراکز تعلیم و تربیت خصوصا دانشگاهها است که مقدرات کشورها دردست محصولات آنها است . روش آنان با روحانیون و مدارس علوم اسلامی فرق دارد با روشی که در دانشگاهها و دبیرستانها دارند. نقشه آنان برداشتن روحانیون از سر راه و منزوی کردن آنان است ؛ یا با سرکوبی و خشونت و هتاکی که در زمان رضاخان عمل شد ولی نتیجه معکوس گرفته شد؛ یا با تبلیغات وتهمتها و نقشه های شیطانی برای جدا کردن قشر تحصیلکرده و به اصطلاح روشنفکر که این هم در زمان رضاخان عمل می شد و در ردیف فشار و سرکوبی بود؛ و در زمان محمدرضا ادامه یافت بدون خشونت ولی موذیانه .

و اما در دانشگاه نقشه آن است که جوانان را از فرهنگ و ادب و ارزشهای خودی منحرف کنند و به سوی شرق یا غرب بکشانند و دولتمردان را از بین اینان انتخاب و بر سرنوشت کشورها حکومت دهند تا به دست آنها هرچه می خواهند انجام دهند. اینان کشور را به غارتزدگی و غربزدگی بکشانند و قشرروحانی با انزوا و منفوریت و شکست قادر بر جلوگیری نباشد. و این بهترین راه است برای عقب نگهداشتن و غارت کردن کشورهای تحت سلطه ، زیرا برای ابرقدرتها بی زحمت و بی خرج و در جوامع ملی بی سر و صدا، هر چه هست به جیب آنان می ریزد.

پس اکنون که دانشگاهها و دانشسراها در دست اصلاح و پاکسازی است ، برهمه ما لازم است با متصدیان کمک کنیم و برای همیشه نگذاریم دانشگاهها به انحراف کشیده شود؛ و هر جا انحرافی به چشم خورد با اقدام سریع به رفع آن کوشیم . و این امر حیاتی باید در مرحله اول با دست پرتوان خود جوانان دانشگاهها و دانشسراها انجام گیرد که نجات دانشگاه از انحراف ، نجات کشور وملت است .

و اینجانب به همه نوجوانان و جوانان در مرحله اول ، و پدران و مادران ودوستان آنها در مرحله دوم ، و به دولتمردان و روشنفکران دلسوز برای کشور درمرحله بعد وصیت می کنم که در این امر مهم که کشورتان را از آسیب نگه می دارد، با جان و دل کوشش کنید و دانشگاهها را به نسل بعد بسپرید. و به همه نسلهای مسلسل توصیه می کنم که برای نجات خود و کشور عزیز و اسلام آدم ساز، دانشگاهها را از انحراف و غرب و شرقزدگی حفظ و پاسداری کنید و بااین عمل انسانی - اسلامی خود دست قدرتهای بزرگ را از کشور قطع و آنان راناامید نمایید. خدایتان پشتیبان و نگهدار باد.

ز - از مهمات امور، تعهد وکلای مجلس شورای اسلامی است . ما دیدیم که اسلام و کشور ایران چه صدمات بسیار غم انگیزی از مجلس شورای غیرصالح ومنحرف ، از بعد از مشروطه تا عصر رژیم جنایتکار پهلوی و از هر زمان بدتر وخطرناکتر در این رژیم تحمیلی فاسد خورد؛ و چه مصیبتها و خسارتهای جانفرسا از این جنایتکاران بی ارزش و نوکرماب به کشور و ملت وارد شد. دراین پنجاه سال یک اکثریت قلابی منحرف در مقابل یک اقلیت مظلوم موجب شد که هرچه انگلستان و شوروی و اخیرا امریکا خواستند، با دست همین منحرفان از خدا بیخبر انجام دهند و کشور را به تباهی و نیستی کشانند. از بعد ازمشروطه ، هیچ گاه تقریبا به مواد مهم قانون اساسی عمل نشد - قبل از رضاخان باتصدی غربزدگان و مشتی خان و زمینخواران ؛ و در زمان رژیم پهلوی به دست آن رژیم سفاک و وابستگان و حلقه به گوشان آن .

اکنون که با عنایت پروردگار و همت ملت عظیم الشان سرنوشت کشور به دست مردم افتاد و وکلا از


خود مردم و با انتخاب خودشان ، بدون دخالت دولت و خانهای ولایات به مجلس شورای اسلامی راه یافتند، و امید است که با تعهدآنان به اسلام و مصالح کشور جلوگیری از هر انحراف بشود. وصیت اینجانب به ملت در حال و آتیه آن است که با اراده مصمم خود و تعهد خود به احکام اسلام و مصالح کشور در هر دوره از انتخابات وکلای دارای تعهد به اسلام وجمهوری اسلامی که غالبا بین متوسطین جامعه و محرومین می باشند و غیرمنحرف از صراط مستقیم - به سوی غرب یا شرق - و بدون گرایش به مکتبهای انحرافی و اشخاص تحصیلکرده و مطلع بر مسائل روز و سیاستهای اسلامی ، به مجلس بفرستند.

و به جامعه محترم روحانیت خصوصا مراجع معظم ، وصیت می کنم که خودرا از مسائل جامعه خصوصا مثل انتخاب رئیس جمهور و وکلای مجلس ، کنارنکشند و بی تفاوت نباشند. همه دیدید و نسل آتیه خواهد شنید که دست سیاست بازان پیرو شرق و غرب ، روحانیون را که اساس مشروطیت را با زحمات و رنجها بنیان گذاشتند از صحنه خارج کردند و روحانیون نیز بازی سیاست بازان را خورده و دخالت در امور کشور و مسلمین را خارج از مقام خود انگاشتند وصحنه را به دست غربزدگان سپردند؛ و به سر مشروطیت و قانون اساسی و کشورو اسلام آن آوردند که جبرانش احتیاج به زمان طولانی دارد.

اکنون که بحمدالله تعالی موانع رفع گردیده و فضای آزاد برای دخالت همه طبقات پیش آمده است ، هیچ عذری باقی نمانده و از گناهان بزرگ نابخشودنی ،مسامحه در امر مسلمین است . هرکس به مقدار توانش و حیطه نفوذش لازم است در خدمت اسلام و میهن باشد؛ و با جدیت از نفوذ وابستگان به دو قطب استعمارگر و غرب یا شرقزدگان و منحرفان از مکتب بزرگ اسلام جلوگیری نمایند، و بدانند که مخالفین اسلام و کشورهای اسلامی که همان ابرقدرتان چپاولگر بین المللی هستند، با تدریج و ظرافت در کشور ما و کشورهای اسلامی دیگر رخنه ، و با دست افراد خود ملتها، کشورها را به دام استثمار می کشانند. بایدبا هوشیاری مراقب باشید و با احساس اولین قدم نفوذی به مقابله برخیزید و به آنان مهلت ندهید. خدایتان یار و نگهدار باشد.

و از نمایندگان مجلس شورای اسلامی در این عصر و عصرهای آینده می خواهم که اگر خدای نخواسته عناصر منحرفی با دسیسه و بازی سیاسی وکالت خود را به مردم تحمیل نمودند، مجلس اعتبارنامه آنان را رد کنند ونگذارند حتی یک عنصر خرابکار وابسته به مجلس راه یابد.

و به اقلیتهای مذهبی رسمی وصیت می کنم که از دوره های رژیم پهلوی عبرت بگیرند و وکلای خود را از اشخاص متعهد به مذهب خود و جمهوری اسلامی و غیروابسته به قدرتهای جهانخوار و بدون گرایش به مکتبهای الحادی وانحرافی و التقاطی انتخاب نمایند.

و از همه نمایندگان خواستارم که با کمال حسن نیت و برادری با هم مجلسان خود رفتار، و همه کوشا باشند که قوانین خدای نخواسته از اسلام منحرف نباشدو همه به اسلام و احکام آسمانی آن وفادار باشید تا به سعادت دنیا و آخرت نایل آیید.

و از شورای محترم نگهبان می خواهم و توصیه می کنم ، چه در نسل حاضر وچه در نسلهای آینده ، که با کمال دقت و قدرت وظایف اسلامی و ملی خود راایفا و تحت تاثیر هیچ قدرتی واقع نشوند و از قوانین مخالف با شرع مطهر وقانون اساسی بدون هیچ ملاحظه جلوگیری نمایند و با ملاحظه ضرورات کشورکه گاهی با احکام ثانویه و گاهی به ولایت فقیه باید اجرا شود توجه نمایند.

و وصیت من به ملت شریف آن است که در تمام انتخابات ، چه انتخاب رئیس جمهور و چه نمایندگان مجلس شورای اسلامی و چه انتخاب خبرگان برای تعیین شورای رهبری یا رهبر، در صحنه باشند و اشخاصی که انتخاب می کنند روی ضوابطی باشد که اعتبار می شود مثلا در انتخاب خبرگان برای تعیین شورای رهبری یا رهبر، توجه کنند که اگر مسامحه نمایند و خبرگان راروی موازین شرعیه و قانون انتخاب نکنند، چه بسا که خساراتی به اسلام و کشوروارد شود که جبران پذیر نباشد. و در این صورت همه در پیشگاه خداوند متعال مسئول می باشند.

از این قرار، عدم دخالت ملت از مراجع و علمای بزرگ تا طبقه بازاری وکشاورز و کارگر و کارمند، همه و همه مسئول سرنوشت کشور و اسلام می باشند؛چه در نسل حاضر و چه در نسلهای آتیه ؛ و چه بسا که در بعض مقاطع ، عدم حضور و مسامحه ، گناهی باشد که در راس گناهان کبیره است . پس علاج واقعه را قبل از وقوع باید کرد، و الا کار از دست همه خارج خواهد شد. و این حقیقتی است که بعد از مشروطه لمس نموده اید و نموده ایم . چه هیچ علاجی بالاتر ووالاتر از آن نیست که ملت در سرتاسر کشور در کارهایی که محول به اوست برطبق ضوابط اسلامی و قانون اساسی انجام دهد؛ و در تعیین رئیس جمهور ووکلای مجلس با طبقه تحصیلکرده متعهد و روشنفکر با اطلاع از مجاری امور وغیروابسته به کشورهای قدرتمند استثمارگر و اشتهار به تقوا و تعهد به اسلام وجمهوری اسلامی مشورت کرده ، و با علما و روحانیون با تقوا و متعهد به جمهوری اسلامی نیز مشورت نموده ؛ و توجه داشته باشند رئیس جمهور ووکلای مجلس از طبقه ای باشند؛ که محرومیت و مظلومیت مستضعفان ومحرومان جامعه را لمس نموده و در فکر رفاه آنان باشند، نه از سرمایه داران و زمینخواران و صدرنشینان مرفه و غرق در لذات و شهوات که تلخی محرومیت ورنج گرسنگان و پابرهنگان را نمی توانند بفهمند.

و باید بدانیم که اگر رئیس جمهور و نمایندگان مجلس ، شایسته و متعهد به اسلام و دلسوز برای کشور و ملت باشند، بسیاری از مشکلات پیش نمی آید؛ ومشکلاتی اگر باشد رفع می شود. و همین معنی در انتخاب خبرگان برای تعیین شورای رهبری یا رهبر با ویژگی خاص باید در نظر گرفته شود؛ که اگر خبرگان که با انتخاب ملت تعیین می شوند از روی کمال دقت و با مشورت با مراجع عظام هر عصر و علمای بزرگ سرتاسر کشور و متدینین و دانشمندان متعهد، به مجلس خبرگان بروند، بسیاری از مهمات و مشکلات به واسطه تعیین شایسته ترین و متعهدترین شخصیتها برای رهبری یا شورای رهبری پیش نخواهد آمد، یا باشایستگی رفع خواهد شد. و با نظر به اصل یکصد و نهم و یکصد و دهم قانون اساسی ، وظیفه سنگین ملت در تعیین خبرگان و نمایندگان در تعیین رهبر یاشورای رهبری روشن خواهد شد، که اندک مسامحه در انتخاب ، چه آسیبی به اسلام و کشور و جمهوری اسلامی وارد خواهد کرد که احتمال آن ، که در سطح بالای از اهمیت است برای آنان تکلیف الهی ایجاد می کند.

و وصیت اینجانب به رهبر و شورای رهبری در این عصر که عصر تهاجم ابرقدرتها و وابستگان به آنان در داخل و خارج کشور به جمهوری اسلامی و درحقیقت به اسلام است در پوشش جمهوری اسلامی و در عصرهای آینده ، آن است که خود را وقف در خدمت به اسلام و جمهوری اسلامی و محرومان ومستضعفان بنمایند؛ و گمان ننمایند که رهبری فی نفسه برای آنان تحفه ای است ومقام والایی ، بلکه وظیفه سنگین و خطرناکی است که لغزش در آن اگر خدای نخواسته با هوای نفس باشد، ننگ ابدی در این دنیا و آتش غضب خدای قهاردر جهان دیگر در پی دارد.

از خداوند منان هادی با تضرع و ابتهال می خواهم که ما و شما را از این امتحان خطرناک با روی سفید در حضرت خود بپذیرد و نجات دهد و این خطرقدری خفیفتر برای روسای جمهور حال و آینده و دولتها و دست اندرکاران ، به حسب درجات در مسئولیتها نیز هست که باید خدای متعال را حاضر و ناظر وخود را در محضر مبارک او بدانند. خداوند متعال راهگشای آنان باشد.

ح - از مهمات امور مساله قضاوت است که سر و کار آن با جان و مال وناموس مردم است . وصیت اینجانب به رهبر و شورای رهبری آن است که درتعیین عالیترین مقام قضایی که در عهده دارند، کوشش کنند که اشخاص متعهدسابقه دار و صاحبنظر در امور شرعی و اسلامی و در سیاست را نصب نمایند.

