از یاد رفته گان

وبی برای نسل جوان

از یاد رفته گان

وبی برای نسل جوان

جهاد محبت

جهاد محبت

با چادر سفید می روم ، با چادر سیاه بر می گردم(2)

پروانه های  بی ادعا

مقاله قبل ( با چادر سیاه تا چادر سفید )

 

مسلم است که خانواده یک پایگاه اجتماعی است و همانطور که قبلاً هم اشاره شد برای ادامه و ثبات یک ساختار هر چند کوچک ، ترسیم جایگاه برای اعضاء همراه با شناخت حقوق و تکالیفشان لازم و ضروری است. بنابراین اگر بخواهیم به این موضوع به صورت ریشه ای و عمیق نگاه کنیم باید به عنوان پدران و مادران جامعه ، به دختران و پسرانمان، همان ابتدا جایگاهشان را نشان دهیم و آنان را قدم به قدم از پله های زندگی بالا ببریم و در متن زندگی ، تجربیات تلخ و شیرین را به آنان یاد دهیم .

برخلاف بعضی  ادیان ، اسلام به عنوان کامل ترین دین ، این جایگاه را ترسیم کرده و انسان را به سمت اهداف عالی و کمال راهنمایی کرده است. 

خداوند متعال در قرآن و  ائمه معصومین در سیره ی رفتاری و گفتاریشان ، بدون آنکه یکی اززن و مرد را بر دیگری برتری دهند ،عزت و بزرگی زن و مرد را تنها در تقوا و پرهیزکاری می داند و به نقش هر دو در هدایت سکّان زندگی به سمت سعادت اهمیت می دهد. 

با نگاهی به آیات و روایات در می یابیم  جایگاه و مقام زن در خانواده از اهمیت خاصی برخوردار است تا آنجا که جهاد زن در میدان زندگی ، نیکو همسرداری کردن  معرفی می شود . (امام موسی کاظم :جهاد الامرأه حسن البتعل) و این موضوع در جایی است که جهاد مرد در پیشگاه خداوند مبارزه با دشمن دین تا سرحد مرگ و ریخته شدن خون است.

همسرداری نیکو توسط زن تنها یک نقش نیست بلکه یک هنر است، هنری که اگر زن آن را هنرمندانه در صحنه زندگی به اجرا بگذارد ، به ایفای بهتر نقش  مرد در جامعه کمک می کند.

اگر زنان جامعه ما بدانند که پایگاه اصلی خدمت و انجام وظیفه شان خانه است و دیگر وظایف در راستای این مسئولیت مهم و خطیر تعریف شده است، محیط خانه ها گرم، روشن و پرمهر خواهد شد و روشنی و گرمای هر خانه پیشرفت جامعه را تضمین خواهد کرد. متأسفانه در جامعه به جای تجلیل از زنان موفق در خانه و خانواده به نقش و جایگاه زنان در جامعه و موفقیت شان در مشاغل اجتماعی بیشتر اهمیت داده می شود. 

و اگر این موضوع به کم اهمیت جلوه دادن خانه وخانواده بیانجامد، جامعه بیشترین صدمه و خسارت را  خواهد دید. زن به عنوان نگهبانی امین، حافظ زندگی در طوفان های حوادث سخت و دشوار است.او رازدار شوهر و امانت دار اموال اوست.

احترام او به همسرش نه از روی ضعف و ذلت بلکه از روی عقل و محبت است. او هر روز میزبان مردی است که پس از تحمل اوقاتی  سخت به محیط امن و آرام زندگی باز میگردد و تا جایی که توان دارد از بهترین مهمان خانه اش پذیرایی می کند. 

پیامبر رحمت و مهربانی در حدیثی می فرمایند:

هیچ زنی نیست که جرعه ای آب

جهاد محبت

با چادر سفید می روم ، با چادر سیاه بر می گردم(2)

پروانه های  بی ادعا

مقاله قبل ( با چادر سیاه تا چادر سفید )

 مسلم است که خانواده یک پایگاه اجتماعی است و همانطور که قبلاً هم اشاره شد برای ادامه و ثبات یک ساختار هر چند کوچک ، ترسیم جایگاه برای اعضاء همراه با شناخت حقوق و تکالیفشان لازم و ضروری است.

 بنابراین اگر بخواهیم به این موضوع به صورت ریشه ای و عمیق نگاه کنیم باید به عنوان پدران و مادران جامعه ، به دختران و پسرانمان، همان ابتدا جایگاهشان را نشان دهیم و آنان را قدم به قدم از پله های زندگی بالا ببریم و در متن زندگی ، تجربیات تلخ و شیرین را به آنان یاد دهیم .

 برخلاف بعضی  ادیان ، اسلام به عنوان کامل ترین دین ، این جایگاه را ترسیم کرده و انسان را به سمت اهداف عالی و کمال راهنمایی کرده است.

 خداوند متعال در قرآن و  ائمه معصومین در سیره ی رفتاری و گفتاریشان ، بدون آنکه یکی اززن و مرد را بر دیگری برتری دهند ،عزت و بزرگی زن و مرد را تنها در تقوا و پرهیزکاری می داند و به نقش هر دو در هدایت سکّان زندگی به سمت سعادت اهمیت می دهد.

 با نگاهی به آیات و روایات در می یابیم  جایگاه و مقام زن در خانواده از اهمیت خاصی برخوردار است تا آنجا که جهاد زن در میدان زندگی ، نیکو همسرداری کردن  معرفی می شود . (امام موسی کاظم :جهاد الامرأه حسن البتعل) و این موضوع در جایی است که جهاد مرد در پیشگاه خداوند مبارزه با دشمن دین تا سرحد مرگ و ریخته شدن خون است.

همسرداری نیکو توسط زن تنها یک نقش نیست بلکه یک هنر است، هنری که اگر زن آن را هنرمندانه در صحنه زندگی به اجرا بگذارد ، به ایفای بهتر نقش  مرد در جامعه کمک می کند.

اگر زنان جامعه ما بدانند که پایگاه اصلی خدمت و انجام وظیفه شان خانه است و دیگر وظایف در راستای این مسئولیت مهم و خطیر تعریف شده است، محیط خانه ها گرم، روشن و پرمهر خواهد شد و روشنی و گرمای هر خانه پیشرفت جامعه را تضمین خواهد کرد. متأسفانه در جامعه به جای تجلیل از زنان موفق در خانه و خانواده به نقش و جایگاه زنان در جامعه و موفقیت شان در مشاغل اجتماعی بیشتر اهمیت داده می شود.

 و اگر این موضوع به کم اهمیت جلوه دادن خانه وخانواده بیانجامد، جامعه بیشترین صدمه و خسارت را  خواهد دید. زن به عنوان نگهبانی امین، حافظ زندگی در طوفان های حوادث سخت و دشوار است.او رازدار شوهر و امانت دار اموال اوست.

احترام او به همسرش نه از روی ضعف و ذلت بلکه از روی عقل و محبت است. او هر روز میزبان مردی است که پس از تحمل اوقاتی  سخت به محیط امن و آرام زندگی باز میگردد و تا جایی که توان دارد از بهترین مهمان خانه اش پذیرایی می کند. 

پیامبر رحمت و مهربانی در حدیثی می فرمایند:

هیچ زنی نیست که جرعه ای آب به شوهرش بنوشاند مگر آنکه این عمل برایش بهتر از یکسال باشد که روزهایش را روزه بگیرد و شبهایش را به عبادت سپری کند.

 برخلاف برخی افکار نادرست در جامعه معتقدیم که یک زن مسلمان به همسرش به عنوان یک دوست نگاه می کند و خود او اولین کسی است که شرایط  یک زندگی اداری و خشک را تغییر داده  و صمیمیت و محبت را جایگزین آن می سازد. او با حفظ موقعیت و جایگاه خود در خانه خوب می داند هر چه را که باعث کوچکترین خدشه و تزلزل در این بنیان مقدس  خواهد شد کنار بگذارد و برای سازندگی هر چه بیشتر  در زندگی اش ،ایثار کند. ایثار و گذشتی که به رشد و ترقی جایگاه مرد می انجامد ونهایتا به ارتقاء جامعه منجر خواهد شد.خوب است در مقاله ی بعد به داستانی پند آموز توجه کنید. به شوهرش بنوشاند مگر آنکه این عمل برایش بهتر از یکسال باشد که روزهایش را روزه بگیرد و شبهایش را به عبادت سپری کند.

 برخلاف برخی افکار نادرست در جامعه معتقدیم که یک زن مسلمان به همسرش به عنوان یک دوست نگاه می کند و خود او اولین کسی است که شرایط  یک زندگی اداری و خشک را تغییر داده  و صمیمیت و محبت را جایگزین آن می سازد. او با حفظ موقعیت و جایگاه خود در خانه خوب می داند هر چه را که باعث کوچکترین خدشه و تزلزل در این بنیان مقدس  خواهد شد کنار بگذارد و برای سازندگی هر چه بیشتر  در زندگی اش ،ایثار کند. ایثار و گذشتی که به رشد و ترقی جایگاه مرد می انجامد ونهایتا به ارتقاء جامعه منجر خواهد شد.خوب است در مقاله ی بعد به داستانی پند آموز توجه کنید.

مسجد

مسجد، پایگاه وحدت(1)


بسم الله الرحمن الرحیم
الهی انطقنی بالهدی والهمنی التقوی
موضوع بحث به مناسبت این که مقام معظم رهبری سال 86 را نام گذاری کردند به نام اتّحاد ملّی و انسجام اسلامی، این است که چه چیزهایی اتّحاد را پررنگ می کند و انسجام را بیشتر می کند؟ و چه چیزهایی اینها را متزلزل می کند؟ یکی از مسائلش مراکز وحدت است که ما مراکز وحدت را تبدیل می کنیم به مراکز تفرقه، از جمله مسجد، که مسجد بیشترین جایی است که مردم در آن جمع می شوند، همه با وضو می آیند، رو به قبله می نشینند، اما اگر برنامه های مسجد ضعیف باشد، این اتّحاد و انسجام از بین می رود، چهارتا می آیند و چهارتا نمی آیند و آنهایی هم که می آیند به هم نق می زنند و قُر می زنند، فحش می دهند، یا رنگ سیاسی اش می کنند یا رنگ حزبی می کنند یا رنگ قبیله ای اش می کنند. یعنی این مسجد ما اگر اداره خوبی داشته باشد، مساجد شلوغ می شوند و اگر مساجد شلوغ شوند یکی از این پایگاههای مهم وحدت مسجد است.


ابعاد گوناگون مسجد


فکر کردم راجع به مسجد صحبت کنم، راجع به مسجد من ده عنوان نوشته ام: یکی اهمیتش، یکی بانی مسجد، جغرافیای مسجد، برنامه های مسجد، مدیریت مسجد، حفظ مسجد، اخلاق مسجدی ها، پیش نماز، خادم. راجع به اینها صحبت کنیم: البتّه ممکن است که اسم مسجد باشد امّا یک معیارهای کلی است، یعنی اگر کسی هم اهل مسجد نیست، نکات برای اداره اش، برای همه چیز است. چون گاهی وقتها آیات ممکن است یک مورد خاصی را بگویند ولی آدم یک پیام کلّی می گیرد. قرآن می گوید: کسی حق ندارد در یک لحظه زنش را سه طلاقه کند، به طلاق هم اگر رسید یعنی زن و شوهر اگر واقعاً نمی توانند با هم زندگی کنند و لازم شد که از هم جدا بشوند، مرحله به مرحله جدا شوند. خوب بحث، بحث طلاق است که می گوید مرحله به مرحله جدا شوید. امّا الآن سیاسیون هم همینطور است. سفارت را در حد کاردارش می کنند، کسی اگر زن هم ندارد ولی خواست
با کسی قهر کند، یکمرتبه قهر نکن و هرچی فحش می خواهی به او نده، یک راهی برای برگشت بگذار. در کاشان ما اینطور می گویند، اینجا دیگر من و شما در یک منطقه هستیم. می گویند: یک خالی را برای خاله وابگذارید. با هر کسی که بد شدید هر چه که می خواهید فحش ندهید شاید فردا خواستی رفیق شوی. و با کسی هم که رفیق شدی هر چی که داری به او نگو خوب ممکن است فردا همین دشمنت شود خوب پس ببینید وقتی می گوید مرحله به مرحله جدا شوید، اسم طلاق برده شده ولی آنهایی هم که زن ندارند و حتی آنهایی که مسلمان نیستند می توانند از این درس بگیرند یعنی روابط باید مرحله ای سفت شود و مرحله ای هم شُل شود. خوب پس بسم الله الرحمن الرحیم موضوع بحث ما: مسجد پایگاه وحدت. اسلام می گوید مردم محلّه در مسجد محل جمع شوند، صبح، ظهر، شب. در شهر که شد دیگر محله به محله نه، مردم یکجا جمع شوند، مرکز نماز جمعه، این هم برای شهر. آنوقت در سال که می شود، ماه که می شود، سالی دومرتبه هم یک موج عمومی نماز عید، بعد هرکسی هم که توان دارد مکه یک مرکز بین المللی است. یعنی مردم محله روزی 5 بار، مردم شهر هفته ای یک بار، مردم کره زمین سالی یکبار، روزی یکبار، هفته ای یکبار، سالی یکبار. این مرکز اسلامی است. حالا، عرض کنم به حضور شما که : عوامل جذب یا دفع در مساجد:


نقش امام جماعت در موفقیت مسجد


اوّل امام جماعت است که می تواند یک مسجد هشت نفری را هشتاد نفری بکند، هشتصد نفری بکند و می تواند امام جماعتی باشد که هشتاد نفر را هشت نفر بکند. این که امام جماعت چه جور آدمی باشد مهم است. هیئت امنا مهم است. هیئت امنای با سلیقه یا بی سلیقه. با سعه صدر یا بداخلاق. خادم هم نقش دارد. مردمی که به آن مسجد می آیند هم نقش دارند. طولانی شدن مراسم نقش دارد. عرض کنم به حضور شما که ایجاد زحمت یا رفاه نقش دارد. شرکت مسئولین نقش دارد. اینکه مسئولین بیایند برای نماز یا نیایند نقش دارد. مطالبی که گفته می شوند نیز نقش دارند. که چه چیزی در مسجد گفته می شود؟ خوب، یکی یکی درباره اینها صحبت کنیم. اول چیزی که نقش دارد نیّت است آن نیّتی که دارد اثر می گذارد، در اسکناس یک نخ است، در چکهای تراول یک نخ است آن نخ نشانه اصلی است. خیلی به این کار نداریم که این چک عرضش چقدر است یا طولش چقدر است؟ یا رنگش چیست؟ حالا عکس چه کسی رویش است؟ عکس و نقشه و اینها یک کمی نقش دارد امّا ارزش اسکناس به آن نخ است. همانطور که ارزش اسکناس به نخ است ارزش ما هم به نیّتی است که داریم. نیّت خیلی مهم است. حاج شیخ عباس قُمی خیلی کتاب نوشت اما این کتاب مفاتیحش گل کرد. کتابهایی را نوشت که خیلی بیش از مفاتیح رویشان تحقیق و پژوهش کرد، اما اخلاصی که در مفاتیح بوده گفته اند که در کتابهای دیگر نبوده است. اگر زنی به بچّه از سینه شیر بدهد محرم می شود ولو مادرش نیست. چند بار یک زنی به بچه ای شیر بدهد، اگر از سینه شیر بدهد محرم می شود اما اگر همین شیر را در شیشه بریزد و با شیشه شیر بخورد دیگر محرم نخواهد شد. اینها یکسری چیزها است که... . آن سوز مهم است. شما گاهی وقتها به اسم امام زمان می نشینید و بلند می شوید و گاهی وقتها هم پایتان درد می آید و بلند می شوید. اگر یک معلم آمد و شما به احترام استاد بلند شدید ثواب کرده اید. چون قرآن می فرماید: معلم که آمد، برپا. «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِذَا قِیلَ لَکُمْ تَفَسَّحُوا فِی الْمَجَالِسِ فَافْسَحُوا یَفْسَحْ اللَّهُ لَکُمْ وَإِذَا قِیلَ انشُزُوا فَانشُزُوا یَرْفَعْ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا مِنْکُمْ وَالَّذِینَ أُوتُوا الْعِلْمَ دَرَجَاتٍ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِیرٌالمجادلة/11» یعنی برپا. چرا؟ مگر چه کسی آمده یا چه خبر است؟ «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِذَا قِیلَ لَکُمْ تَفَسَّحُوا فِی الْمَجَالِسِ فَافْسَحُوا یَفْسَحْ اللَّهُ لَکُمْ وَإِذَا قِیلَ انشُزُوا فَانشُزُوا یَرْفَعْ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا مِنْکُمْ وَالَّذِینَ أُوتُوا الْعِلْمَ دَرَجَاتٍ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِیرٌالمجادلة/11» معلّم آمد، عالم آمد، برپا. نه اینکه پایت درد می کند، بلند شدی. نیّت ها خیلی مهم است.