و از شورایعالی قضایی می خواهم امر قضاوت را که در رژیم سابق به وضع اسفناک و غم انگیزی درآمده بود با جدیت سر و سامان دهند؛ و دست کسانی که با جان و مال مردم بازی می کنند و آنچه نزد آنان مطرح نیست عدالت اسلامی است از این کرسی پراهمیت کوتاه کنند، و با پشتکار و جدیت بتدریج دادگستری را متحول نمایند؛ و قضات دارای شرایطی که ، ان شاءالله با جدیت حوزه های علمیه مخصوصا حوزه مبارکه علمیه قم تربیت و تعلیم می شوند ومعرفی می گردند، به جای قضاتی که شرایط مقرره اسلامی را ندارند نصب گردند، که ان شاءالله تعالی بزودی قضاوت اسلامی در سراسر کشور جریان پیداکند.

و به قضات محترم در عصر حاضر و اعصار آینده وصیت می کنم که با درنظرگرفتن احادیثی که از معصومین - صلوات الله علیهم - در اهمیت قضا و خطرعظیمی که قضاوت دارد و توجه و نظر به آنچه درباره قضاوت به غیر حق واردشده است ، این امر خطیر را تصدی نمایند و نگذارند این مقام به غیر اهلش سپرده شود. و کسانی که اهل هستند از تصدی این امر سرباز نزنند و به اشخاص غیر اهل میدان ندهند؛ و بدانند که همان طور که خطر این مقام بزرگ است اجرو فضل و ثواب آن نیز بزرگ است . و می دانند که تصدی قضا برای اهلش واجب کفایی است .

ط - وصیت اینجانب به حوزه های مقدسه علمیه آن است که کرارا عرض نموده ام که در این زمان که مخالفین اسلام و جمهوری اسلامی کمر به براندازی اسلام بسته اند و از هر راه ممکن برای این مقصد شیطانی کوشش می نمایند، ویکی از راههای با اهمیت برای مقصد شوم آنان و خطرناک برای اسلام وحوزه های اسلامی نفوذ دادن افراد منحرف و تبهکار در حوزه های علمیه است ،که خطر بزرگ کوتاه مدت آن بدنام نمودن حوزه ها با اعمال ناشایسته و اخلاق وروش انحرافی است و خطر بسیار عظیم آن در درازمدت به مقامات بالا رسیدن یک یا چند نفر شیاد که با آگاهی بر علوم اسلامی و جا زدن خود را در بین توده ها و قشرهای مردم پاکدل و علاقه مند نمودن آنان را به خویش و ضربه مهلک زدن به حوزه های اسلامی و اسلام عزیز و کشور در موقع مناسب می باشد. و می دانیم که قدرتهای بزرگ چپاولگر در میان جامعه ها افرادی به صورتهای مختلف از ملیگراها و روشنفکران مصنوعی و روحانی نمایان که اگرمجال یابند از همه پرخطرتر و آسیب رسانترند ذخیره دارند که گاهی سی - چهل سال با مشی اسلامی و مقدس مابی یا "پان ایرانیسم " و وطن پرستی و حیله های دیگر، با صبر و بردباری در میان ملتها زیست می کنند و در موقع مناسب ماموریت خود را انجام می دهند. و ملت عزیز ما در این مدت کوتاه پس ازپیروزی انقلاب نمونه هایی از قبیل "مجاهد خلق " و "فدایی خلق " و"توده ای "ها و دیگر عناوین دیده اند، و لازم است همه با هوشیاری این قسم توطئه را خنثی نمایند و از همه لازمتر حوزه های علمیه است که تنظیم و تصفیه آن با مدرسین محترم و افاضل سابقه دار است با تایید مراجع وقت . و شاید تز"نظم در بی نظمی " است از القائات شوم همین نقشه ریزان و توطئه گران باشد.

در هر صورت وصیت اینجانب آن است که در همه اعصار خصوصا در عصرحاضر که نقشه ها و توطئه ها سرعت و قوت گرفته است ، قیام برای نظام دادن به حوزه ها لازم و ضروری است ؛ که علما و مدرسین و افاضل عظیم الشان صرف وقت نموده و با برنامه دقیق صحیح حوزه ها را و خصوصا حوزه علمیه قم و سایرحوزه های بزرگ و با اهمیت را در این مقطع از زمان از آسیب حفظ نمایند.

و لازم است علما و مدرسین محترم نگذارند در درسهایی که مربوط به فقاهت است و حوزه های فقهی و اصولی از طریقه مشایخ معظم که تنها راه برای حفظ فقه اسلامی است منحرف شوند، و کوشش نمایند که هر روز بر دقتها وبحث و نظرها و ابتکار و تحقیقها افزوده شود؛ و فقه سنتی که ارث سلف صالح است و انحراف از آن سست شدن ارکان تحقیق و تدقیق است ، محفوظ بماند و

تحقیقات بر تحقیقات اضافه گردد. و البته در رشته های دیگر علوم به مناسبت احتیاجات کشور و اسلام برنامه هایی تهیه خواهد شد و رجالی در آن رشته تربیت باید شود. و از بالاترین و والاترین حوزه هایی که لازم است به طورهمگانی مورد تعلیم و تعلم قرار گیرد، علوم معنوی اسلامی است ، از قبیل علم اخلاق و تهذیب نفس و سیر و سلوک الی الله - رزقنا الله و ایاکم - که جهاد اکبرمی باشد.

ی - از اموری که اصلاح و تصفیه و مراقبت از آن لازم است قوه اجراییه است . گاهی ممکن است که قوانین مترقی و مفید به حال جامعه از مجلس بگذردو شورای نگهبان آن را تنفیذ کند و وزیر مسئول هم ابلاغ نماید، لکن به دست مجریان غیر صالح که افتاد آن را مسخ کنند و برخلاف مقررات یا با کاغذبازیهایا پیچ و خمها که به آن عادت کرده اند یا عمدا برای نگران نمودن مردم عمل کنند، که بتدریج و مسامحه غائله ایجاد می کند.

وصیت اینجانب به وزرای مسئول در عصر حاضر و در عصرهای دیگر آن است که علاوه بر آنکه شماها و کارمندان وزارتخانه ها بودجه ای که از آن ارتزاق می کنید مال ملت ، و باید همه خدمتگزار ملت و خصوصا مستضعفان باشید، و ایجاد زحمت برای مردم و مخالف وظیفه عمل کردن حرام و خدای نخواسته گاهی موجب غضب الهی می شود، همه شما به پشتیبانی ملت احتیاج دارید. با پشتیبانی مردم خصوصا طبقات محروم بود که پیروزی حاصل شد ودست ستمشاهی از کشور و ذخائر آن کوتاه گردید. و اگر روزی از پشتیبانی آنان محروم شوید، شماها کنار گذاشته می شوید و همچون رژیم شاهنشاهی ستمکاربه جای شما ستم پیشگان پستها را اشغال می نمایند. بنابر این حقیقت ملموس ،باید کوشش در جلب نظر ملت بنمایید و از رفتار غیر اسلامی - انسانی احتراز نمایید.

و در همین انگیزه به وزرای کشور در طول تاریخ آینده توصیه می کنم که درانتخاب استاندارها دقت کنند اشخاص لایق ، متدین ، متعهد، عاقل و سازگار بامردم انتخاب نمایند، تا آرامش در کشور هرچه بیشتر حکمفرما باشد. و بایددانست که گرچه تمام وزیران وزارتخانه ها مسئولیت در اسلامی کردن و تنظیم امور محل مسئولیت خود دارند لکن بعضی از آنها ویژگی خاص دارند؛ مثل وزارت خارجه که مسئولیت سفارتخانه ها را در خارج از کشور دارند. اینجانب از ابتدای پیروزی به وزرای خارجه راجع به طاغوتزدگی سفارتخانه ها و تحول آنها به سفارتخانه های مناسب با جمهوری اسلامی توصیه هایی نمودم ، لکن بعض آنان یا نخواستند یا نتوانستند عمل مثبتی انجام دهند. و اکنون که سه سال ازپیروزی می گذرد اگرچه وزیر خارجه کنونی اقدام به این امر نموده است و امیداست با پشتکار و صرف وقت این امر مهم انجام گیرد.

و وصیت من به وزرای خارجه در این زمان و زمانهای بعد آن است که مسئولیت شما بسیار زیاد است ، چه در اصلاح و تحول وزارتخانه وسفارتخانه ها؛ و چه در سیاست خارجی حفظ استقلال و منافع کشور و روابطحسنه با دولتهایی که قصد دخالت در امور کشور ما را ندارند. و از هر امری که شائبه وابستگی با همه ابعادی که دارد به طور قاطع احتراز نمایید. و باید بدانید که وابستگی در بعض امور هر چند ممکن است ظاهر فریبنده ای داشته باشد یامنفعت و فایده ای در حال داشته باشد، لکن در نتیجه ، ریشه کشور را به تباهی خواهد کشید. و کوشش داشته باشید در بهتر کردن روابط با کشورهای اسلامی ودر بیدار کردن دولتمردان و دعوت به وحدت و اتحاد کنید که خداوند باشماست .

و وصیت من به ملتهای کشورهای اسلامی است که انتظار نداشته باشید که ازخارج کسی به شما در رسیدن به هدف که آن اسلام و پیاده کردن احکام اسلام است کمک کند؛ خود باید به این امر حیاتی که آزادی و استقلال را تحقق می بخشد قیام کنید. و علمای اعلام و خطبای محترم کشورهای اسلامی دولتها رادعوت کنند که از وابستگی به قدرتهای بزرگ خارجی خود را رها کنند و با ملت خود تفاهم کنند؛ در این صورت پیروزی را در آغوش خواهند کشید. و نیز ملتهارا دعوت به وحدت کنند؛ و از نژادپرستی که مخالف دستور اسلام است بپرهیزند؛ و با برادران ایمانی خود در هر کشوری و با هر نژادی که هستند دست برادری دهند که اسلام بزرگ آنان را برادر خوانده . و اگر این برادری ایمانی باهمت دولتها و ملتها و با تایید خداوند متعال روزی تحقق یابد، خواهید دید که بزرگترین قدرت جهان را مسلمین تشکیل می دهند. به امید روزی که با خواست پروردگار عالم این برادری و برابری حاصل شود.

و وصیت اینجانب به وزارت ارشاد در همه اعصار خصوصا عصر حاضر که ویژگی خاصی دارد، آن است که برای تبلیغ حق مقابل باطل و ارائه چهره حقیقی جمهوری اسلامی کوشش کنند. ما اکنون ، در این زمان که دست ابرقدرتها را از کشور خود کوتاه کردیم ، مورد تهاجم تبلیغاتی تمام رسانه های گروهی وابسته به قدرتهای بزرگ هستیم . چه دروغها و تهمتها که گویندگان ونویسندگان وابسته به ابرقدرتها به این جمهوری اسلامی نوپا نزده و نمی زنند.

مع الاسف اکثر دولتهای منطقه اسلامی که به حکم اسلام باید دست اخوت به ما دهند، به عداوت با ما و اسلام برخاسته اند و همه در خدمت جهانخواران ازهر طرف به ما هجوم آورده اند. و قدرت تبلیغاتی ما بسیار ضعیف و ناتوان است و می دانید که امروز جهان روی تبلیغات می چرخد. و با کمال تاسف ، نویسندگان به اصطلاح روشنفکر که به سوی یکی از دو قطب گرایش دارند، به جای آنکه در فکر استقلال و آزادی کشور و ملت خود باشند، خودخواهیها و فرصت طلبیهاو انحصارجوییها به آنان مجال نمی دهد که لحظه ای تفکر نمایند و مصالح کشورو ملت خود را در نظر بگیرند، و مقایسه بین آزادی و استقلال را در این جمهوری با رژیم ستمگر سابق نمایند و زندگی شرافتمندانه ارزنده را توام با بعض آنچه را که از دست داده اند، که رفاه و عیشزدگی است ، با آنچه از رژیم ستمشاهی دریافت می کردند توام با وابستگی و نوکرمابی و ثناجویی و مداحی ازجرثومه های فساد و معادن ظلم و فحشا بسنجند؛ و از تهمتها و نارواها به این جمهوری تازه تولد یافته دست بکشند و با ملت و دولت در صف واحد بر ضدطاغوتیان و ستم پیشگان زبانها و قلمها را به کار بگیرند.

و مسئله تبلیغ تنها به عهده وزارت ارشاد نیست بلکه وظیفه همه دانشمندان وگویندگان و نویسندگان و هنرمندان است . باید وزارت خارجه کوشش کند تاسفارتخانه ها نشریات تبلیغی داشته باشند و چهره نورانی اسلام را برای جهانیان روشن نمایند؛ که اگر این چهره با آن جمال جمیل که قرآن و سنت در همه ابعادبه آن دعوت کرده از زیر نقاب مخالفان اسلام و کج فهمیهای دوستان خودنمایی نماید، اسلام جهانگیر خواهد شد و پرچم پرافتخار آن در همه جا به اهتزازخواهد آمد. چه مصیبت بار و غم انگیز است که مسلمانان متاعی دارند که ازصدر عالم تا نهایت آن نظیر ندارد، نتوانسته اند این گوهر گرانبها را که هر انسانی به فطرت آزاد خود طالب آن است عرضه کنند؛ بلکه خود نیز از آن غافل و به آن جاهلند و گاهی از آن فراری اند!