خطر سوء استفاده از مسجد


در قرآن راجع به مسجد داریم که: منافقین آمدند و یک مسجدی را ساختند در مدینه کنار مسجد النّبی، گفتند: یا رسول الله تشریف بیاورید و مسجدمان را افتتاح کنید. فرمود: الآن جنگ تبوک است من می روم و برمی گردم سپس تکلیف شما را روشن می کنم. وقتی برگشت، آیه نازل شد که این مسجد را برای خدا نساخته اند، این یک محل توطئه است منتهی برای اینکه مشتشان باز نشود اسمش را گذاشته اند مسجد، مسجد ضرار. «وَالَّذِینَ اتَّخَذُوا مَسْجِدًا ضِرَارًا وَکُفْرًا وَتَفْرِیقًا بَیْنَ الْمُؤْمِنِینَ وَإِرْصَادًا لِمَنْ حَارَبَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ مِنْ قَبْلُ وَلَیَحْلِفُنَّ إِنْ أَرَدْنَا إِلَّا الْحُسْنَى وَاللَّهُ یَشْهَدُ إِنَّهُمْ لَکَاذِبُونَ التوبة/107» یعنی این مسجد را ساخته اند که کمر آن مسجد را خم کنند، این هیئت را ساخته اند که آن هیئت را ضعیف کنند. این می گوید من یک مدّاحی را می آورم که مشتری های شما را ببرم آنجا. و او هم می گوید من یک واعظی می آورم که مشتری های شما را ببرم آنجا. در بعضی شهرها هیئت ها چه کار می کنند؟ یا روی رقابت یا روی چشم هم چشمی. و به همین دلیل نیتها مهم است. رئیس یک قبیله ای شتری را کشت و آبگوشتی راه انداخت و قبیله ی دیگر گفت به کوری چشم این قبیله، من دوتا شتر می کشم و او هم گفت من به کوری چشم او سه تا شتر می کشم. هِی روی رقابت کارشان به جایی رسید که صد تا شتر کشتند و امیرالمؤمنین فرمود: احدی از این غذاها نخورد. گفتند: آقا چرا؟ آخر حرام می شود. فرمود: بریزید در بیابان سگ ها و شُغال ها بخورند. نیت اینها خدا نیست بلکه رقابت است. چشم هم چشمی است. اگر یک چیزی رقابت و چشم هم چشمی شد دیگر ارزشی ندارد در خیلی از عروسی ها پیراهن هایی که می پوشند از روی چشم هم چشمی می باشد، ماشین هایی که برای عروس بوق می زنند یا گلهایی که می زنند، نمی دانم، همش چشم هم چشمی است، خیلی از کارها روی چشم هم چشمی است و لذا اثری هم ندارد، محبوبیتی هم ندارد، نیت خیلی مهم است. پیغمبر فرمود: بروید و مسجد را خراب کنید و در آن محل هم زباله ها را بریزید یعنی از زمین های عادی هم باید پست تر باشد و محل زباله ها باشد.


نقش بانی و هیئت امنا در مسجد


نیت مهم است، پس کجا برویم و نماز بخوانیم؟ «لمسجد اُسّس علی التّقوی من اوّل یومٍ» عربی هایی که می خوانم قرآن است. (لمسجدٌ) یعنی مسجدی که،( اُسّس علی التّقوی) یعنی اساسش بر تقوا است. (من اوّل یومٍ) از روز اوّل این مسجد را برای خدا ساخته اند آن مسجد (احقّ ان تقوم فیه) در آن سزاوار است که نماز بخوانید، «لَا تَقُمْ فِیهِ أَبَدًا لَمَسْجِدٌ أُسِّسَ عَلَى التَّقْوَى مِنْ أَوَّلِ یَوْمٍ أَحَقُّ أَنْ تَقُومَ فِیهِ فِیهِ رِجَالٌ یُحِبُّونَ أَنْ یَتَطَهَّرُوا وَاللَّهُ یُحِبُّ الْمُطَّهِّرِینَ لتوبة/108» پس مسئله اول: نیت بانی . این خیلی مهم است مسجدی که، از روز اول براساس تقوا بنا شده است. آن مسجد برو درآن مسجد. می خواهی بروی روضه، برو ببین کدام روضه خلوصش بیشتر است. می خواهی درس بخوانی نگو در این درس نان است، می خواهی رفیق شوی، این پسر، پسر خوبی است، دخترهایی که می خواهند با دخترها رفیق شوند حساب این را نکنند که این دختر باباش چطور است؟ ماشین باباش چطور است؟ رفاقتها بر اساس تقوا باشد، اگر رفاقت براساس تقوا بود همیشه هست. شما امام حسین(علیه السلام) را به خاطر تقوا دوست دارید، 1400 سال است که یک جور دوستش دارید. اما پدر و مادرتان را براساس اینکه نان و آب شما را داده دوست دارید، و لذا هفته اول که مُرد، پیرهن سیاه می پوشید تا چهلم . پنج سال بعد می گوییم سالگرد نمی گیرید؟ می گویید نه حوصله اش را ندارم و پول هم ندارم، مردم یادشان رفته من هم یادم رفته خدا پدر شما و او را بیامرزد برو دنبال کارتان. یعنی برای پدر و مادر حاضر نیستیم که سالگرد پنجم را بگیریم اما براّی امام حسین سالگرد هزاروچهارصدمی هم می گیریم. علاقه های خدایی می ماند. بارها گفتم دُم طاووسی که خدا رنگ کرده است می ماند و هر چقدر هم که شلنگ بگیریم پاک نمی شود. این تخم مرغ هایی که ما رنگ می کنیم با یک خورده تُف پاک می شوند. چیزی را که ما رنگ کنیم پاک می شود ولی چیزی را که خداوند رنگ کند می ماند. مردمی که می خواهند آدم را عزیز کنند، عکس آدم را چاپ می کنند، به آدم رأی می دهند. دور دوّم نه به آدم رأی می دهند و نه عکسش را می چسبانند، دو تا هم فحش و تهمت به آدم می زنند یعنی مردم آدم را بالا می برند و پایین هم می آورند. امّا خدا وقتی کسی را بالا بُرد، دیگر پایین نمی آورد. چیزهایی که رنگ بشری دارد می پرد «مَا عِنْدَکُمْ یَنفَدُ وَمَا عِنْدَ اللَّهِ بَاقٍ وَلَنَجْزِیَنَّ الَّذِینَ صَبَرُوا أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ مَا کَانُوا یَعْمَلُونَ لنحل/96» هرچیزی که رنگ شماست می پرد «مَا عِنْدَکُمْ یَنفَدُ وَمَا عِنْدَ اللَّهِ بَاقٍ وَلَنَجْزِیَنَّ الَّذِینَ صَبَرُوا أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ مَا کَانُوا یَعْمَلُونَ لنحل/96» عربی هایی که می خوانم قرآن است، اگر می خواهید همیشه عزیز باشید نیتتان را پاک کنید. برای چی درس می خوانی؟ برای پول و مدرک و زندگی؟ زندگی می پرد هفتاد سال، سی سال، چهل سال، اگر موفق بشوید. نیت بانی خیلی مهم است.


برقراری ارتباط میان مسجد و مدرسه


2- جغرافیای مسجد است، مسجد و مدرسه اگر با هم باشند، ای کاش مساجد ما، ای کاش اوقاف ما، ای کاش متولیان مسجد ما، امور مساجد، ائمّه جمعه، هرجا که می خواهند مسجد بسازند در یک جایی بسازند که یک طرفش دبیرستان باشد، یک درش در خیابان باشد. قدیمی ها مسجد و مدرسه را که می ساختند با هم می ساختند. شما در همین کاشان، مسجد آقابزرگ را نگاه کنید. گنبدش را ببین و پایینش هم حجره های طلاب. اصفهان بروید و مساجد را ببینید، مسجد امام اصفهان که مسجد شاه سابق بود. مسجد است و گوشه ها هم گوشواره هایش هم حوزه علمیه است تازه محوریت مسجد است یعنی وارد که می شوی چیزی که چشمت را می گیرد گنبد و بارگاه است. اصل خداست. اوّل درس بندگی و بعد درس زندگی. اگر درس زندگی بخوانیم ولی درس بندگی نخوانیم آخرش می شویم رئیس جمهور آمریکا. اصلاً می شویم تحصیل کرده های دنیا. این که دنیا به فساد کشیده می شود، هر کشوری دانشگاهش بیشتر است آمار جُرمش هم بیشتر است. این به خاطر این است که درس زندگی می خوانند ولی درس بندگی نمی خوانند. یعنی دو تا بال نیست علم و تقوا. بال علم که شُد می پرد، منتهی بمباران کردن حزب الله لبنان. این مسئله جغرافیای مسجد که مسجد و مدرسه باید با هم باشد، مسجد برجسته باشد. تسهیلات مسجد، هوایش، پارکینگش باید محکم ساخته شود، بزرگ ساخته بشود، در دسترس باشد، چند تا در داشته باشد و هر درش به یک محله ای باز بشود. وسط شهر باشد. قرآن می فرماید: وقتی می خواستند موسی و ساحرها کارشان را نشان بدهند گفتند: کجای شهر؟ فرمود: «مکاناً سوی» مکاناً یعنی مکانی که مساوی باشد. یعنی همه مردم باید دسترسی داشته باشند. این طور نباشد که مسجد مال محلّه بالا باشد یا پایین. این باید وسط باشد، «مکاناً سوی»
زمان برنامه ها یک زمانی باشد که زمان زنده باشد «وان یحشر الناس ضحی» چاشتی باشد چون چاشتی تماشاچی بیشتر است. چه روزی باشد؟ روز تعطیل باشد. «موعدنا یوم الزینه» مثل روز سیزده بدر، روز عید، که موسی به ساحرها گفت: شما بیایید سحر و جادویتان را نشان دهید. من هم عصایم را می اندازم ا‍ژدها شود و ببینیم کدام یکی درست است؟ خوب گفتیم باشد. فرعون همه ساحرها را دعوت کرده بود، در قرارگاه گفتند چه چیزی را امضا کنیم؟ به قول امروزیها. گفتند: 1- جا : «مکاناً سوی» آیه قرآن است یعنی اینکه وسط شهر باشد. 2- زمان: «قَالَ مَوْعِدُکُمْ یَوْمُ الزِّینَةِ وَأَنْ یُحْشَرَ النَّاسُ ضُحًى طه/59» ضحی یعنی چاشت. «والضّحی» یعنی چاشت. پس زمان چاشتی باشد، مکان در دسترس باشد. «قَالَ مَوْعِدُکُمْ یَوْمُ الزِّینَةِ وَأَنْ یُحْشَرَ النَّاسُ ضُحًى طه/59» روز قرارمان هم روزی باشد که تعطیل باشد یعنی روزی باشد که مردم هم بتوانند بیایند. اینها آمار بیننده ها را زیاد می کنند.