ک - از امور بسیار با اهمیت و سرنوشت ساز مسئله مراکز تعلیم و تربیت ازکودکستانها تا دانشگاهها است که به واسطه اهمیت فوق العاده اش تکرار نموده وبا اشاره می گذرم . باید ملت غارت شده بدانند که در نیم قرن اخیر آنچه به ایران و اسلام ضربه مهلک زده است قسمت عمده اش از دانشگاهها بوده است . اگردانشگاهها و مراکز تعلیم و تربیت دیگر با برنامه های اسلامی و ملی در راه منافع کشور به تعلیم و تهذیب و تربیت کودکان و نوجوانان و جوانان جریان داشتند،هرگز میهن ما در حلقوم انگلستان و پس از آن امریکا و شوروی فرو نمی رفت وهرگز قراردادهای خانه خراب کن بر ملت محروم غارتزده تحمیل نمی شد و هرگز پای مستشاران خارجی به ایران باز نمی شد و هرگز ذخائر ایران و طلای سیاه این ملت رنجدیده در جیب قدرتهای شیطانی ریخته نمی شد و هرگزدودمان پهلوی و وابسته های به آن اموال ملت را نمی توانستند به غارت ببرند ودر خارج و داخل پارکها و ویلاها بر روی اجساد مظلومان بنا کنند و بانکهای خارج را از دسترنج این مظلومان پر کنند و صرف عیاشی و هرزگی خود وبستگان خود نمایند. اگر مجلس و دولت و قوه قضاییه و سایر ارگانها ازدانشگاههای اسلامی و ملی سرچشمه می گرفت ملت ما امروز گرفتار مشکلات خانه برانداز نبود. و اگر شخصیتهای پاکدامن با گرایش اسلامی و ملی به معنای صحیحش ، نه آنچه امروز در مقابل اسلام عرض اندام می کند، از دانشگاهها به مراکز قوای سه گانه راه می یافت ، امروز ما غیر امروز، و میهن ما غیر این میهن ، ومحرومان ما از قید محرومیت رها، و بساط ظلم و ستمشاهی و مراکز فحشا واعتیاد و عشرتکده ها که هر یک برای تباه نمودن نسل جوان فعال ارزنده کافی بود، در هم پیچیده و این ارث کشور بر باد ده و انسان برانداز به ملت نرسیده بود. و دانشگاهها اگر اسلامی - انسانی - ملی بود، می توانست صدها و هزارهامدرس به جامعه تحویل دهد؛ لکن چه غم انگیز و اسفبار است که دانشگاهها ودبیرستانها به دست کسانی اداره می شد و عزیزان ما به دست کسانی تعلیم وتربیت می دیدند که جز اقلیت مظلوم محرومی همه از غربزدگان و شرقزدگان بابرنامه و نقشه دیکته شده در دانشگاهها کرسی داشتند؛ و ناچار جوانان عزیز ومظلوم ما در دامن این گرگان وابسته به ابرقدرتها بزرگ شده و به کرسیهای قانونگذاری و حکومت و قضاوت تکیه می کردند، و بر وفق دستور آنان ، یعنی رژیم ستمگر پهلوی عمل می کردند.

اکنون بحمدالله تعالی دانشگاه از چنگال جنایتکاران خارج شده . و بر ملت ودولت جمهوری اسلامی است در همه اعصار، که نگذارند عناصر فاسد دارای مکتبهای انحرافی یا گرایش به غرب و شرق در دانشسراها و دانشگاهها و سایر مراکز تعلیم و تربیت نفوذ کنند و از قدم اول جلوگیری نمایند تا مشکلی پیش نیاید و اختیار از دست نرود.

و وصیت اینجانب به جوانان عزیز دانشسراها و دبیرستانها و دانشگاهها آن است که خودشان شجاعانه در مقابل انحرافات قیام نمایند تا استقلال و آزادی خود و کشور و ملت خودشان مصون باشد.

ل - قوای مسلح ، از ارتش و سپاه و ژاندارمری و شهربانی تا کمیته ها و بسیج وعشایر ویژگی خاص دارند. اینان که بازوان قوی و قدرتمند جمهوری اسلامی می باشند و نگهبان سرحدات و راهها و شهرها و روستاها و بالاخره نگهداران امنیت و آرامش بخشان به ملت می باشند، می بایست مورد توجه خاص ملت ودولت و مجلس باشند. و لازم است توجه داشته باشند که در دنیا آنچه که موردبهره برداری برای قدرتهای بزرگ و سیاستهای مخرب ، بیشتر از هر چیز و هرگروهی است ، قوای مسلح است . قوای مسلح است که با بازیهای سیاسی ،کودتاها و تغییر حکومتها و رژیمها به دست آنان واقع می شود؛ و سودجویان دغل بعض سران آنان را می خرند و با دست آنان و توطئه های فرماندهان بازی خورده کشورها را به دست می گیرند، و ملتهای مظلوم را تحت سلطه قرار داده واستقلال و آزادی را از کشورها سلب می کنند. و اگر فرماندهان پاکدامن متصدی امر باشند، هرگز برای دشمنان کشورها امکان کودتا یا اشغال یک کشور پیش نمی آید و یا اگر احیانا پیش آید، به دست فرماندهان متعهد شکسته و ناکام خواهد ماند. و در ایران نیز که این معجزه عصر به دست ملت انجام گرفت ، قوای مسلح متعهد و فرماندهان پاک و میهن دوست سهم بسزایی داشتند.

و امروز که جنگ لعنتی و تحمیلی صدام تکریتی به امر و کمک امریکا وسایر قدرتها پس از نزدیک به دو سال با شکست سیاسی و نظامی ارتش متجاوزبعث و پشتیبانان قدرتمند و وابستگان به آنان روبه رو است ، باز قوای مسلح نظامی و انتظامی و سپاهی و مردمی با پشتیبانی بیدریغ ملت در جبهه ها و پشت جبهه ها این افتخار بزرگ را آفریدند و ایران را سرافراز نمودند؛ و نیز شرارتها وتوطئه های داخلی را که به دست عروسکهای وابسته به غرب و شرق برای براندازی جمهوری اسلامی بسیج شده بودند با دست توانای جوانان کمیته ها وپاسداران بسیج و شهربانی و با کمک ملت غیرتمند درهم شکسته شد. و همین جوانان فداکار عزیزند که شبها بیدارند تا خانواده ها با آرامش استراحت کنند.خدایشان یار و مددکار باد.

پس وصیت برادرانه من در این قدمهای آخرین عمر بر قوای مسلح به طورعموم ، آن است که ای عزیزان که به اسلام عشق می ورزید و با عشق لقاالله به فداکاری در جبهه ها و در سطح کشور به کار ارزشمند خود ادامه می دهید، بیدارباشید و هوشیار که بازیگران سیاسی و سیاستمداران حرفه ای غرب و شرقزده ودستهای مرموز جنایتکاران پشت پرده لبه تیز سلاح خیانت و جنایتکارشان از هرسو و بیشتر از هر گروه متوجه به شما عزیزان است ؛ و می خواهند از شما عزیزان که با جانفشانی خود انقلاب را پیروز نمودید و اسلام را زنده کردید بهره گیری کرده و جمهوری اسلامی را براندازند؛ و شما را با اسم اسلام و خدمت به میهن و ملت از اسلام و ملت جدا کرده به دامن یکی از دو قطب جهانخوار بیندازند؛ وبر زحمات و فداکاریهای شما با حیله های سیاسی و ظاهرهای به صورت اسلامی و ملی خط بطلان بکشند.

وصیت اکید من به قوای مسلح آن است که همان طور که از مقررات نظام ،عدم دخول نظامی در احزاب و گروهها و جبهه ها است به آن عمل نمایند؛ وقوای مسلح مطلقا، چه نظامی و انتظامی و پاسدار و بسیج و غیر اینها، در هیچ حزب و گروهی وارد نشده و خود را از بازیهای سیاسی دور نگه


دارند. در این صورت می توانند قدرت نظامی خود را حفظ و از اختلافات درون گروهی مصون باشند. و بر فرماندهان لازم است که افراد تحت فرمان خود را از ورود در احزاب منع نمایند. و چون انقلاب از همه ملت و حفظ آن بر همگان است ،دولت و ملت و شورای دفاع و مجلس شورای اسلامی وظیفه شرعی و میهنی آنان است که اگر قوای مسلح ، چه فرماندهان و طبقات بالا و چه طبقات بعد،برخلاف مصالح اسلام و کشور بخواهند عملی انجام دهند یا در احزاب واردشوند که - بی اشکال به تباهی کشیده می شوند - و یا در بازیهای سیاسی واردشوند، از قدم اول با آن مخالفت کنند. و بر رهبر و شورای رهبری است که باقاطعیت از این امر جلوگیری نماید تا کشور از آسیب در امان باشد.

و من به همه نیروهای مسلح در این پایان زندگی خاکی ، وصیت مشفقانه می کنم که از اسلام که یگانه مکتب استقلال و آزادیخواهی است و خداوندمتعال همه را با نور هدایت آن به مقام والای انسانی دعوت می کند، چنانچه امروز وفادارید در وفاداری استقامت کنید که شما را و کشور و ملت شما را ازننگ وابستگیها و پیوستگیها به قدرتهایی که همه شما را جز برای بردگی خویش نمی خواهند و کشور و ملت عزیزتان را عقب مانده و بازار مصرف و زیر بارننگین ستم پذیری نگه می دارند نجات می دهد. و زندگی انسانی شرافتمندانه را ولو با مشکلات بر زندگانی ننگین بردگی اجانب ولو با رفاه حیوانی ترجیح دهید؛و بدانید مادام که در احتیاجات صنایع پیشرفته ، دست خود را پیش دیگران درازکنید و به دریوزگی عمر را بگذرانید قدرت ابتکار و پیشرفت در اختراعات درشما شکوفا نخواهد شد. و به خوبی و عینیت دیدید که در این مدت کوتاه پس از تحریم اقتصادی همانها که از ساختن هرچیز خود را عاجز می دیدند و از راه انداختن کارخانه ها آنان را مایوس می نمودند، افکار خود را به کار بستند وبسیاری از احتیاجات ارتش و کارخانه ها را خود رفع نمودند. و این جنگ وتحریم اقتصادی و اخراج کارشناسان خارجی ، تحفه ای الهی بود که ما از آن غافل بودیم . اکنون اگر دولت و ارتش کالاهای جهانخواران را خود تحریم کنندو به کوشش و سعی در راه ابتکار بیفزایند، امید است که کشور خودکفا شود و از دریوزگی از دشمن نجات یابد.

و هم در اینجا باید بیفزایم که احتیاج ما پس از اینهمه عقب ماندگی مصنوعی به صنعتهای بزرگ کشورهای خارجی حقیقتی است انکارناپذیر. و این به آن معنی نیست که ما باید در علوم پیشرفته به یکی از دو قطب وابسته شویم . دولت و ارتش باید کوشش کنند که دانشجویان متعهد را در کشورهایی که صنایع بزرگ پیشرفته را دارند و استعمار و استثمارگر نیستند بفرستند؛ و از فرستادن به امریکاو شوروی و کشورهای دیگر که در مسیر این دو قطب هستند احتراز کنند، مگران شاءالله روزی برسد که این دو قدرت به اشتباه خود پی برند و در مسیر انسانیت و انساندوستی و احترام به حقوق دیگران واقع شوند؛ یا ان شاءالله مستضعفان جهان و ملتهای بیدار و مسلمانان متعهد، آنان را به جای خود نشانند. به امیدچنین روزی .

م - رادیو و تلویزیون و مطبوعات و سینماها و تئاترها از ابزارهای موثر تباهی و تخدیر ملتها، خصوصا نسل جوان بوده است . در این صد سال اخیر بویژه نیمه دوم آن ، چه نقشه های بزرگی از این ابزار، چه در تبلیغ ضد اسلام و ضدروحانیت خدمتگزار، و چه در تبلیغ استعمارگران غرب و شرق ، کشیده شد و ازآنها برای درست کردن بازار کالاها خصوصا تجملی و تزئینی از هر قماش ، ازتقلید در ساختمانها و تزئینات و تجملات آنها و تقلید در اجناس نوشیدنی وپوشیدنی و در فرم آنها استفاده کردند، به طوری که افتخار بزرگ فرنگی ماب بودن در تمام شئون زندگی از رفتار و گفتار و پوشش و فرم آن بویژه درخانمهای مرفه یا نیمه مرفه بود، و در آداب معاشرت و کیفیت حرف زدن و به کار بردن لغات غربی در گفتار و نوشتار به صورتی بود که فهم آن برای بیشترمردم غیرممکن ، و برای همردیفان نیز مشکل می نمود! فیلمهای تلویزیون ازفرآورده های غرب یا شرق بود که طبقه جوان زن و مرد را از مسیر عادی زندگی و کار و صنعت و تولید و دانش منحرف و به سوی بیخبری از خویش وشخصیت خود و یا بدبینی و بدگمانی به همه چیز خود و کشور خود، حتی فرهنگ و ادب و ماثر پر ارزشی که بسیاری از آن با دست خیانتکار سودجویان ،به کتابخانه ها و موزه های غرب و شرق منتقل گردیده است . مجله ها با مقاله ها وعکسهای افتضاح بار و اسف انگیز، و روزنامه ها با مسابقات در مقالات ضدفرهنگی خویش و ضداسلامی با افتخار، مردم بویژه طبقه جوان موثر را به سوی غرب یا شرق هدایت می کردند. اضافه کنید بر آن تبلیغ دامنه دار در ترویج مراکز فساد و عشرتکده ها و مراکز قمار و لاتار و مغازه های فروش کالاهای تجملاتی و اسباب آرایش و بازیها و مشروبات الکلی بویژه آنچه از غرب واردمی شد. و در مقابل صدور نفت و گاز و مخازن دیگر، عروسکها و اسباب بازیهاو کالاهای تجملی وارد می شد؛ و صدها چیزهایی که امثال من از آنها بی اطلاع هستیم . و اگر خدای نخواسته عمر رژیم سرسپرده و خانمان برانداز پهلوی ادامه پیدا می کرد، چیزی نمی گذشت که جوانان برومند ما - این فرزندان اسلام و میهن که چشم امید ملت به آنها است - با انواع دسیسه ها و نقشه های شیطانی به دست رژیم فاسد و رسانه های گروهی و روشنفکران غرب و شرقگرا از دست ملت ودامن اسلام رخت برمی بستند: یا جوانی خود را در مراکز فساد تباه می کردند؛ ویا به خدمت قدرتهای جهانخوار درآمده و کشور را به تباهی می کشاندند.خداوند متعال به ما و آنان منت گذاشت و همه را از شر مفسدین و غارتگران نجات داد.