قرآن در نماز و نماز در قرآن


مسئله دیگر که مهم است این است که نماز و قرآن به هم چفت شده و یکی از عیبهای مساجد ما این است که البتّه الآن دارد برطرف می شود: چندهزار مسجد است که نماز وقرآنش به هم چفت شده است الحمدلله. قبلاً جدا بود. یعنی کره یک سمت بود و دوغ در سمت دیگر بود. قرآن وقتی می گوید نماز، می گوید: نماز و قرآن با هم هستند، یعنی اصلاً وقتی نماز می خوانی مجبور هستی که 120 آیه را بخوانی، یعنی هر هفده رکعت نماز 10 رکعتش که سوره حمد را باید بخوانیم. 10 تا سوره حمد هر سوره حمد هم هفت آیه دارد 10 در 7 که ضرب شود، می شود 70 تا . 10 تا هم سوره توحید را می خوانیم که هر سوره توحید هم 5 آیه دارد که این هم ضربش می شود 50 آیه. و جمع 70 و 50 می شود 120. یعنی به طور اتوماتیک هرکس بخواهد نماز بخواند، بالاجبار باید روزی 120 آیه هم بخواند. پس ببینید نماز که می خوانید مجبور هستید که قرآن هم بخوانید. و تا می خواهی قرآن بخوانی می گوید: «الَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِالْغَیْبِ وَیُقِیمُونَ الصَّلَاةَ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ یُنفِقُونَ لبقرة/3»، «اقام الصلاة»، «فَصَلِّ لِرَبِّکَ وَانْحَرْالکوثر/2». یعنی می روی قرآن بخوانی می گوید: نماز. می روی نمازبخوانی می گوید: قرآن. اینها به هم بده بستون دارند. مثل اینکه برگ، آفتاب را به ریشه درخت می رساند و ریشه درخت هم مواد غذایی را به برگ می رساند اینها بده بستون دارند، به هم چفت شده اند. قفل و لولا است. قرآن بخوانم: «یمسّکون بالکتاب و اقاموا الصلاة». یمسّک، تمسّک یعنی: چنگ می زنند به قرآن،‌ یعنی قرآن را گرفته اند، و اقام الصلاة. جای دیگر: «یتلون کتاب الله و اقاموا الصلاة» قرآن می خوانند. اینکه ما جلسه قرائتمان یک چیز باشد و مسجدمان چیز دیگر باشد. قرآن و نماز باید به هم چفت شود. اخیراً یک کار بسیار خوبی شروع شده، یک چند سالی است در دانشگاه تهران که من هر روز هستم این کار می شود در طول سال است نه در ماه رمضان. دانشگاه تهران جمعیّتش هم خیلی شلوغ است ولی تا نماز تمام می شود، یک صفحه قرآن می خوانند. به بنده هم که گفتند: بیاید و پیشنماز بشوید، گفتم: به شرطی پیشنماز می شوم که یک تفسیر قطره ای بگویم مثل آبیاری قطره ای که داریم. تفسیر قطره ای تفسیر دو دقیقه ای یا سه دقیقه ای. خیلی راحت می شود یک تفسیر گفت. تفسیر خیلی کم و فوری. عرض کنم به حضور شما که، پریشب رفتیم عروسی، در عروسی گفتند: سخنرانی کن. گفتم: بابا اینها آمده اند اینجا عروسی، برای سخنرانی که نیامده اند، آمده اند عروسی. دیگر عروسی مردم را عزا نکنید. گفتند: خوب یک دقیقه صحبت کن. دریک دقیقه سخنرانی کردم تفسیر قطره ای، تفسیر قطره ای نمونه اش را می گویم از ایرانی ها هرکس که پای تلویزیون هست ببیند که تفسیر قطره ای چیست؟ تفسیر یک دقیقه ای. گفتم: سه رقم رابطه در قرآن داریم: 1- رابطه پیامبر با مردم. 2- رابطه مردم با پیامبر. 3- رابطه عروس و داماد، چون جلسه عروسی بود. رابطه پیامبر با مردم، رحمت است چون قرآن می فرماید: «وَمَا أَرْسَلْنَاکَ إِلَّا رَحْمَةً لِلْعَالَمِینَ لأنبیاء/107» پیغمبر من تو را نفرستادم الّا رحمت، مگر برای رحمت. من تو را رسول قرار ندادم مگر رسول رحمت. رابطه پیغمبر با مردم رحمت است. مردم باید چه بکنند؟ رابطه مردم با پیغمبر مودّت است. پیغمبر فرمود: من مزد رسالت نمی خواهم «الّا المودّی فی القربی» هرکس می خواهد مزد پیغمبری مرا بدهد، اهل بیت مرا دوست داشته باشد: «الّا المودّی فی القربی». رابطه پیغمبر با مردم رحمت است. رابطه مردم با پیغمبر مودّت است. رابطه عروس و داماد قرآن می گوید: «و جعل بینهما مودّی و رحمه» خداوند قرار داده بین عروس داماد هم مودّت و هم رحمت را. رابطه پیغمبر با مردم رحمت است. با هم بگویید، رابطه مردم با پیغمبر مودّت است. و رابطه عروس و داماد هم رحمت است هم مودّت. والسّلام علیکم و رحمة الله. این می شود یک سخنرانی یک دقیقه ای.