اکنون وصیت من به مجلس شورای اسلامی در حال و آینده و رئیس جمهورو روسای جمهور مابعد و به شورای نگهبان و شورای قضایی و دولت در هرزمان ، آن است که نگذارند این دستگاههای خبری و مطبوعات و مجله ها ازاسلام و مصالح کشور منحرف شوند. و باید همه بدانیم که آزادی به شکل غربی آن ، که موجب تباهی جوانان و دختران و پسران می شود، از نظر اسلام و عقل

محکوم است . و تبلیغات و مقالات و سخنرانیها و کتب و مجلات برخلاف اسلام و عفت عمومی و مصالح کشور حرام است . و بر همه ما و همه مسلمانان جلوگیری از آنها واجب است . و از آزادیهای مخرب باید جلوگیری شود. و ازآنچه در نظر شرع حرام و آنچه برخلاف مسیر ملت و کشور اسلامی و مخالف با حیثیت جمهوری اسلامی است به طور قاطع اگر جلوگیری نشود، همه مسئول می باشند. و مردم و جوانان حزب اللهی اگر برخورد به یکی از امور مذکورنمودند به دستگاههای مربوطه رجوع کنند و اگر آنان کوتاهی نمودند، خودشان مکلف به جلوگیری هستند. خداوند تعالی مددکار همه باشد.

ن - نصیحت و وصیت من به گروهها و گروهکها و اشخاصی که در ضدیت باملت و جمهوری اسلامی و اسلام فعالیت می کنند، اول به سران آنان در خارج وداخل ، آن است که تجربه طولانی به هر راهی که اقدام کردید و به هر توطئه ای که دست زدید و به هر کشور و مقامی که توسل پیدا کردید به شماها که خود راعالم و عاقل می دانید باید آموخته باشند که مسیر یک ملت فداکار را نمی شود بادست زدن به ترور و انفجار و بمب و دروغ پردازیهای بی سر و پا و غیرحساب شده منحرف کرد، و هرگز هیچ حکومت و دولتی را نمی توان با این شیوه های غیرانسانی و غیرمنطقی ساقط نمود، بویژه ملتی مثل ایران را که از بچه های خردسالش تا پیرزنها و پیرمردهای بزرگسالش ، در راه هدف و جمهوری اسلامی و قرآن و مذهب جانفشانی و فداکاری می کنند. شماها که می دانید "و اگرندانید بسیار ساده لوحانه فکر می کنید" که ملت با شما نیست و ارتش با شماهادشمن است . و اگر فرض بکنید با شما بودند و دوست شما بودند، حرکات ناشیانه شما و جنایاتی که با تحریک شما رخ داد آنان را از شما جدا کرد و جزدشمن تراشی کار دیگری نتوانستید بکنید.

من وصیت خیرخواهانه در این آخر عمر به شما می کنم که اولا با این ملت طاغوتزده رنج کشیده که پس از 2500 سال ستمشاهی با فدا دادن بهترین فرزندان و جوانانش خود را از زیر بار ستم جنایتکارانی همچون رژیم پهلوی وجهانخواران شرق و غرب نجات داده به جنگ و ستیز برخاسته اید. چطوروجدان یک انسان هر چه پلید باشد، راضی می شود برای احتمال رسیدن به یک مقام با میهن خود و ملت خود اینگونه رفتار کند و به کوچک و بزرگ آنها رحم نکند؟ من به شما نصیحت می کنم دست از این کارهای بیفایده و غیرعاقلانه بردارید و گول جهانخواران را نخورید. و در هر جا هستید اگر به جنایتی دست نزدید به میهن خود و دامن اسلام برگردید و توبه کنید که خداوند ارحم الراحمین است ؛ و جمهوری اسلامی و ملت از شما ان شاءالله می گذرند. و اگر دست به جنایتی زدید که حکم خداوند تکلیف شما را معین کرده ، باز از نیمه راه برگشته و توبه کنید. و اگر شهامت دارید تن به مجازات داده و با این عمل خود را ازعذاب الیم خداوند نجات دهید؛ و الا در هر جا هستید عمر خود را بیش از این هدر ندهید و به کار دیگر مشغول شوید که صلاح در آن است .

و بعد، به هواداران داخلی و خارجی آنان وصیت می کنم که با چه انگیزه جوانی خود را برای آنان که اکنون ثابت است که برای قدرتمندان جهانخوارخدمت می کنند و از نقشه های آنها پیروی می کنند و ندانسته به دام آنها افتاده اندبه هدر می دهید؟ و با ملت خود در راه چه کسی جفا می کنید؟ شما بازی خوردگان دست آنها هستید. و اگر در ایران هستید به عیان مشاهده می کنید که توده های میلیونی به جمهوری اسلامی وفادار و برای آن فداکارند؛ و به عیان می بینید که حکومت و رژیم فعلی با جان و دل در خدمت خلق و مستمندان هستند؛ و آنان که به دروغ ادعای "خلقی " بودن و "مجاهد" و "فدایی " برای خلق می کنند، با خلق خدا به دشمنی برخاسته و شما پسران و دختران ساده دل را برای مقاصد خود و مقاصد یکی از دو قطب قدرت جهانخوار به بازی گرفته و خود یادر خارج در آغوش یکی از دو قطب جنایتکار به خوشگذرانی مشغول و یا در داخل به خانه های مجلل تیمی با زندگی اشرافی ، نظیر منازل جنایتکارانی بدبخت به جنایت خود ادامه می دهند و شما جوانان را به کام مرگ می فرستند.

نصیحت مشفقانه من به شما نوجوانان و جوانان داخل و خارج آن است که ازراه اشتباه برگردید؛ و با محرومین جامعه که با جان و دل به جمهوری اسلامی خدمت می کنند متحد شوید؛ و برای ایران مستقل و آزاد فعالیت نمایید تا کشورو ملت از شر مخالفین نجات پیدا کند، و همه با هم به زندگی شرافتمندانه ادامه دهید. تا چه وقت و برای چه گوش به فرمان اشخاصی هستید که جز به نفع شخصی خود فکر نمی کنند و در آغوش و پناه ابرقدرتها با ملت خود در ستیزهستند و شما را فدای مقاصد شوم و قدرت طلبی خویش می نمایند؟ شما در این سالهای پیروزی انقلاب دیدید که ادعاهای آنان با رفتار و عملشان مخالف است و ادعاها فقط برای فریب جوانان صاف دل است . و می دانید که شما قدرتی درمقابل سیل خروشان ملت ندارید و کارهایتان جز به ضرر خودتان و تباهی عمرتان نتیجه ای ندارد. من تکلیف خود را که هدایت است ادا کردم . و امیداست به این نصیحت که پس از مرگ من به شما می رسد و شائبه قدرت طلبی درآن نیست گوش فرا دهید و خود را از عذاب الیم الهی نجات دهید. خداوند منان شما را هدایت فرماید و صراط مستقیم را به شما بنماید.

وصیت من به چپگرایان ، مثل کمونیستها و چریکهای فدایی خلق و دیگرگروههای متمایل به چپ ، آن است که شماها بدون بررسی صحیح از مکتبها ومکتب اسلام نزد کسانی که از مکتبها و خصوص اسلام اطلاع صحیح دارند، باچه انگیزه خودتان را راضی کردید به مکتبی که امروز در دنیا شکست خورده رو آورید و چه شده که دل خود را به چند "ایسم " که محتوای آنها پیش اهل تحقیق پوچ است خوش کرده اید؟ و شما را چه انگیزه ای وادار کرده که می خواهید کشور خود را به دامن شوروی یا چین بکشید؛ و با ملت خود به اسم "توده دوستی " به جنگ برخاسته یا به توطئه هایی برای نفع اجنبی به ضد کشور خود و توده های ستمدیده دست زدید؟ شما می بینید که از اول پیدایش کمونیسم مدعیان آن دیکتاتورترین و قدرت طلب و انحصارطلبترین حکومتهای جهان بوده و هستند. چه ملتهایی زیر دست و پای شوروی مدعی طرفدار توده ها خردشدند و از هستی ساقط گردیدند. ملت روسیه ، مسلمانان و غیرمسلمانان ، تاکنون در زیر فشار دیکتاتوری حزب کمونیست دست و پا می زنند و از هرگونه آزادی محروم و در اختناق بالاتر از اختناقهای دیکتاتورهای جهان به سر می برند.استالین ، که یکی از چهره های به اصطلاح "درخشان " حزب بود، ورود وخروجش را و تشریفات آن و اشرافیت او را دیدیم . اکنون که شما فریب خوردگان در عشق آن رژیم جان می دهید، مردم مظلوم شوروی و دیگر اقمار اوچون افغانستان از ستمگریهای آنان جان می سپارند، و آنگاه شما که مدعی طرفداری از خلق هستید، بر این خلق محروم در هر جا که دستتان رسیده چه جنایاتی انجام دادید و با اهالی شریف آمل که آنان را به غلط طرفدار پر و پاقرص خود معرفی می کردید و عده بسیاری را به فریب به جنگ مردم و دولت فرستادید و به کشتن دادید، چه جنایتها که نکردید. و شما "طرفدار خلق محروم "می خواهید خلق مظلوم و محروم ایران را به دست دیکتاتوری شوروی دهید وچنین خیانتی را با سرپوش "فدایی خلق " و طرفدار محرومین در حال اجراهستید، منتها "حزب توده " و رفقای آن با توطئه و زیر ماسک طرفداری ازجمهوری اسلامی ، و دیگر گروهها با اسلحه و ترور و انفجار.

من به شما احزاب و گروهها، چه آنان که به چپگرایی معروف - گرچه بعضی شواهد و قرائن دلالت دارد که اینان کمونیست امریکایی هستند - و چه آنان که از غرب ارتزاق می کنند و الهام می گیرند و چه آنها که با اسم "خودمختاری " وطرفداری از کرد و بلوچ دست به اسلحه برده و مردم محروم کردستان و دیگرجاها را از هستی ساقط نموده و مانع از خدمتهای فرهنگی و بهداشتی واقتصادی و بازسازی دولت جمهوری در آن استانها می شوند، مثل حزب "دموکرات " و "کومله " وصیت می کنم که به ملت بپیوندند. و تاکنون تجربه کرده اند که کاری جز بدبخت کردن اهالی آن مناطق نکرده اند و نمی توانندبکنند، پس مصلحت خود و ملت خود و مناطق خود آن است که با دولت تشریک مساعی نموده و از یاغی گری و خدمت به بیگانگان و خیانت به میهن خود دست بردارند و به ساختن کشور بپردازند و مطمئن باشند که اسلام برای آنان هم از قطب جنایتکار غرب و هم از قطب دیکتاتور شرق بهتر است وآرزوهای انسانی خلق را بهتر انجام می دهد.

و وصیت من به گروههای مسلمان که از روی اشتباه به غرب و احیانا به شرق تمایل نشان می دهند و از منافقان که اکنون خیانتشان معلوم شد گاهی طرفداری می کردند و به مخالفان بدخواهان اسلام از روی خطا و اشتباه گاهی لعن می کردند و طعن می زدند، آن است که بر سر اشتباه خود پافشاری نکنند و باشهامت اسلامی به خطای خود اعتراف ، و با دولت و مجلس و ملت مظلوم برای رضای خداوند هم صدا و هم مسیر شده و این مستضعفان تاریخ را ازشرمستکبران نجات دهید؛ و کلام مرحوم مدرس آن روحانی متعهد پاک سیرت و پاک اندیشه را به خاطر بسپرید که در مجلس افسرده آن روز گفت :اکنون که باید از بین برویم چرا با دست خود برویم .

من هم امروز به یاد آن شهید راه خدا به شما برادران مومن عرض می کنم اگرما با دست جنایتکار امریکا و شوروی از صفحه روزگار محو شویم و با خون سرخ شرافتمندانه با خدای خویش ملاقات کنیم ، بهتر از آن است که در زیرپرچم ارتش سرخ شرق و سیاه غرب زندگی اشرافی مرفه داشته باشیم . و این سیره و طریقه انبیای عظام و ائمه مسلمین و بزرگان دین مبین بوده است و ما بایداز آن تبعیت کنیم ؛ و باید به خود بباورانیم که اگر یک ملت بخواهند بدون وابستگیها زندگی کنند می توانند؛ و قدرتمندان جهان بر یک ملت نمی توانندخلاف ایده آنان را تحمیل کنند.

از افغانستان عبرت باید گرفت با آنکه دولت غاصب و احزاب چپی باشوروی بوده و هستند، تاکنون نتوانسته اند توده های مردم را سرکوب نمایند.علاوه بر این اکنون ملتهای محروم جهان بیدار شده اند و طولی نخواهد کشید که این بیداریها به قیام و نهضت و انقلاب انجامیده و خود را از تحت سلطه ستمگران مستکبر نجات خواهند داد. و شما مسلمانان پایبند به ارزشهای اسلامی می بینید که جدایی و انقطاع از شرق و غرب برکات خود را دارد نشان می دهد؛ ومغزهای متفکر بومی به کار افتاده و به سوی خودکفایی پیشروی می کند و آنچه کارشناسان خائن غربی و شرقی برای ملت ما محال جلوه می دادند، امروز به طورچشم گیری با دست و فکر ملت انجام گرفته و ان شاءالله تعالی در دراز مدت انجام خواهد گرفت . و صد افسوس که این انقلاب دیر تحقق پیدا کرد و لااقل در اول سلطنت جابرانه کثیف محمدرضا تحقق نیافت ؛ و اگر شده بود، ایران غارتزده غیر از این ایران بود.