سخنرانی های کوتاه در مسجد


ما باید طرّاحی کنیم که این سخنرانی های طولانی تبدیل شوند به سخنرانی های یک دقیقه ای، دو دقیقه ای، سه دقیقه ای. خود امامان ما، امیرالمؤمنین که اوّل خطیب دنیا بود کلماتی دارد به نام کلمات قصار. کلمات قصار یعنی سخنرانی های یک دقیقه ای، دو دقیقه ای. «کونا للظّالم خصما و للمظلوم عونا». نسبت به ظالم دشمن باشید و نسبت به مظلوم حمایت کنید. از مظلوم حمایت کنید و بر سر ظالم نعره بکشید. خوب بنابراین کلمه اقامه درباره نماز هست. «اقیموا الصلاة». همین اقامه درباره قرآن هم هست. «ولواتهم اقاموا التورای و الانجیل و ما انزل الیک» یعنی همان کلمه اقاموا که برای نماز آمده یعنی به پا داشتن. برای قرآن هم آمده اقامه، یعنی قرآن را هم باید به پا داشت. به پا داشتن نه یعنی وقتی جمعیّت نیامده به قاری بگویی که بخوان تا جمعیّت جمع شود. این اقامه قرآن نیست این اقامه مراسم است، منتهی چون هنوز جمعیّیت جمع نشده به قاری می گوییم که بخواند تا مردم بیایند. این اقامه نیست. اقامه یعنی همه مردم که جمع شدند خوب گوش بدهند و ببینند که خالق با مخلوق چه می گوید؟ مخلوق به حرف خالق باید گوش بدهد. گوش بدهد و دل بدهد و بپذیرد و عمل کند این اقامه است.
خوب در مسجد دعوت از افراد خیّر، اگر پزشکان ما هفته ای یک شب بروند مسجد و کمکهای اولیّه هم در کیفشان باشد و بروند تمام اینهایی که حال رفتن به درمانگاه و گرفتن بلیط و نمی دانم بالاخره می گویند شب جمعه می رویم و به آقا می گوییم مثلاً فشارمان را ببیند، درجه تبمان را ببیند، قندمان را ببیند. افراد خیّر اگر بیایند مسجد، افراد تحصیل کرده بیایند مسجد، اگر دانشمندان، تیزهوشان ما بیایند مسجد بچّه هایی که نمره درسیشان ضعیف است، اینها هم بیایند مسجد همان در مسجد می پرسند و در طول سال کلاس تقویتی نمی خواهند. هم می آید نمازش را می خواند و هم سوالی که بلد نیست را کنار رفیقش حل می کند. این افراد برجسته، تیزهوش، باسواد، دکتر، مهندس، پولدار. پولدارها وقتی می آیند مسجد، نگاهشان که به فقیرها می افتد، می بیند که این طرف و آن طرفش فقیر است در نتیجه وجدانش تحریک شده و در همان مسجد پولی در پاکت گذاشته و به آنها می دهد و اصلاً دیگر نیازی به کمیته امداد، بهزیستی، بنیاد 15 خرداد، نمی باشد. پنیر اگر خودش چرب است خودش را می خوریم، علّت اینکه ما به پنیر، کره اضافه می کنیم چون اوّل از شیر روغنش را می گیریم و پنیر می شود مثل گچ بعد می بینیم که فرو نمی رود بعد یک کمی کره اضافه می کنیم. اوّل چربی داخلش بود، چربیش را می گیریم. چیزهایی که باخودش است، آبگوشتهای امام حسین که خوشمزه می شود، به این دلیل است که استخوان و چربی و گوشت با هم در دیگ ریخته می شود، آبگوشتش عطر دارد. ما در مغازه قصابی چربی ها را جدا می کنیم، گوشت قرمز درست می کنیم و آبگوشت درست می کنیم و آنوقت آبگوشت مثل آب جوش می شود و مزه ندارد. هر چیزی که خدا خلق کرده است همان خوب است. به طبیعت دست نزنیم و همان زیبایی ها که خدا آفریده قشنگ هستند.
تفقد از افراد غائب. مسجد یک حاضر و غائب اتوماتیک است، نگاه می کند می بیند که احمد آقا نیست، فاطمه خانم هم چند روز است که نیامده، احوالپرسی می کنند. تفقد از غائبین، تشویق افراد فعّال. سرگُردها در مسجد سرهنگ شوند و سرهنگ ها در مسجد و نماز جمعه تیمسار بشوند اینها مسجد را اوج می دهد. شاگرد اوّل ها در آنجا تشویق بشوند. در استان فارس می خواستند مخترعین را تشویق کنند، امام جمعه اش زنگ زد و من رفتم شیراز، گفتند چه جوریه؟ گفتم والله اینها مخترع هستند دیگر سکّه به درد اینها نمی خورد، من حاضرم که دست این مخترعین را ببوسم منتهی اینها بروند بالا بایستند در آن جایی که امام جمعه می ایستد در آن بلندی. هفت تا مخترع داشتند که رفتند آنجا و من هم رفتم دست اینها را بوسیدم و گفتم آقا من تشکر می کنم از اینها و دستشان را بوسیدم و آمدم پایین. تشویق باید در مسجد باشد. تنبیه هم باید از نظرنماز باشد. یک منافق فراری مُرد، حضرت فرمود: «لا تصلّ علی احد منهم» برای جنازه اش نماز نخوانید «لا تقوم علی قبره» سر قبرش هم نروید. یعنی با نماز هم می شود حال طرف را گرفت و هم می شود که تشویق کرد.


توجه به نسل نو و نوجوانان در مسجد


اگر خواستیم مرکز اتّحادمان که مسجد است خوب باشد این مسجدها باید از اینکه صف اول و دوم یک مشت نسل منقرض پیرمرد می آیند و اگر بچّه هم بیاید تحقیر می شود و محلّش نمی گذارند، غذا که می دهند هرکسی که تاجر است در صف اوّل می نشیند. در بعضی مسجدها فکر می کنند که این جا بانک است. بچّه ای نامه نوشته بود که تا آخر عمرم مسجد نمی روم، به دلیل اینکه در مسجد غذا می دادند به همه گروهها دادند و خوردند و بچّه ها را بیرون کردند و آخر هم گفتند بچّه ها بروید خانه که غذا تمام شد.
نوبت بچّه: بچّه دو ساله را نمی توان بلند کرد و رئیس جمهور در جای یک بچه دوساله نماز بخواند نماز رئیس جمهور هم باطل است. هرمقامی که وارد شد نباید بچّه را از جایش بلند کرد، هر کسی نشسته خوب نشسته. در مسجد هرکس هر کجا که نشست احدی حق ندارد که بلندش کند، چه آیت الله و چه نمی دانم سرلشگر و چه رئیس جمهور. هرکسی هر کجا که نشسته شما حق نداری که بلندش کنی امّا بچه وقتی آمد بلندش کردی. من خودم بچّه که بودم رفتم صف اوّل در کاشان یک پیرمردی خدا بیامرزدش دست مرا گرفت و مرا مثل گربه عقب انداخت. گفت بچه صف اول نمی ایستد. این خاطره الآن که من تقریباً 63 سال دارم این خاطره مال وقتی که من نمی دانم 7 یا 8 یا 10 سالم بود. 50 سال، نیم قرن این خاطره تلخ در ذهنم مانده است، کما اینکه خاطرات شیرین در ذهن ها می ماند. امام رفته بود مکّه، بنیانگذار جمهوری اسلامی، کتاب خرید تا رفت که پول بدهد صدای اذان بلند شد، طرف پول را نگرفت و گفت: اذان. گفت: آقا پول را بگیر. گفت: اذان، «الله اکبر» خدا از پول بزرگتر است برو برو. برو بعداً بیا. یعنی این به خاطر الله اکبر پول را از امام نمی گیرد این عمل کتابفروش دهها سال روی مغز یک مرجع تقلید اثر می گذارد، شما نگاه کنید اگر در یک اتوبوسی راننده تا اذان گفت، اولّین نمازخانه ای که در راه است بایستد. مدیر درس می دهد تا صدای اذان را شنید گفت: نماز. این بچّه سر کلاس نماز خوان می شود. حضور مسئولین خیلی مهم است.
مدیریت مسجد: مدیر مسجد چه کسی باید باشد؟ اوّل که «انّما» یعنی فقط در قرآن هرچی انّما هست یعنی فقط. «إِنَّمَا یَعْمُرُ مَسَاجِدَ اللَّهِ لتوبة/18» فقط کسانی حق دارند مسجد را آباد کنند که: 1- «إِنَّمَا یَعْمُرُ مَسَاجِدَ اللَّهِ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَالْیَوْمِ الْآخِرِ التوبة/18»، ایمان به خدا و قیامت داشته باشند، خودش اهل نماز و زکات باشد و بعد اینکه شجاع باشد «ولم یخش الّا الله» به غیر از خدا از کسی نترسد، آدمهای ترسو نباید هیئت امنا بشوند. ترسو است. «مَا کَانَ لِلْمُشْرِکِینَ أَنْ یَعْمُرُوا التوبة/17» کسانی که مطیع آمریکا هستند اینها حق ندارند، کسانی که اطاعت از کس دیگر می کنند یا بندگی غیر خدا را می کنند اینها حق ندارند که بانی مسجد بشوند. «إِنْ أَوْلِیَاؤُهُ إِلَّا الْمُتَّقُونَ أنفال/34» قرآن می گوید: متولّی مسجدالحرام باید فقط افراد با تقوا باشند.


حفظ حقوق بانوان در مسجد


توجه به امور خانمها. من شهر شما را نمی دانم چطور است اما در شهرهای دیگر ایران اینطوری است حالا انشاالله که در شهر شما اینطور نباشد، در شهرهای دیگر بیشترین قسمت مسجد را می دهند به آقایان. فکر می کنند که مسجد هم ارث است، آخر در ارث مردها دو برابر زن ها می برند در این جا هم قسمت بد را می دهند به زنها بعد اینکه زن ها را می فرستند بالا در صورتی که خانمها ببیشتر درد پا دارند و حاملگی هم در زنان است یعنی زن ها هم به خاطر حاملگی و هم به خاطر درد پا و هر چی پیرزن و درد پایی هست می فرستند بالا و جوانها می آیند و در پایین می ایستند یعنی پلّه ها را می دهند به آنها، رفتم در یکی از استانها در نماز جمعه سخنرانی کنم بعد از خطبه ها رفتم روی آن بلندی، دیدم هر چی قالی هست زیرپای مردها است و زیر پای خانمها موکت بود. گفتم: آقاجان صبر کنید محبّت کنید همه بلند شوید، بلند شدند. گفتم: 10 تا از این قالی ها را بفرستید آن طرف و همین الآن این کار را بکنید. و قالی ها که رفت آن طرف، گفتم: این بود عدالت اجتماعی، والسّلام علیکم و رحمة الله. و اصلاً سخنرانی نمی خواهد. ما گاهی وقتها سخنرانی می کنیم ولی در خود سخنرانی ضدّ عدالت هست. مثل سازمان ملل، سازمان ملل جمع شده اند برای عدالت. درخود سازمان ملل حق وتو است، یعنی هر چه همه بزنید من هوا می کنم. یعنی محل عدالت ضدّ عدالت. محلی که می گویند همه مساویند مسجد غیر عدالت. عرض کردم ما اسلام را قاتی کردیم. اسلام یک آبی است از بس که گرد و خاک و سوسک و ملخ و پشه در این آب نشست دیگر کسی که این آب را می خواهد بخورد باید تصفیه کند. اسلام ناب. امام در فرمایشاتش می فرمود: اسلام ناب. اسلام منهای سلیقه ها و منهای خرافه ها، منهای حزب ها، قبیله ها، منهای خطهای سیاسی، منهای... . اسلام ناب اگر باشد، یکی از چیزهایی که مسجدها را تفرقه می کند برنامه های ناقص مساجد است. امیدواریم که همه بنشینند و تغییر بدهند. در رابطه با مسجد من خیلی حرف دارم ولی نیم ساعتمان تمام شد، دور دوم مذاکرات را در جلسه بعد می گوییم. خدایا به مساجد ما رونق بیشتر مرحمت بفرما. (الهی آمین) خدایا اخلاق مسجد، اخلاق امام جماعت، اخلاق خادم، اخلاق خود ما که می رویم و شرکت می کنیم، عدالت واقعی، اخلاق واقعی، آنطوری که در قرآن از مسجد و مسجدی ها تعریف کرده ای به ما آن صفات را مرحمت بفرما. (الهی آمین)