و وصیت من به نویسندگان و گویندگان و روشنفکران و اشکالتراشان وصاحب عقدگان آن است که به جای آنکه وقت خود را در خلاف مسیرجمهوری اسلامی صرف کنید و هرچه توان دارید در بدبینی و بدخواهی وبدگویی از مجلس و دولت و سایر خدمتگزاران به کار برید، و با این عمل کشورخود را به سوی ابرقدرتها سوق دهید، با خدای خود یک شب خلوت کنید و اگربه خداوند عقیده ندارید با وجدان خود خلوت کنید و انگیزه باطنی خود را که بسیار می شود خود انسانها از آن بیخبرند بررسی کنید، ببینید آیا با کدام معیار و باچه انصاف خون این جوانان قلم قلم شده را در جبهه ها و در شهرها نادیده می گیرید و با ملتی که می خواهد از زیر بار ستمگران و غارتگران خارجی وداخلی خارج شود و استقلال و آزادی را با جان خود و فرزندان عزیز خود به دست آورده و با فداکاری می خواهد آن را حفظ کند، به جنگ اعصاب برخاسته اید و به اختلاف انگیزی و توطئه های خائنانه دامن می زنید و راه را برای مستکبران و ستمگران باز می کنید. آیا بهتر نیست که با فکر و قلم و بیان خوددولت و مجلس و ملت را راهنمایی برای حفظ میهن خود نمایید؟ آیا سزاوارنیست که به این ملت مظلوم محروم کمک کنید و با یاری خود حکومت اسلامی را استقرار دهید؟ آیا این مجلس و رئیس جمهور و دولت و قوه قضایی را ازآنچه در زمان رژیم سابق بود بدتر می دانید؟ آیا از یاد برده اید ستمهایی که آن رژیم لعنتی بر این ملت مظلوم بی پناه روا می داشت ؟ آیا نمی دانید که کشوراسلامی در آن زمان یک پایگاه نظامی برای امریکا بود و با آن عمل یک مستعمره می کردند و از مجلس تا دولت و قوای نظامی در قبضه آنان بود ومستشاران و صنعتگران و متخصصان آنان با این ملت و ذخائر آن چه می کردند؟آیا اشاعه فحشا در سراسر کشور و مراکز فساد، از عشرتکده ها و قمارخانه ها ومیخانه ها و مغازه های مشروب فروشی و سینماها و دیگر مراکز که هر یک برای تباه کردن نسل جوان عاملی بزرگ بود، از خاطرتان محو شده ؟ آیا رسانه های گروهی و مجلات سراسر فسادانگیز و روزنامه های آن رژیم را به دست فراموشی سپرده اید؟ و اکنون که از آن بازارهای فساد اثری نیست ، برای آنکه درچند دادگاه ، یا چند جوان که شاید اکثر از گروههای منحرف نفوذ کرده و برای بدنام نمودن اسلام و جمهوری اسلامی کارهای انحرافی انجام می دهند، و کشتن عده ای که مفسد فی الارض هستند و قیام بر ضد اسلام و جمهوری اسلامی می کنند شما را به فریاد درآورده ، و با کسانی که با صراحت اسلام را محکوم می کنند و بر ضد آن قیام مسلحانه یا قیام با قلم و زبان که اسفناکتر از قیام مسلحانه است ، نموده اند پیوند می کنید و دست برادری می دهید؛ و آنان را که خداوندمهدورالدم فرموده نور چشم می خوانید، و در کنار بازیگرانی که فاجعه چهارده اسفند را برپا کردند و جوانان بیگناه را با ضرب و شتم کوبیدند نشسته وتماشاگر معرکه می شوید، یک عمل اسلامی و اخلاقی است ! و عمل دولت و قوه قضاییه که معاندین و منحرفین و ملحدین را به جزای اعمال خویش می رسانند، شما را به فریاد درآورده و داد مظلومیت می زنید؟ من برای شمابرادران که از سوابقتان تا حدی مطلع و علاقه مند به بعضی از شما هستم متاسف هستم ، نه برای آنان که اشراری بودند در لباس خیرخواهی و گرگهایی در پوشش چوپان و بازیگرانی بودند که همه را به باد بازی و مسخره گرفته و در صددتباه کردن کشور و ملت و خدمتگزاری به یکی از دو قطب چپاولگر بودند - آنان که با دست پلید خود جوانان و مردان ارزشمند و علمای مربی جامعه را شهیدنمودند و به کودکان مظلوم مسلمانان رحم نکردند، خود را در جامعه رسوا و درپیشگاه خداوند قهار مخذول نمودند و راه بازگشت ندارند که شیطان نفس اماره بر آنان حکومت می کند.

لکن شما برادران مومن با دولت و مجلس که کوشش دارد خدمت به محرومین و مظلومین و برادران سر و پا برهنه و از همه مواهب زندگی محروم نماید چرا کمک نمی کنید و شکایت دارید؟ آیا مقدار خدمت دولت و بنیادهای جمهوری را با این گرفتاریها و نابسامانیها که لازمه هر انقلاب است ، و جنگ تحمیلی با آنهمه خسارت و میلیونها آواره خارجی و داخلی و کارشکنیهای بیرون از حد را در این مدت کوتاه مقایسه با کارهای عمرانی رژیم سابق نموده اید؟ آیا نمی دانید که کارهای عمرانی آن زمان اختصاص داشت تقریبا به شهرها آن هم به محلات مرفه ؛ و فقرا و مردمان محروم از آن امور بهره ناچیزداشته یا نداشتند؛ و دولت فعلی و بنیادهای اسلامی برای این طایفه محروم باجان و دل خدمت می کنند؟ شما مومنان هم پشتیبان دولت باشید تا کارها زودانجام گیرد و در محضر پروردگار که خواه ناخواه خواهید رفت با نشان خدمتگزاری به بندگان او بروید. *

* - چنانکه در نسخه خطی مشهود است امام خمینی در این قسمت مرقوم فرموده اند: "این مقدار بریده شده راخودم انجام داده ام ".

س - یکی از اموری که لازم به توصیه و تذکر است ، آن است که اسلام نه باسرمایه داری ظالمانه و بیحساب و محروم کننده توده های تحت ستم و مظلوم موافق است ، بلکه آن را به طور جدی در کتاب و سنت محکوم می کند ومخالف عدالت اجتماعی می داند - گرچه بعض کج فهمان بی اطلاع از رژیم حکومت اسلامی و ازمسائل سیاسی حاکم در اسلام در گفتار و نوشتار خودطوری وانمود کرده اند "و باز هم دست برنداشته اند" که اسلام طرفدار بی مرز وحد سرمایه داری و مالکیت است و با این شیوه که با فهم کج خویش از اسلام برداشت نموده اند چهره نورانی اسلام را پوشانیده و راه را برای مغرضان ودشمنان اسلام باز نموده که به اسلام بتازند، و آن را رژیمی چون رژیم سرمایه داری غرب مثل رژیم امریکا و انگلستان و دیگر چپاولگران غرب به حساب آورند، و با اتکال به قول و فعل این نادانان یا غرضمندانه و یا ابلهانه بدون مراجعه به اسلام شناسان واقعی با اسلام به معارضه برخاسته اند - و نه رژیمی مانند رژیم کمونیسم و مارکسیسم لنینیسم است که با مالکیت فردی مخالف و قائل به اشتراک می باشند با اختلاف زیادی که دوره های قدیم تاکنون حتی اشتراک در زن و همجنس بازی بوده و یک دیکتاتوری و استبداد کوبنده در بر داشته .

بلکه اسلام یک رژیم معتدل با شناخت مالکیت و احترام به آن به نحومحدود در پیدا شدن مالکیت و مصرف ، که اگر بحق به آن عمل شود چرخهای اقتصاد سالم به راه می افتد و عدالت اجتماعی ، که لازمه یک رژیم سالم است تحقق می یابد. در اینجا نیز یک دسته با کج فهمیها و بی اطلاعی از اسلام واقتصاد سالم آن در طرف مقابل دسته اول قرار گرفته و گاهی با تمسک به بعضی آیات یا جملات نهج البلاغه ، اسلام را موافق با مکتبهای انحرافی مارکس و امثال او معرفی نموده اند و توجه به سایر آیات و فقرات نهج البلاغه ننموده و سرخود،به فهم قاصر خود، بپاخاسته و "مذهب اشتراکی " را تعقیب می کنند و از کفر و دیکتاتوری و اختناق کوبنده که ارزشهای انسانی را نادیده گرفته و یک حزب اقلیت با توده های انسانی مثل حیوانات عمل می کنند، حمایت می کنند.

وصیت من به مجلس و شورای نگهبان و دولت و رئیس جمهور و شورای قضایی آن است که در مقابل احکام خداوند متعال خاضع بوده ؛ و تحت تاثیرتبلیغات بی محتوای قطب ظالم چپاولگر سرمایه داری و قطب ملحد اشتراکی وکمونیستی واقع نشوید، و به مالکیت و سرمایه های مشروع با حدود اسلامی احترام گذارید، و به ملت اطمینان دهید تا سرمایه ها و فعالیتهای سازنده به کارافتند و دولت و کشور را به خودکفایی و صنایع سبک و سنگین برسانند.

و به ثروتمندان و پولداران مشروع وصیت می کنم که ثروتهای عادلانه خود رابه کار اندازید و به فعالیت سازنده در مزارع و روستاها و کارخانه ها برخیزید که این خود عبادتی ارزشمند است .

و به همه در کوشش برای رفاه طبقات محروم وصیت می کنم که خیر دنیا وآخرت شماها رسیدگی به حال محرومان جامعه است که در طول تاریخ ستمشاهی و خان خانی در رنج و زحمت بوده اند. و چه نیکو است که طبقات تمکندار به طور داوطلب برای زاغه و چپرنشینان مسکن و رفاه تهیه کنند. ومطمئن باشند که خیر دنیا و آخرت در آن است . و از انصاف به دور است که یکی بی خانمان و یکی دارای آپارتمانها باشد.

ع - وصیت اینجانب به آن طایفه از روحانیون و روحانی نماها که با انگیزه های مختلف با جمهوری اسلامی و نهادهای آن مخالفت می کنند و وقت خود راوقف براندازی آن می نمایند و با مخالفان توطئه گر و بازیگران سیاسی کمک ، وگاهی به طوری که نقل می شود با پولهای گزافی که از سرمایه داران بیخبر از خدادریافت برای این مقصد می کنند کمکهای کلان می نمایند، آن است که شماها طرفی از این غلطکاریها تاکنون نبسته و بعد از این هم گمان ندارم ببندید. بهتر

آن است که اگر برای دنیا به این عمل دست زده اید - و خداوند نخواهد گذاشت که شما به مقصد شوم خود برسید - تا در توبه باز است از پیشگاه خداوند عذربخواهید و با ملت مستمند مظلوم هم صدا شوید و از جمهوری اسلامی که بافداکاریهای ملت به دست آمده حمایت کنید، که خیر دنیا و آخرت در آن است .گرچه گمان ندارم که موفق به توبه شوید.

و اما به آن دسته که از روی بعض اشتباهات یا بعض خطاها، چه عمدی و چه غیرعمدی ، که از اشخاص مختلف یا گروهها صادر شده و مخالف با احکام اسلام بوده است با اصل جمهوری اسلامی و حکومت آن مخالفت شدیدمی کنند و برای خدا در براندازی آن فعالیت می نمایند و با تصور خودشان این جمهوری از رژیم سلطنتی بدتر یا مثل آن است ، با نیت صادق در خلوات تفکرکنند و از روی انصاف مقایسه نمایند با حکومت و رژیم سابق . و باز توجه نمایندکه در انقلابهای دنیا هرج و مرجها و غلطرویها و فرصت طلبیها غیرقابل اجتناب است و شما اگر توجه نمایید و گرفتاریهای این جمهوری را در نظر بگیرید - ازقبیل توطئه ها و تبلیغات دروغین و حمله مسلحانه خارج مرز و داخل ، و نفوذ غیرقابل اجتناب گروههایی از مفسدان و مخالفان اسلام در تمام ارگانهای دولتی به قصد ناراضی کردن ملت از اسلام و حکومت اسلامی ، و تازه کار بودن اکثر یابسیاری از متصدیان امور و پخش شایعات دروغین از کسانی که از استفاده های کلان غیرمشروع بازمانده یا استفاده آنان کم شده ، و کمبود چشمگیر قضات شرع و گرفتاریهای اقتصادی کمرشکن و اشکالات عظیم در تصفیه و تهذیب متصدیان چند میلیونی ، و کمبود مردمان صالح کاردان و متخصص و دههاگرفتاری دیگر، که تا انسان وارد گود نباشد از آنها بیخبر است - و از طرفی اشخاص غرضمند سلطنت طلب سرمایه دار هنگفت که با رباخواری و سودجویی و با اخراج ارز و گرانفروشی به حد سرسام آور و قاچاق و احتکار، مستمندان ومحرومان جامعه را تا حد هلاکت در فشار قرار داده و جامعه را به فساد می کشند،

نزد شما آقایان به شکایت و فریبکاری آمده و گاهی هم برای باور آوردن وخود را مسلمان خالص نشان دادن به عنوان "سهم " مبلغی می دهند و اشک تمساح می ریزند و شما را عصبانی کرده به مخالفت برمی انگیزانند، که بسیاری ازآنان با استفاده های نامشروع ، خون مردم را می مکند و اقتصاد کشور را به شکست می کشند.