امروزدرتاریخ(2 خرداد 86 )

امروز در تاریخ(2 خرداد )  

      

امروزدرتاریخ(2 خرداد 86 )     

امروز دوم خرداد ماه 1386 هجری شمسی ، برابراست با 6 جمادی الاول 1428قمری و 23 می   2007 میلادی . رویدادهای مهمی که در طول تاریخ ، درچنین روزی ، بوقوع پیوسته از این قرارند:

***

درگذشت شاه اسماعیل صفوی 

تاریخ ایران

483 سال پیش در چنین روزی در سال 1524 میلادی ، شاه اسماعیل صفوی موسس دودمان صفویان ، که شیعه اثنی عشری را مذهب رسمی ایران اعلام کرد ، پس از 23 سال سلطنت در گذشت.

سلسله صفوى تأسیس خود را مدیون او و پیروان و مریدان وفادارش بود . شاه اسماعیل از خاندان شیخ صفی الدین اردبیلی، پس از 12 سال تلاش و از میان بردن 50 حاکمیت محلی، سرانجام در تبریز تاجگذاری کرد. او با محور قرار دادن مذهب تشیع، حکومتی یکپارچه و متمرکز ایجاد کرد.

شاه اسماعیل به دو نکته‌ ی اساسی توجه داشت : یکی مذهب تشیع و دیگری زبان ترکی. اولی پایه و اساس قدرت گیری خاندان صفویه بود و دومی عامل بسیج هواداران صفویه. در سپاهی که شاه اسماعیل برای اجرای اهدافش گرد آورده بود، قبایل ترکی چون شاملو، استاجلو، تکه للو، روملو، افشار، ذوالقدر، قاجار و ارساق شرکت داشتند. این قبایل در زمان شیخ حیدر پدر شاه اسماعیل، با نام قزلباشان معروف شدند.

قزلباشان هسته‌ی اصلی سپاه شاه اسماعیل را تشکیل می‌دادند. عامل ارتباط معنوی و ظاهری شاه اسماعیل با مریدانش نیز زبان ترکی بود. با به قدرت رسیدن شاه اسماعیل، زبان ترکی نیرویی دوباره گرفت. شاه اسماعیل خود به ترکی شعر می‌سرود و قسمت مهم اشعار او در عشق امام علی (ع) و امامان شیعه است.

او محبوب مردم ایران بود. بنیانگذاری یک امپراطوری با مرزهای تقریباً مشابه کنونی ایران، تشکیلات سیاسی این سرزمین ها، ثبات نسبی داخلی و حفظ و حراست از شر دشمنان خارجی از دلایل این محبوبیت محسوب می شد. شاه اسماعیل به محض آنکه بر تخت سلطنت نشسته بود، مذهب تشیع را در کشور، کیش رسمی قرار داده و دولتی نیرومند به وجود آورد.

شاه اسماعیل در زمان حکومت خود ، رشادتهای فراوانی از خود نشان داد که معروفترین آنها نبرد چالدران است .

چالدران جلگه اى است با 750 کیلومتر مربع در شمال غربى خوى. آنچه این دشت را مشهور کرده  همان جنگ سختى است که در آن دو سپاه ایران و عثمانى با هم روبرو شدند و شکست ایرانیان که در عین حال از چنان رشادت و دلاورى سرشار بوده است که به شکست نمى مانست.

آنچه ایرانیان را با آن همه دلاورى که کردند به شکست کشاند چیزى نبود جز سلاح آتشینى که ترک هاى عثمانى از آن بهره مند بودند و در دشت باز چالدران سپاه 20 هزار نفره ایران را که اتفاقاً از لحاظ تعداد هم از لشگر عثمانى کمتر بودند و تنها بر حمیت و جنگاورى و زبدگى ایشان حساب باز نشده بود، شکست. این نکته را هم باید یادآورى کرد که ایرانیان در آن زمان مى توانستند به سلاح گرم دسترسى پیدا کنند و مشکلى در این که تجهیزاتى مانند توپخانه و تفنگ را مهیا کنند، نداشتند، اما شاه اسماعیل صفوى معتقد بود که استفاده از سلاح آتشین خلاف مردانگى است بنابراین سپاه ایران با شمشیر و کمان و تبرزین و گرز به جنگ با توپخانه عثمانى پرداخت.

جالب اینجاست که با همین تسلیحات هم شاه اسماعیل و فرماندهانش نقشه اى براى خنثى کردن سلاح هاى آتشین ترک ها داشتند که تا حدى هم موفق بود و چند توپ عثمانى ها با حملات سریع سواره نظام صفوى خاموش شد اما در نهایت تفنگ داران ترک و توپخانه عثمانى با تلفات سنگین توانست، ایرانیان را شکست دهد و شاه اسماعیل تنها با 600 نفر از سواران، چالدران را ترک گفت، جنگ چالدران اسیر نظامى نداشت و ایرانیان با کشته شدن، اسارت را نپذیرفتند، جنگ چالدران نظر جانشینان شاه اسماعیل را درباره جنگ و مردانگى و جوانمردى تغییر داد و سلاح آتشین در سپاه ایران راه یافت. از این رو این نبرد به " شاه جنگ ایرانیان " معروف شده است .

شاه اسماعیل صفوی بعد از شکست مقابل سلطان سلیم عثمانی، از سلاطین عثمانی به شهر سراب روی آورد و هنگامی که عازم قفقاز بود بیمار شد و در سال 930 در این شهر درگذشت. در آن زمان او 38 ساله بود و 24 سال از پادشاهی وی می گذشت. جسد وی را به اردبیل آورده و در آرامگاه شیخ صفی الدین اردبیلی به خاک سپردند.

 ***

زادروز فریدریش روکرت

زادروز فریدریش روکرت

219 سال پیش درچنین روزی در سال 1788 میلادی ، فریدریش روکرت زبان شناس زبان‏های هند و اروپایى و شاعر و مترجم آلمانی در هامبورگ متولد شد .

وی پس از طی تحصیلات مقدماتی، در رشته حقوق فارغ التحصیل شد. از آن پس به آموختن زبان‏های شرقی از قبیل فارسی، عربی، سانسکریت، چینی و هم‏چنین زبان‏های اروپایى پرداخت و در هر یک، تسلّطی بسزا یافت. روکرت از سال 1811میلادی به تدریس در دانشگاه‏های آلمان مشغول شد و هم‏زمان به تحقیق و مطالعه درباره زبان‏های شرق پرداخت. او از پیش‏گامان شاعران آلمان به شمار می‏رود.

 تسلط شگفت انگیز روکرت به زبان آلمانی، او را در سرودن اشعار مختلفی در سبک‏های گوناگون و قالب‏های مختلف شرقی و غربی توانا کرده است. روکرت هم‏چنین از برخی سبک‏های ادبی شرقی برای سرودن شعر بهره می‏گرفت.

 وی در ترجمه برخی آثار از عربی به آلمانی، تمامی سجع‏ها، ضرب‏آهنگ‏ها، لفاظی‏ها، آرایه‏های بدیع، ایهامات لفظی و بالاخره همه ترفندهای ادبیِ به کار رفته در اصلِ اثر را به کار می‏برد، به‏طوری که برخی آثار ترجمه‏ای او، از شگفتی‏های ادبیِ تاریخ ادبیات اروپا به شمار می‏روند. روکرت هم‏چنین درتمام انواع شعر به ویژه غزل و حماسه‏سرایى مهارت داشته و در سبک ادبی، پیرو شیوه رمانتیک یا داستانی و افسانه‏ای بود. از روکرت آثار متعددی برجای مانده است.