اینجانب نصیحت متواضعانه برادرانه می کنم که آقایان محترم تحت تاثیراینگونه شایعه سازیها قرار نگیرند و برای خدا و حفظ اسلام این جمهوری راتقویت نمایند. و باید بدانند که اگر این جمهوری اسلامی شکست بخورد، به جای آن یک رژیم اسلامی دلخواه بقیه الله - روحی فداه - یا مطیع امر شماآقایان تحقق نخواهد پیدا کرد، بلکه یک رژیم دلخواه یکی از دو قطب قدرت به حکومت می رسد و محرومان جهان ، که به اسلام و حکومت اسلامی رو]ی [آورده و دل باخته اند، مایوس می شوند و اسلام برای همیشه منزوی خواهد شد؛و شماها روزی از کردار خود پشیمان می شوید که کار گذشته و دیگر پشیمانی سودی ندارد. و شما آقایان اگر توقع دارید که در یک شب همه امور بر طبق اسلام و احکام خداوند تعالی متحول شود یک اشتباه است ، و در تمام طول تاریخ بشر چنین معجزه ای روی نداده است و نخواهد داد. و آن روزی که ان شاءالله تعالی مصلح کل ظهور نماید، گمان نکنید که یک معجزه شود ویکروزه عالم اصلاح شود؛ بلکه با کوششها و فداکاریها ستمکاران سرکوب ومنزوی می شوند. و اگر نظر شماها مثل نظر بعض عامیهای منحرف ، آن است که برای ظهور آن بزرگوار باید کوشش در تحقق کفر و ظلم کرد تا عالم را ظلم فراگیرد و مقدمات ظهور فراهم شود، فانا لله و انا الیه راجعون .

ف - وصیت من به همه مسلمانان و مستضعفان جهان این است که شماها نبایدبنشینید و منتظر آن باشید که حکام و دست اندرکاران کشورتان یا قدرتهای خارجی بیایند و برای شما استقلال و آزادی را تحفه بیاورند. ما و شماها لااقل در این صد سال اخیر، که بتدریج پای قدرتهای بزرگ جهانخوار به همه کشورهای اسلامی و سایر کشورهای کوچک باز شده است مشاهده کردیم یاتاریخهای صحیح برای ما بازگو کردند که هیچ یک از دول حاکم بر این کشورها در فکر آزادی و استقلال و رفاه ملتهای خود نبوده و نیستند؛ بلکه اکثریت قریب به اتفاق آنان یا خود به ستمگری و اختناق ملت خود پرداخته و هر چه کرده اندبرای منافع شخصی یا گروهی نموده ؛ یا برای رفاه قشر مرفه و بالانشین بوده وطبقات مظلوم کوخ و کپرنشین از همه مواهب زندگی حتی مثل آب و نان و قوت لایموت محروم بوده ، و آن بدبختان را برای منافع قشر مرفه و عیاش به کارگرفته اند؛ و یا آنکه دست نشاندگان قدرتهای بزرگ بوده اند که برای وابسته کردن کشورها و ملتها هرچه توان داشته اند به کار گرفته و با حیله های مختلف کشورها را بازاری برای شرق و غرب درست کرده و منافع آنان را تامین نموده اند و ملتها را عقب مانده و مصرفی بار آوردند و اکنون نیز با این نقشه درحرکتند.

و شما ای مستضعفان جهان و ای کشورهای اسلامی و مسلمانان جهان بپاخیزید و حق را با چنگ و دندان بگیرید و از هیاهوی تبلیغاتی ابرقدرتها وعمال سرسپرده آنان نترسید؛ و حکام جنایتکار که دسترنج شما را به دشمنان شما و اسلام عزیز تسلیم می کنند از کشور خود برانید؛ و خود و طبقات خدمتگزار متعهد، زمام امور را به دست گیرید و همه در زیر پرچم پرافتخاراسلام مجتمع ، و با دشمنان اسلام و محرومان جهان به دفاع برخیزید؛ و به سوی یک دولت اسلامی با جمهوریهای آزاد و مستقل به پیش روید که با تحقق آن ،همه مستکبران جهان را به جای خود خواهید نشاند و همه مستضعفان را به امامت و وراثت ارض خواهید رساند. به امید آن روز که خداوند تعالی وعده فرموده است .

ص - یک مرتبه دیگر در خاتمه این وصیتنامه ، به ملت شریف ایران وصیت می کنم که در جهان حجم تحمل زحمتها و رنجها و فداکاریها و جان نثاریها ومحرومیتها مناسب حجم بزرگی مقصود و ارزشمندی و علو رتبه آن است ، آنچه که شما ملت شریف و مجاهد برای آن بپاخاستید و دنبال می کنید و برای آن جان و مال نثار کرده و می کنید، والاترین و بالاترین و ارزشمندترین مقصدی است و مقصودی است که از صدر عالم در ازل و از پس این جهان تا ابد عرضه شده است و خواهد شد؛ و آن مکتب الوهیت به معنی وسیع آن و ایده توحید باابعاد رفیع آن است که اساس خلقت و غایت آن در پهناور وجود و در درجات و مراتب غیب و شهود است ؛ و آن در مکتب محمدی - صلی الله علیه و آله وسلم - به تمام معنی و درجات و ابعاد متجلی شده ؛ و کوشش تمام انبیای عظام - علیهم سلام الله - و اولیای معظم - سلام الله علیهم - برای تحقق آن بوده وراهیابی به کمال مطلق و جلال و جمال بی نهایت جز با آن میسر نگردد. آن است که خاکیان را بر ملکوتیان و برتر از آنان شرافت داده ، و آنچه برای خاکیان ازسیر در آن حاصل می شود برای هیچ موجودی در سراسر خلقت در سر و علن حاصل نشود.

شما ای ملت مجاهد، در زیر پرچمی می روید که در سراسر جهان مادی ومعنوی در اهتزاز است ، بیابید آن را یا نیابید، شما راهی را می روید که تنها راه تمام انبیا - علیهم سلام الله - و یکتا راه سعادت مطلق است . در این انگیزه است که همه اولیا شهادت را در راه آن به آغوش می کشند و مرگ سرخ را "احلی من العسل " می دانند؛ و جوانان شما در جبهه ها جرعه ای از آن را نوشیده و به وجد آمده اند و در مادران و خواهران و پدران و برادران آنان جلوه نموده و ماباید بحق بگوییم یا لیتنا کنا معکم فنفوز فوزا عظیما. گوارا باد بر آنان آن نسیم دل آرا وآن جلوه شورانگیز.

و باید بدانیم که طرفی از این جلوه در کشتزارهای سوزان و در کارخانه های توانفرسا و در کارگاهها و در مراکز صنعت و اختراع و ابداع ، و در ملت به طوراکثریت در بازارها و خیابانها و روستاها و همه کسانی که متصدی این امور برای اسلام و جمهوری اسلامی و پیشرفت و خودکفایی کشور به خدمتی اشتغال دارند جلوه گر است .

و تا این روح تعاون و تعهد در جامعه برقرار است کشور عزیز از آسیب دهران شاءالله تعالی مصون است . و بحمدالله تعالی حوزه های علمیه و دانشگاهها وجوانان عزیز مراکز علم و تربیت از این نفخه الهی غیبی برخوردارند؛ و این مراکز دربست در اختیار آنان است ، و به امید خدا دست تبهکاران و منحرفان ازآنها کوتاه .

و وصیت من به همه آن است که با یاد خدای متعال به سوی خودشناسی وخودکفایی و استقلال ، با همه ابعادش به پیش ، و بی تردید دست خدا با شمااست ، اگر شما در خدمت او باشید و برای ترقی و تعالی کشور اسلامی به روح تعاون ادامه دهید.

و اینجانب با آنچه در ملت عزیز از بیداری و هوشیاری و تعهد و فداکاری وروح مقاومت و صلابت در راه حق می بینم و امید آن دارم که به فضل خداوندمتعال این معانی انسانی به اعقاب ملت منتقل شود و نسلا بعد نسل بر آن افزوده گردد.

با دلی آرام و قلبی مطمئن و روحی شاد و ضمیری امیدوار به فضل خدا ازخدمت خواهران و برادران مرخص ، و به سوی جایگاه ابدی سفر می کنم . و به دعای خیر شما احتیاج مبرم دارم . و از خدای رحمان و رحیم می خواهم که عذرم را در کوتاهی خدمت و قصور و تقصیر بپذیرد.

سد آهنین ملت خللی حاصل نخواهد شد که خدمتگزاران بالا و والاتر درخدمتند، والله نگهدار این ملت و مظلومان جهان است .

والسلام علیکم و علی عبادالله الصالحین و رحمه الله و برکاته

26 بهمن 1361 / 1 جمادی الاولی 1403

روح الله الموسوی الخمینی

بسمه تعالی

این وصیتنامه را پس از مرگ من احمد خمینی برای مردم بخواند. و درصورت عذر، رئیس محترم جمهور یا رئیس محترم شورای اسلامی یا رئیس محترم دیوان عالی کشور، این زحمت را بپذیرند. و در صورت عذر، یکی ازفقهای محترم نگهبان این زحمت را قبول نماید.

روح الله الموسوی الخمینی

بسمه تعالی

در زیر این وصیتنامه 92 صفحه ای و مقدمه ، چند مطلب را تذکر می دهم :

1 - اکنون که من حاضرم ، بعض نسبتهای بی واقعیت به من داده می شود وممکن است پس از من در حجم آن افزوده شود؛ لهذا عرض می کنم آنچه به من نسبت داده شده یا می شود مورد تصدیق نیست ، مگر آنکه صدای من یا خط وامضای من باشد، با تصدیق کارشناسان ؛ یا در سیمای جمهوری اسلامی چیزی گفته باشم .

2 - اشخاصی در حال حیات من ادعا نموده اند که اعلامیه های اینجانب را

می نوشته اند. این مطلب را شدیدا تکذیب می کنم . تاکنون هیچ اعلامیه ای را غیرشخص خودم تهیه کسی نکرده است .

3 - از قرار مذکور، بعضیها ادعا کرده اند که رفتن من به پاریس به وسیله آنان بوده ، این دروغ است . من پس از برگرداندنم از کویت ، با مشورت احمد پاریس را انتخاب نمودم ، زیرا در کشورهای اسلامی احتمال راه ندادن بود؛ آنان تحت نفوذ شاه بودند ولی پاریس این احتمال نبود.

4 - من در طول مدت نهضت و انقلاب به واسطه سالوسی و اسلام نمایی بعضی افراد ذکری از آنان کرده و تمجیدی نموده ام ، که بعد فهمیدم از دغلبازی آنان اغفال شده ام . آن تمجیدها در حالی بود که خود را به جمهوری اسلامی متعهد و وفادار می نمایاندند، و نباید از آن مسائل سوءاستفاده شود. و میزان درهر کس حال فعلی او است .

روح الله الموسوی الخمینی

کشتار فیضیه

1343/12/13 هجرى شمسى.

 کشتار فیضیه

 عصر روز بیست و پنج شوال درحالى که صدها نفر از طلاب و غیرطلاب درمدرسه فیضیه مشغول عزادارى براى شهادت امام صادق(ع) بودند صدها افسر و درجه‏دار وکماندو و چترباز مسلح با اسلحه سردو گرم مست و مخمور به فرماندهى سرهنگ مولوى رئیس سازمان امنیت تهران ناگهان از هرگوشه مدرسه عربده‏کشان به جان طلاب بى‏سلاح و غافل‏گیر شده افتادند، درحالى که تمام پشت‏بام مدرسه را پلیس مسلح صف کشیده‏بود. همچنان گرگان مست و گرسنه باکارد و سرنیزه و دشنه وچاقو و (پنجه) بکس(بوکس) و احیاناً کلت دهها نفر از بهترین فرزندان این آب وخاک را ازپادرآوردند.

 صحن مدرسه فیضیه یک‏پارچه خون شده‏بود. درودیوار مدرسه ازخون پاک شاگردان امام صادق (ع) رنگین بود. بوى خون و باروت فضاى مدرسه را فرا گرفته بود. شعله آتش ازسوزاندن کتابها و قرآنها و عمامها و لباسها به آسمان مى‏رفت.ناله زخمیهاى مشرف به مرگ را نعره‏هاى گوشخراش آن کفتارهاى مست محو مى‏کرد وحتى ازکتک‏زدن زخمیهاى نیمه‏جان هم نگذشتند. و قتى که مدرسه را خلوت کردند غارت حجره‏ها شروع شد. فرش و چراغ و پول و ساعت و چمدان و لباس وحتى قند و چاى را ازحجرات غارت کردند. دربها و شیشه‏ها و پنجره‏ها ى مدرسه را ریز ریز کردند. و قتى که تاریکى شب همه‏جا را فرا گرفت درحالى که کامیونهاى سربازان مسلح درخیابانها مى‏گشت و صفوف پلیس مسلح رژه مى‏رفتند،اردوى فاتح مدرسه فیضیه، دهها جسد نیمه‏جان و بى‏جان آغشته به خون را درمدرسه فیضیه که به صورت و یرانه‏اى درآمده‏بود پشت سر گذاشتند و باغنائمى که به چنگ آورده‏بودند به استراحتگاه‏هاى خود بازگشتند. فرداى آن روز هم براى نابود کردن وغارت نمودن آنچه که دیروز از زیر دستشان دررفته بود یورش دیگرى بردند و اگر نقص درجنایت دیروز بود تکمیل کردند. نخست‏وزیر و قت عَلَم خائن و پست وجانى و قاتل باکمال پررویى همان شب از رادیو ایران سخنرانى کرد و گفت عده‏اى دهقان با طلاب مبارزه کردند و دونفر دهقان و یک طلبه کشته شده!اف براین بى‏شرمى!

 ولى نتیجه این کشتار و حشیانه درست خلاف منظور دستگاه فاسد به بار آمد. منظور آنهااین بود که بامرعوب ساختن قشر مبارز کشور راه را براى اجراى اغراض شوم و خائنانه خویش هموار کنند، ولى  روحانیت و ملت که تاآن روز باور نمى‏کردند این تبهکاران هرچه هم و اقعاً بى‏دین باشند تااین حد متظاهر به پرده‏درى ومخالفت علنى شوند، بااراده‏اى محکم و عزمى راسخ به پا خاستند و به یارى خداى بزرگ تاسرحد پیروزى نهایى و ریشه‏کن کردن بساط مزدورى و مخالف اسلام ازپاى نخواهند نشست.

 

خطبه های نماز جمعه کاشان به امامت ایت الله نمازی.

 

  نماینده ولی فقیه وامام جمعه شهرستان کاشان در خطبه های نماز جمعه این هفته از استقبال پرشور مردم این شهر  از ریاست محترم جمهور تشکر کرد و افزود  مردم ما بال اخص در شهرستان کاشان  نشان داده اند که هرجا مسئله مسئولیت باشد برای مطالبات حقوق خود و اعلام نیاز ها و پیشنهادهای خود برای مسئولین حضور پر شور دارند واین جای تقدیر و تشکر دارد

ایت الله نمازی در ادامه به مناسبت 13 خرداد سال 1342 سال گرد سخنرانی امام خمینی رضوان الله تعالی الیه در مدرسه فیضیه اشاره کرد و گفت : سخنرانی تاریخی امام (ره) ارکان حکومت شاه را لرزاند و آنچنان مرعوب شدند که تصمیم گرفتند که هم امام را دستگیر و زندانی کنند و هم از مردم انتقام بگیرند .

 

امام جمعه کاشان در ادامه به  مناسبت 15 خردادسالگرد قیام خونین ملت ایران در سال 1342 پرداخت وگفت :دو روز بعد از سخنرانی امام در فیضیه مردم شهر قم و سایر شهر ها به خیابان ریختند و حادثه به رگبار بستن مردمی که در حال راهپیمای بود به وقوع پیوست.

 

امام جمعه کاشان در پایان به 14 خرداد  سالگرد رحلت امام خمینی (ره)رهبر انقلاب وبنیان گذار جمهوری اسلامی ایران وانتخاب حضرت ایت الله خامنه ای به رهبری جمهوری اسلامی ایران پرداخت وافزود حضرت امام خمینی (ره) برای تکلیف الهی امر به معروف و نهی از منکر قیام کرد که این خود یک در س به زنان ومردان مؤمن و موحد می دهد. وی افزود امام خمینی در 14 خرداد 1368 به ملکوت اعلا پیوست در سالهای قبل از رحلت امام گاهی که امام حالشان بد می شد و کسالتی برایشان پیش می امد فوری رسانه های غربی شروع به تبلیغ  می کردند که امام در حال موت است  و گره حکومت ایران که به دست امام است اگر امام از بین برود ایران هم متلاشی می شود

بعد از اتش بس که کسالت امام پیش امد گفتند که این انقلاب تمام شده و فاتحه انقلاب را باید خواند و معتقد بودند که شخصیتی که بتواند جای امام را بگیرد وجود ندارد.

هنوز جسد امام در مصلی امام بود و مردم با امام وداع می کردند که جلسه خبرگان تشکیل شد و بعد از ساعتها بحث طولانی نهایتا به این نتیجه رسیدند که تنها کسی که مناسب جانشینی مقام امام هست مقام معظم رهبری آیت الله خامنه ای است و وقتی این مصوبه مجلس خبرگان از صدا وسیمای اعلام شد دنیای غرب با یک بهتی مواجهه شدند و سکته سیاسی

زدندو نفسشان بند امد و تا امروز هرچه گذشته است  آن مصوبه مجلس خبرگان رهبری روشن شده است که بهترین مصوبه و بهترین تشخیص بوده است و این به برکت اسلام و اهل بیت علیه سلام است که فرموده اند در زمان غیبت ما بهترین شخص برای هدایت ورهبری امم اسلامی فقهای عدول هستند و دشمنان از همین تفکر در عصبانیت هستند و باید گفت که شما باید از این عصبانیت بمیرید وی در پایان به مردم کاشان توصیه کر د که در صورت توان به تهران بروند و در مراسم شرکت کنند ودر صورت نا توانی . در مراسمی که در شهرستان کاشان برگذار می شود شرکت کنند و به دشمنان ثابت کنیم که ملت ایران در صحنه تبعیت و پاسداری از ولایت هستیم

۱

 

مطابق این بیان در انسان - و حداقل در افراد رشد یافته انسانها - چنین احساسى وجود دارد که مىخواهد از وجود محدود خود خارج شود و خود را به قلب هستى رساند.در انسان میلى وجود دارد که آرام نمىگردد مگر آنکه خود را با خدا و منبع هستى متصل ببیند.این همان است که قرآن کریم فرموده است: الذین امنوا و تطمئن قلوبهم بذکر الله، الا بذکر الله تطمئن القلوب (1) .

تنها با یاد خدا و جاى گرفتن خدا در قلب است که دل آدمى آرامش خویش را باز مىیابد.

مولوى معنوى ما این عشق و احساسى را که اینشتاین «احساس آفرینش» نام نهاده است، چه خوب و عالى در هفت قرن قبل از اینشتاین بیان کرده است:
جزءها را رویها سوى کل است
بلبلان را عشق با روى گل است
آنچه از دریا به دریا مىرود
از همانجا کامد آنجا مىرود
از سر که سیلهاى تند رو
وز تن ما جان عشق آمیز رو
من نمىدانم ما چه جور آدمهایى هستیم!همین قدر که کسى در یک جا نوشت دین به طور کلى ناشى از ترس یا جهل ستخیال مىکنیم همان طورى که کشف شده آب ترکیبى از اکسیژن و ئیدروژن است و در لابراتوارهاى معظم دنیا هم مسلم و قطعى شده است، این مطلب هم که دین ناشى از ترس یا جهل است به همین صورت است.

نه آقا، اینطور نیست.اگر اندک توجهى بکنید مىبینید حتى در میان خود منکرین دین راجع به اینکه دین از چه ناشى شده و از کجا آمده، وحدت نظرى وجود ندارد.

نظریات مختلفى از طرف آنها ابراز شده و همه رد شده است.حتى اکثریت دانشمندان امروز «توحید» را پذیرفتهاند، اصول دین را پذیرفتهاند.اگر دین حقیقتا مولود جهل بوده آیا معنى داشت که اینشتاین دانشمندترین انسان عصر حاضر هم خداپرست باشد؟!نه تنها او که دانشمندترین انسان عصر خود بود، بلکه دنیاى علم به سوى قبولفطرة الله التى فطر الناس علیها (2) پیش مىرود.

..............................................................
1.رعد/28.
2.روم/30.

 

 

 

ویژگىهاى هدایت الهى

کتاب: ترجمه المیزان، ج 7، ص 346

نویسنده: علامه طباطبایى

هدایت

وقتى هدایت به معناى واقعى است که از ناحیه خداى سبحان باشد، و وقتى از خداى سبحان است که آدمى را به صراط مستقیم کشانیده با انبیا (ع) همراه کند.و علامت این نیز این است که برگشت همه دستورات آن به توحید و اقامه دعوت حق و عبودیت و تقوا باشد.

پس هر دعوت و هدایتى که بین انبیا فرق گذاشته و مردم را نسبت به بعضى از آنان کافر و نسبت به بعضى دیگر مؤمن کند، و یا بین احکام خدا تفرقه انداخته مردم را به عمل به بعضى از آنها و ترک بعضى دیگر دعوت مىکند، و یا از عهده تامین سعادت زندگى انسانى بر نمىآید و یا انسان را به سوى شقاوت و بدبختى سوق مىدهد، هدایت خدایى و مورد امضا و رضاى پروردگار نیست و از راه فطرت منحرف است.

قرآن کریم در این باره مىفرماید: "ان الذین یکفرون بالله و رسله و یریدون ان یفرقوا بین الله و رسله و یقولون نؤمن ببعض و نکفر ببعض و یریدون ان یتخذوا بین ذلک سبیلا اولئک هم الکافرون حقا" (1) و نیز مىفرماید: "ا فتؤمنون ببعض الکتاب و تکفرون ببعض فما جزاء من یفعل ذلک منکم الا خزى فى الحیوة الدنیا و یوم القیمة یردون الى اشد العذاب" (2) و نیز مىفرماید: "و من اضل ممن اتبع هویه بغیر هدى من الله ان الله لا یهدى القوم الظالمین " (3) یعنى راه پیروى هواى نفس راه هدایت خدا نیست، بلکه بى راههاى است که هرگز سالکش را به سعادت حیات نمىرساند، چون چنین راهى ظلم است و هرگز خداوند ظلم و ستم را وسیله سعادت قرار نداده و نخواهد داد.

کوتاه سخن اینکه، یکى از خصوصیات هدایت الهى این است که ضلالت در آن راه نداشته و هیچ وقت سالک را به ضلالت نمىکشاند.خصوصیت دیگر آن این است که وقتى براى انسان باقى مىماند که شکرش بجا آورده شود، و گر نه از چنگ انسان مىرود، و آدمى دچار ضلالت مىگردد.آرى، خدا وقتى این هدایت را به کسى روزى کرد چنین نیست که دیگر خودش در آن سلطنت، و دخل و تصرفى نداشته باشد، چون عطایاى خدا ـ بر خلاف عطایاى ما ـ نعمت مورد عطا را از تحت ملکیت و سلطنت خدا بیرون نمىکند.پس اینطور نیست که هدایت بعد از اینکه به دست ما آمد براى ما باقى مانده و خلاصه مال ما باشد، چه اینکه شکرش را بجا بیاوریم و چه نیاوریم.بلکه باقى ماندنش موقوف بر این است که به لوازم توحید و عبودیت عمل شود، و لذا در آخر آیه مورد بحث فرمود: "و لو اشرکوا لحبط عنهم ما کانوا یعملون".و اگر از کفران نعمت هدایت تعبیر به خصوص شرک کرده براى این است که زمینه گفتار، مساله توحید مىباشد.

پىنوشتها:

1) کسانى که به خدا و پیغمبرانش کفر مىورزند و مىخواهند بین خدا و فرستادگان او جدائى بیندازند و مىگویند: ما به برخى ایمان آورده و به پارهاى کفر مىورزیم، و مىخواهند راهى میان کفر و ایمان اتخاذ کنند ایشان حقا کافرند.سوره نساء آیه 151

2) آیا نسبت به بعضى از کتاب ایمان مىآورید و بعضى دیگر را کافر مىشوید؟ جزاى هر کس از شما که چنین کند چیزى جز خوارى در زندگى دنیا نیست و در روز قیامت به سوى شدیدترین عذابها بازگشت خواهند نمود.سوره بقره آیه 85

3) و کیست گمراهتر از آن کسى که راه هدایت خدا را رها کرده و از هواى نفس خود پیروى کند، البته خدا قوم ستمکار را هرگز هدایت نخواهد کرد.سوره قصص آیه 50

 

دین و پرستش در تاریخ

کتاب: جهان بینى و معارف تطبیقى، ص 81

نویسنده: یحیى کبیر

یکى از امورى که همواره در طول تاریخ بشرى وجود داشته و انسان نتوانسته است براى همیشه آن را به دست فراموشى سپارد، دین و پرستش مىباشد.آن چنانکه هیچ چیز دیگر نتوانسته است خلأ ناشى از فقدان دین و پرستش را براى مدت زمان درازى پر کند.چنانکه گفته شد، میل و کششى که ریشه در فطرت انسان داشته اگر چه انسان مدتى نداى آن را در درون خود خفه سازد و از آن جدا گردد، ولى به ناچار بعد از گذشت مدت زمانى به آنباز مىگردد.

هر کسى کو دور ماند از اصل خویش 
باز جوید روزگار وصل خویش

در طول تاریخ، با وجود تلاشهایى که از طرف مخالفین براى ریشه کن کردن دین به عمل آمده است، انسان نتوانسته آن را براى همیشه به دست فراموشى سپارد.اگر چه در تشخیص دین حق از دین باطل به خطا افتاده و گاهى بت را با خدا اشتباه گرفته و به پرستش ماه، آفتاب، ستارگان و حتى حیوانات و...پرداخته است.اما به هر صورت نتوانسته است از پرستش و توجه به خالق براى همیشه روى گردان شود.

انبیا مأموریت داشتهاند که با آموزشهاى خود اولا، این میل فطرى را در انسان بیدار سازند و پردههاى ضخیم نفسانیات را از روى فطرت سلیم او کنار زنند و با توجه دادن انسان به نشانههاى خداوندى، او را به سوى فطرت اولیهاش هدایت نمایند.ثانیا، این گرایش درونى و این میل نیرومند معنوى را در مسیر و مجراى صحیح آن هدایت کنند و از انحراف آن به صورت بتپرستى، ستارهپرستى، گاوپرستى، مادهپرستى، گروهپرستى و...جلوگیرى نمایند.

اگر دین و پرستش ریشه در فطرت آدمى نداشت یا به ادعاى برخى بىخبران حاصل جهل یا ترس بود، در این صورت مانند بسیارى از چیزهاى دیگر، با گذشت زمان به کلى از صحنه روزگار، خارج و با افزایش علم و از بین رفتن ترس، جاى خود را به چیز کاملتر مىداد.اما چون نیاز به دین و پرستش از اعماق روح و شعور باطنى انسان مىجوشد، نه تنها هیچ چیز نخواهد توانست جایگزین آن شود، بلکه با افزایش آگاهىها، مقام دین در زندگى انسان، محکمتر شده است.