ترجمه قران که به خودى خود از حیث زبان شناسى و به لحاظ زیباشناسى شاهکارى در زبان آلمانى محسوب مى شود، هر چند در اینجا و آنجا کاملاً دقیق و عیناً مطابق با متن اصلى نیست، اما براى نخستین بار سبک قرآن و زیبایى و شکوه کلام خدا را به خواننده آلمانى زبان مى نمایاند و او را به شگفت و تحسین وا مىدارد. نبوغ روکرت در فراگیرى زبان هاى گوناگون، در دوران او زبانزد خاص و عام بوده است .

افزون بر ترجمه قرآن آثار دیگرى نیز به جا مانده است؛ از آن جمله ترجمه منظوم اشعار گلستان سعدى که در سال 1847 میلادى به انجام رساند، بهترین و زیباترین ترجمه اى است که تا کنون از این دفتر منتشر شده است. ترجمه روکرت از گلستان نزدیک به پنجاه سال بعد از اتمام آن و بیش از سى سال پس از مرگ او، براى نخستین بار در «مجله تاریخ ادبیات تطبیقى» به سال 1895 میلادى منتشر شد. روکرت خود در سال 1851 براى اولین بار در «دفتر یادداشت هاى شاعرانه» خود اشاره اى به ترجمه بخش منظوم گلستان دارد. او بوستان سعدى را نیز به صورت زیبایى به آلمانى ترجمه کرد که انتشار این کتاب نیز در زمان حیات او به انجام نرسید و نخستین بار در سال 1882 میلادى منتشر شد. روکرت گزیده اى از شاهنامه فردوسى و شمارى از غزلیات سعدى را نیز به آلمانى ترجمه کرد.

***

نشان لژیون دو نور ، ابتکار ناپلئون بناپارت

ناپلئون

205 سال پیش درچنین روزی درسال 1802 میلادی ،  نشان لژیون دو نور از معروفترین نشانهای کشور فرانسه به ابتکار ناپلئون بناپارت کنسول اول فرانسه ایجاد شد .

هدف از ایجاد این نشان تجلیل از کسانی بود که در راه ارائه خدمات برجسته لشکری و کشوری به فرانسه می کوشیدند .

 لژیون دونور ابتدا فقط به فرانسویان اهدا می شد. اما در سالهای بعد به اتباع کشورهای دیگر نیز داده شد . هم اکنون نشان لژیون دونور هنوز پابرجاست.

***

سیمون بولیوار ، ملقب به ال لیبرتادو شد

194 سال پیش در چنین روزی در سال 1813 میلادی ، ونزوئلایی ها به سیمون بولیوار قهرمان ملی لاتین های قاره آمریکا ، لقب ال لیبرتادو (آزادیبخش) دادند.

سیمون بولیوار در روز 24 ژانویه سال 1783 میلادى در شهر کاراکاس و در یک خانواده اشرافى متولد شده بود. او در سن 9 سالگى پدرش را از دست داد.سیمون ابتدا در ونزوئلا و سپس در اروپا تحصیل کرد و پرورش یافت.او در اروپا توانست دانش هاى ادبى و علمى خود را عمیق تر کرده و با آرمان هاى دموکراتیک الهام گرفته از انقلاب فرانسه آشنا شود.

این آرمان ها زندگى او را تحت تاثیر قرار داده و او را به مبارزه براى استقلال قاره امریکاى جنوبى متقاعد کردند. سیمون بولیوار در سفر ایتالیا هنگام صعود از کوه مقدس این جملات را بر زبان آورد: «در مقابل شما سوگند مى خورم ، به خداوند پدرانم سوگند مى خورم ، به پدرانم سوگند مى خورم ، به شرافتم سوگند مى خورم و به میهنم سوگند مى خورم که هرگز تا قبل از گسستن زنجیرهایى که قدرت حاکمه اسپانیا به ما تحمیل کرده به بازوى خود استراحت و به روح خود آرامش نخواهم داد».

از آوریل سال 1810 میلادى ، کلنل بولیوار به یکى از رهبران عمده جنبش آزادى بخش ونزوئلا تبدیل شد. با این حال ، در ژوئن سال 1821 میلادى بود که سیمون بولیوار پس از پیروزى در کارابوبو توانست اسپانیایى ها را از خاک ونزوئلا بیرون براند .

از آن پس ، سیمون بولیوار تلاش خود را معطوف آزاد کردن سایر مستعمرات اسپانیا در قاره امریکاى جنوبى کرد. جنگ در پس جنگ بولیوار موفق شد جمهورى بزرگ کلمبیا را متشکل از کشورهاى کلمبیا، ونزوئلا و اکوادور آزاد تشکیل دهد . اندیشه هاى ضد امپریالیستى بولیوار از او چهره اى بى بدیل در روند مبارزات مردم آمریکاى لاتین ترسیم کرده است.

سرانجام وی در سال 1830 میلادی در نزدیکى شهر سانتامارتا در کلمبیا به علت ابتلا به بیمارى سل درگذشت .

***

درگذشت لئوپلد فون رانکه

121 سال پیش در چنین روزی  در سال 1886 میلادی ، «لئوپلد فون رانکه» مورخ بزرگ آلمانی درگذشت . وی توصیه کرده است که نویسنده تاریخ باید یک ناراتیو نگار زبردست باشد تا حقایق تاریخ بمانند داستان در ذهن باقی بماند و تنها به کارهای سران دولتها و جنگها توجه نشود؛ وضعیت مردم، روابط اجتماعی و رشد ادبیات، هنر و علوم فراموش نشود.

 وی اصرار کرده است که مطالب تاریخ حتی الامکان از منابع دست اول از قبیل خاطرات و یادداشتها و نامه های افراد، وصیت نامه ها، قراردادها و نشریات منتشره همان زمان (پس از تحقیق درباره درستی مطالب آنها) استخراج شود.

وی از هواداران نوشتن تاریخ برای هر دوره کوتاه و یا مورد مشخص بود که بعدا مورخان دیگر بتوانند به استناد آنها تاریخ عمومی را تنظیم کنند. 

***

در گذشت هنریک ایبسن ، نمایشنامه نویس نروژی

هنریک ایبسن ، نمایشنامه نویس نروژی

101 سال پیش  در چنین روزی در سال 1906 میلادی ، هنریک یوهان ایبسن نمایشنامه نویس مشهور نروژی در گذشت . خانه عروسک عنوان مهمترین اثر اوست .

ایبسن نمایشنامه نویس مشهور نروژی در شهر کوچک و ساحلی اسکین و در یک خانواده مرفه بدنیا آمد. با ورشکسته شدن پدر در سال 1836 خانواده ایبسن دچار فقر و تنگدستی گردید. همین تغییر شرایط موجب شد ایبسن از سنین کودکی با مفهوم و مشکلات فقر و نوع نگاه افراد ثروتمند آشنا شود.

 هنریک در سن 15 سالگی در داروخانه ای در شهر گریمستاد به شاگردی مشغول شد و در سال ???? برای ادامه تحصیل و به امید اخذ دکترا در رشته پزشکی به شهر کریستیانیا ( اسلو کنونی، پایتخت نروژ ) عزیمت نمود.

ایبسن اولین نمایشنامه خود را در سال 1850 نوشت و در سال 1851 به عنوان مدیر صحنه و درام نویس تئاتر تازه تاسیس ملی نروژ استخدام شد.

 او در این تئاتر با 145 نمایش همکاری کرد و در مدت مزبور 7 نمایشنامه نوشت. ایبسن از سال 1850 تا 1862 درتئاتر دیگری در کریستیانا (اسلو کنونی) فعالیت کرد و از سال 1864 به جز دوره های کوتاه مدتی در خارج از نروژ زندگی کرد. ایبسن بانی روش های واقعگرانه در نمایشنامه نویسی است. دوره اولیه آثار برگرفته از اسطوره ها و افسانه های نروژی بود که به زبان منظوم و شاعرانه نوشته شده بود. این آثار اگرچه حال و هوای رمانتیک دارند ولی رگه های واقعگرایی و صراحت در آن ها دیده می شود. همین ویژگی سبب تمایز او و سایر درام نویس های رمانتیک هم عصرش مانند ویکتور هوگو است.

رشد صنعت و تغییر ساختار اقتصادی در قرن نوزدهم که سوداگری در آن رشد می کند، ایبسن را به سوی تغییرات اساسی در نمایشنامه های خود سوق می دهد. در دوره دوم کار او از اسطوره ها و قهرمانان افسانه ای خبری نیست، بلکه این مردم عادی هستند که شخصیت های نمایشی او را می سازند. اوج این روش در نمایشنامه دشمن ملت مشهود است.