گرایش مجدد انسان غربى از بىبند و بارىها به دین و سر برآوردن دین از زیر فشارهاى شدید در جامعههاى کمونیستى، خود گواه روشنى بر این حقیقت است.قرآن درباره فطرى بودن دین مىفرماید:

روى خود را حق گرایانه به سوى دین الهى نگه دار.این فطرت الهى است که خداوند مردم را بر آن آفریده و براى آفرینش، تغییر و تبدیلى نیست.این است دین استوار.اما بیشتر مردم نمىدانند.به سوى خدا بازگشت خواهید کرد؛ از خدا بترسید؛ نماز را به پا دارید و از مشرکان نباشید. (1)

اعتدال در امیال

اکنون این سؤال پیش مىآید که چرا بعضى از افراد با وجود این میل نیرومند فطرى، از پرستش خداوند روى برمىتابند و خدا را انکار مىکنند؟ آیا آنان فاقد این کشش درونى هستند؟ و اگر نیستند چرا این انگیزه روحى، آنان را به سوى خدا سوق نمىدهد؟ در پاسخ این پرسش در مباحث گذشته به تفصیل سخن گفتیم و انگیزههاى انکار خدا را بیان داشتیم.در اینجا از زاویه دیگرى بدان نگریسته به توضیح آن مىپردازیم.ساختمان وجودى انسان چنان است که داراى امیال و گرایشهاى چندى است.از جمله همین کشش فطرى به سوى خداست و نیز امیال گوناگون دیگرى که غرایز حیوانى و کششهاى نفسانى از آنهاست.تردیدى نیست که آدمى براى زنده ماندن، نیازمند غرایزى ماند خوردن، خوابیدن، میل جنسى براى ادامه نسل و امیال فراوان دیگرى است که اگر آنها را در حد طبیعى خود برآورده نسازد، امکان ادامه حیات براى او نیست یا نسل او از بین خواهد رفت.در میان این همه امیال و کششهاى فطرى که هر یک وظیفهاى را در حیات جسمى یا روحى انسان بر عهده دارد، اگر توجه به یک یا چند میل بیش از میزان مورد نیاز باشد، و تمامى توجه انسان به سوىآنها جذب شود، روشن است که در این صورت از توجه به استعدادها و گرایشهاى فطرى دیگر باز خواهد ماند و این استعدادها به مرحله شکوفایى نخواهند رسید.

براى مثال، دانش آموزانى که تمام توجه آنها به بازى و ورزش است، تجربه نشان مىدهد که معمولا از لحاظ درسى ضعیفند، یعنى توجه بیش از حد، به بازى و ورزش، مجال شکوفایى استعدادهاى فکرى را در آنان باقى نمىگذارد.همچنین کسانى که آگاه و ناآگاه تمام توجه خود را صرف شهوات و ظواهر دنیا مىکنند، از توجه به معنویات که در رأس آنها خداوند قرار دارد، باز مىمانند.در این صورت، جاى تعجب نخواهد بود اگر چنین افرادى حتى از وجود یک میل نیرومند، مانند توجه به خدا در ضمیر خویش بىخبر بمانند و به علت بىخبرى از آن، حتى منکر وجود آن گردند.

هر چه توجه به لذات دنیوى در آدمى فزونى گیرد و نفسانیات، او را به سوى خود جذب کند، به همان اندازه امکان توجه به خدا و معنویات در وجود او کاسته مىشود، به عبارت دیگر، توجه به خدا و ارزشهاى معنوى در روح آدمى، فضاى مساعد مىطلبد.اگر فضاى روحى به علت غلبه شهوات، مناسب نباشد، استعدادهاى معنوى و شعور عالى در انسان رشد نمىکند.دلهایى که سرتاسر آن را عشق به مادیات و ظلمت نفسانیات پر کرده است، توانایى درک ارزشهاى والاى معنوى را از دست مىدهند.در چنین دلهاى آکنده از تاریکى، جایى براى تابش نور حق باقى نمىماند.

در آیاتى از قرآن که سخن از مهر زدن بر دلهاى کافران رفته است، اشاره به همین مطلب است که این افراد آن چنان دلهایشان آکنده از ظلمت نفسانیات مىشود که دیگر قابلیت هدایت و استعداد درک حقیقت را از دست مىدهند.

خلوت دل نیست جاى صحبت اغیار 
دیو چو بیرون رود فرشته در آید

پىنوشت:

.1 فاقم وجهک للدین حنیفا فطرت الله التى فطر الناس علیها لا تبدیل لخلق الله ذلک الدین القیم و لکن اکثر الناس لا یعلمون، منیبین الیه و اتقوه و اقیموا الصلوة و لا تکونوا من المشرکین. (سوره روم (30) آیه 30 و 31)

 

هدف نبوتها و بعثتها

کتاب: جهان بینى و معارف تطبیقى، ص 239

نویسنده: یحیى کبیر

مسأله اساسى این است که هدف اصلى از بعثت پیامبران و انزال کتابهاى آسمانى چیست؟

ممکن است گفته شود: هدف اصلى، هدایت، سعادت و نجات مردم است.شک نیست که پیامبران براى هدایت مردم و سعادت و نجات آنها و...مبعوث شدهاند.سخن در این نیست.سخن در این است که این راه راست به چه مقصود نهایى منتهى مىشود؟ سعادت مردم از نظر این مکتب در چیست؟ در این مکتب چه نوع اسارتها براى بشر تشخیص داده شده که مىخواهد مردم را از آن گرفتارىها نجات دهد؟ این مکتب رستگارى را در چه چیز مىداند؟

در قرآن کریم ضمن اینکه به همه این معانى اشاره یا تصریح شده، دو مفهوم مشخص ذکر شده که مىرساند هدف اصلى، این دو امر است.یعنى همه تعلیمات پیامبران مقدمهاى است براى این دو امر که عبارتند از: شناخت و نزدیک شدن به خدا و دیگر برقرارى عدل در جامعه.

قرآن کریم از طرفى مىگوید:

یا ایها النبى انا ارسلناک شاهدا و مبشرا و نذیرا و داعیا إلى الله بإذنه و سراجا منیرا؛

اى پیامبر ما تو را گواه (گواه امت)، نوید دهنده، اعلام خطر کننده و دعوت کننده به سوى خدا به اذن او و چراغى نورانى فرستادیم.

در میان همه جنبههایى که در این آیه آمده است، پیداست که دعوت به سوى خدا تنها چیزى است که مىتواند هدف اصلى به شمار آید.از سوى دیگر درباره همه پیامبران مىگوید:

لقد ارسلنا رسلنا بالبینات و انزلنا معهم الکتاب و المیزان لیقوم الناس بالقسط؛ (1)

ما پیامبران خویش را با دلایل روشن فرستادیم و با آنها کتاب و معیار فرود آوردیم تا مردم عدل را به پا دارند...

این آیه صریحا برپا داشتن عدل را هدف بعثت پیامبران معرفى کرده است.

دعوت به خدا و شناخت او و نزدیک شدن به او، یعنى دعوت به توحید نظرى و توحید عملى فردى، اما اقامه عدل و قسط در جامعه، یعنى برقرارى توحیدى عملى در اجتماع.

اکنون این پرسش مطرح است که آیا هدف اصلى پیامبران، خداشناسى و خدا پرستى است و امور دیگر از جمله عدالت اجتماعى مقدمه آن است یا هدف اصلى برپا شدن عدل است و شناخت خدا و پرستش او مقدمه براى تحقق این ایده اجتماعى است؟ به عبارت دیگر آیا هدف اصلى توحید نظرى و توحید عملى فردى است یا هدف اصلى توحید عملى اجتماعى است؟ در اینجا چند دیدگاه ممکن است مطرح گردد:

1.پیامبران از نظر هدف، ثنوى بودهاند، یعنى دو مقصد مستقل داشتهاند: یکى از این دو مقصد به زندگى اخروى بشر مربوط است (توحید نظرى و توحید عملى فردى) و دیگرى به سعادت دنیوى او (توحید اجتماعى) .پیامبران از آن نظر که در اندیشه سعادت دنیوى بشر بودهاند، به توحید اجتماعى پرداختهاند و از آن جهت که مىخواستهاند سعادت اخروى بشر را تأمین کنند به توحید نظرى و توحید عملى فردى پرداختهاند.

2.هدف اصلى، توحید اجتماعى است.توحید نظرى و توحید عملى فردى مقدمه لازم توحید اجتماعى است.توحید نظرى به شناخت خداوند ارتباط دارد.براى انسان فى نفسه هیچ ضرورتى نیست که خدا را بشناسد.تنها عامل محرک روح او خدا باشد یا هزاران چیز دیگر.هم چنانکه به طریق اولى براى خداوند فرق نمىکند که انسان او را بشناسد یا نشناسد، بپرستد یا نپرستد، ولى نظر به اینکه کمال انسان در «ما» شدن و توحید اجتماعى است و این امر بدون توحید نظرى و توحید عملى فردى میسر نیست، خداوند معرفت خود و پرستش خود را واجب کرده است تا توحید اجتماعى محقق گردد.

3.هدف اصلى، شناخت خدا و رسیدن به اوست.توحید اجتماعى مقدمه وصول به این هدف عالى است .زیرا هم چنانکه قبلا گفته شد، در جهان بینى توحیدى، جهان ماهیت از اویى و به سوى اویى دارد.از این رو کمال انسان در رفتن به سوى او و نزدیک شدن به اوست.انسان از یک امتیاز خاص بهرهمند است و آن اینکه به حکم

نفخت فیه من روحى (2) واقعیتش واقعیت خدایى است و فطرت بشر فطرت خداجویان است.از این رو سعادت و نجاتش در معرفت خدا، پرستش و قرب به اوست.ولى نظر به اینکه انسان فطرتا اجتماعى است و اگر بر جامعه نظامات متعادل اجتماعى حکم فرما نباشد، حرکت خداجویانه انسان امکان پذیر نیست، پیامبران به اقامه عدل پرداختهاند.ارزشهاى اجتماعى از قبیل عدل، آزادى، مساوات و همچنین اخلاق اجتماعى از قبیل جود، عفو، محبت و احسان ارزش ذاتى ندارند و یا لذات، کمالى براى بشر محسوب نمىشود.همه ارزششان مقدمهاى است که با قطع نظر از ذى المقدمه، بود و نبود آنها برابر است.اینها شرایط وصل به کمالند نه خود کمال؛ مقدمات رستگارىاند نه خود رستگارى .

4.هم چنانکه در نظریه سوم آمده است، کمال انسان بلکه کمال واقعى هر موجودى در حرکت به سوى خدا خلاصه مىشود.ادعاى اینکه پیامبران از نظرهدف، ثنوى بودهاند شرک است.چنانکه ادعاى اینکه هدف نهایى پیامبران رستگارى دنیوى است باید اذعان داشت که رستگارى دنیوى جز برخوردارى از مواهب طبیعت در سایه عدل و آزادى نیست و این همان ماده پرستى است.

ولى برخلاف نظریه سوم ارزشهاى اجتماعى و اخلاقى با اینکه مقدمه وصول به ارزش اصیل و یگانه انسان یعنى خداشناسى و خداپرستى است، ارزش ذاتى دارند.

توضیح اینکه رابطه مقدمه و ذى المقدمه دو گونه است.در یک گونه تنها ارزش مقدمه، رساندن به ذى المقدمه است.پس از رسیدن به ذى المقدمه، وجود و عدمش برابر است.مثلا کسى که مىخواهد از نهر آبى بگذرد، سنگ بزرگى را در وسط نهر وسیله پریدن قرار مىدهد.بدیهى است که پس از عبور از نهر، وجود و عدم آن سنگ براى انسان مساوى است.همچنین است نردبان براى عبور به پشت بام و کارنامه کلاس براى ثبت نام در کلاس بالاتر.گونه دیگر این است که مقدمه در عین اینکه وسیله رسیدن به ذى المقدمه است و در عین اینکه ارزش اصیل از آن ذى المقدمه است، پس از وصول به ذى المقدمه وجود و عدمش برابر نیست.پس از وصول به ذى المقدمه وجودش همانند قبل از وصول ضرورى است.مثلا معلومات کلاس اول و دوم مقدمه است براى معلومات کلاسهاى بالاتر، اما چنین نیست که با رسیدن به کلاسهاى بالاتر، نیازى به آن معلومات نباشد.بلکه تنها با داشتن آن معلومات و از دست ندادن آنهاست که مىتوان کلاس بالاتر را ادامه داد .

سر مطلب این است که گاهى مقدمه، مرتبه ضعیفى از ذى المقدمه است و گاهى نیست.نردبان از مراتب پشت بام نیست، لیکن معلومات کلاسهاى پایین و معلومات کلاسهاى بالا مراتب یک حقیقتند.

ارزشهاى اخلاقى و اجتماعى نسبت به معرفت حق و پرستش حق از نوع دوم است.چنین نیست که اگر انسان به معرفت کامل حق و پرستش حق رسید، وجودو عدم راستى، درستى، عدل، احسان و ...مساوى باشد.زیرا اخلاق عالى انسان، نوعى خداگونه بودن است و در حقیقت درجه و مرتبهاى از خداشناسى و خداپرستى است ولو به صورت ناآگاهانه، یعنى علاقه انسان به این ارزشها ناشى از علاقه فطرى به متصف شدن به صفات خدایى است؛ هر چند خود انسان توجه به ریشه فطرى آنها نداشته باشد و احیانا در شعور آگاه خود، منکر آن باشد.از این رو از دیدگاه معارف اسلامى دارندگان اخلاق نیک از قبیل عدالت، احسان، جود و...هر چند مشرک باشند، اعمالشان در جهان دیگر بىاثر نیست.این گونه افراد اگر کفر و شرکشان از روى عناد نباشد به نوعى در جهان دیگر مأجورند.در حقیقت این اشخاص بدون آنکه خود آگاه باشند به درجهاى از خداپرستى رسیدهاند. (3)

پىنوشتها:

1.حدید (57) آیه .25

2.در او از روح (حقیقت متعالى و برتر) خود دمیدم. (حجر (15) آیه 29) .

3.ر.ک: بخش آخر کتاب عدل، تألیف شهید مرتضى مطهرى.