*** 

 

تولد جان باردین ، فیزیکدان آمریکایی

99 سال پیش در چنین روزی در سال 1908 میلادی ، جان باردین فیزیکدان برجسته آمریکایی به دنیا آمد . در 30 ژوئن 1948 دکتر جان باردین و والد براتاین دانشمندان آزمایشگاه تحقیقاتی شرکت بل، واقع در نیویورک خبر اختراع خود را به عموم جهان رساندند. این اختراع ترانزیستور نام گرفت.

یک ترانزیستور که بزرگتر از یک عدس نیست تقریباْ قادر است هر کاری را که لامپ‌های خلاء انجام می‌دادند، انجام دهد. به علاوه کارهایی را هم که این لامپها قادر به انجام آن نبودند انجام می‌دهد. به مرور زمان ترانزیستور جای لامپهای خلاء را گرفت. درست مثل اتومبیل که جای گاریهای قدیمی و اسبی را گرفت.

بعد از ابداع ترانزیستور توسط جان باردین ، مفهوم و اهمیت مدارهای مجتمع روشن شد. پس از آن موفقیت بزرگ تجمع و اتصال تعداد بسیار زیادی از قطعات کوچک و اجزای الکترونیکی بر سطح زیر لایه تحول عظیمی در ساخت عملی مدارهای مجتمع بوجود آورد. با ابداع و رشد فناوری مینیاتور کردن قطعات الکترونیکی بشر به یکی از مهمترین دستاوردهای خود در قرن گذشته نائل آمد.

لازم به ذکر است که جان باردین تنها فیزیکدانی است که دو بار موفق به کسب جایزه نوبل فیزیک شده است ؛ در 1956 به خاطر کشف نیم‌ رساناها و در 1972 به خاطر توضیح ابررسانایى.

*** 

آغاز تخلیه ایران از قوای اشغالگر روس

61 سال پیش در چنین روزی در سال 1325 شمسی ، قوای اشغالگر روس ایران را تخلیه کردند . پس از وقوع جنگ جهانی دوم که در اول سپتامبر 1939 آغاز شده بود ، ایران بی طرفی خود را اعلام کرد ، اما به دلیل گستردگی مرز کشوربا اتحاد جماهیر شوروی سابق و در گیری آن با آلمانی ها به نظرمی رسید که انجام چنین امری عملا ناممکن تلقی شود .

علاوه بر چنین وضعیتی  ،  اوضاع داخلی ایران نیز به هیچ وجه مناسب نبود و فقر و تنگدستی سراسر کشور را فرا گرفته بود و به همین دلیل قشر متوسط به پایین جامعه  نیز از استبداد رضاخانی به تنگ آمده بودند . 

ارتش متفقین به بهانه های واهی از قبیل حضور جاسوسان آلمانی در ایران به اشغال کشور مبادرت ورزید . رضا شاه درابتدا تصمیم به مقاومت در برابر این نیروها گرفت اما به دلیل فقدان پایگاه مردمی و نارضایتی عمومی از عملکرد او، ایران بدون هیچ مقاومتی به اشغال نیروهای مهاجم  در آمد .

اشغال ایران در سوم شهریور 1320 خیلی سریع و آسان تحقق یافت و با تهاجم نیروهای انگلیسی  و شوروی سابق از جنوب و شمال صورت رسمی و جدی به خود گرفت .

 این اشغال  تا پایان جنگ در سال 1324 ادامه داشت . قحطی ، گرانی و پایمال شدن نمامیت ارضی ایران از جمله عواقب چنین اشغالی بود .

*** 

درگذشت پرفسور احمد پارسا

پرفسور احمد پارسا

10 سال پیش در چنین روزی در سال 1376 شمسی ، پرفسور احمد پارسا ، پدر علم گیاه شناسی ایران و بنیانگذار موزه علوم طبیعی ، در سن 90 سالگی  ، درگذشت .

وی از نخستین پیش کسوتان علم گیاه شناسی نوین ایران، نخستین استاد گیاه شناسی دانشگاه تهران و نخستین ایرانی بود که کار تحقیق علمی فلور (رستنی های) ایران را آغاز کرد و در نهایت دقت و ظرافت به انجام رساند.

وی موزه علوم طبیعی ایران را بنیان نهاد و بزرگترین اثر او، تألیف کتاب فلور مستقل ایران به نام فلوردولیران به زبان فرانسه است.

 پروفسور پارسا بیش از60 سال از عمر خود را به تحقیق و تفحص درباره طبیعت ایران پرداخت . او در حالی که هنوز به حرفه اش، سرزمینش و آثارش عشق می ورزید، با طبیعت و هر آنچه داشت وداع کرد.

پروفسور پارسا در فاصله سال های 1321 تا 1329 شمسی نخستین فلور مستقل ایران را به نام فلور دولیران به زبان فرانسه تألیف کرد که در 5 جلد و بیش از 7000 صفحه از سوی وزارت فرهنگ آن زمان منتشر شد.

کار تألیف فلور ایران با امکانات آن زمان، کاری بسیار بزرگ و سخت بود، اما دکتر پارسا، آن را با صبر و حوصله و تحمل مشقت های بسیار به پایان رساند.

وی به مطالعه و تحقیق منابع خارجی اکتفا نکرد بلکه به تنهایی و یا به کمک دانشجویان و همکاران ایرانی خود، به گرد آوری نمونه های جدیدی از فلور ایران پرداخت.

پروفسور پارسا در بررسی های خود در خارج و داخل کشور توانست، ترادف گیاه شناختی بسیاری از گونه های گیاهی را نشان دهد و از تکرار آن، جلوگیری کند.

استاد پارسا دارای مقالات بسیاری در مورد فلور ایران در مجلات بین المللی به خصوص در نشریه علمی گیاه شناسی «کیو» لندن است. از تألیفات استاد به زبان فارسی نیز می توان به :

- دو جلد کتاب گیاهان شمال ایران (سال 1318، شرکت چاپخانه ارژنگ تهران)

- کتاب دارونامه (1325، انتشارات وزارت فرهنگ سابق)

- کتاب اندام شناسی گیاهان (سال 1331، انتشارات وزارت فرهنگ سابق)

کتاب تیره شناسی یا تاگزونومی گیاهان آوندی (سال 1334، انتشارات دانشگاه تهران) و... را نام برد.

پروفسور احمد پارسا ، پس از اخذ دکترای گیاه شناسی و علوم طبیعی در فرانسه، به ایران بازگشت. وی در سالهای نخست مراجعت، به تنهایی و در سال 1316 که در مقام استاد گیاهشناسی دانشکده علوم و دانشسرای عالی دانشگاه تهران قرار گرفت، به اتفاق برخی شاگردان خود به گرد آوری گیاهان ایران پرداخت. در سال 1324 موزه علوم طبیعی را با بودجه وزارت فرهنگ آن زمان که تأمین کننده بودجه دانشگاه تهران نیز بود، در قسمتی از ساختمان بزرگ دبستان حکیم نظامی سابق (واقع در مقابل موزه ایران باستان) تأسیس کرد و گیاهان گردآوری شده را به منظور تأسیس «هربیه ملی» به آن موزه انتقال داد و به این ترتیب «هرباریوم موزه علوم طبیعی ایران» را بنیان نهاد. در سال 1333 وزارت فرهنگ به علت تفکیک بودجه اش از بودجه دانشگاه، بودجه این موزه را قطع و نیاز خود را به محل آن اعلام کرد و هرباریوم و اشیای موزه به ناچار به ساختمان دانشکده علوم دانشگاه تهران منتقل شد.

***

منابع :

1- مهر

2- صداوسیما

3- روزنامک

4-روزنامه شرق

5- سایت مبلغ

6- - سایت رهگذر

7- سایت دانشجویان

8- ویکی پدیا

9- سایت شفیقی

10- سایت آفتاب

11- سایت گیاهان دارویی

12- ایرانگار

13-IRIB   

سمن جایگزین ان.جی.او

سمن جایگزین ان.جی.او

معاون رئیس جمهوری گفت: سازمان های مردم نهاد با عنوان اختصاری سمن جایگزین سازمان های غیردولتی می شوند و فعالیت آنها غیرسیاسی و غیرانتفاعی خواهد بود.

به گزارش ایسنا، حجت الاسلام محمدجواد حاج علی اکبری، هدف از سفرهای استانی سازمان جدای از سفرهای هیئت دولت را آشنایی با جوانان استان و شناسایی فرصت ها و مشکلات آنها خواند و اظهار کرد: تلاش داریم در آینده بانک جامعی برای جوان یاوران به منظور بهره گیری از تجارب و فرصت های آنها ایجاد کنیم.

وی با اظهار امیدواری نسبت به برنامه ریزی مناسب بویژه برای اوقات فراغت سال جاری جوانان استان یزد اظهار کرد: مطمئنا همگرایی بین دستگاه های فرهنگی با محوریت موضوعات مربوط به جوانان، می تواند منشا خیرات و برکات بسیار زیادی باشد.

معاون رئیس جمهوری درباره ملاک انتخاب جوان یاوران گفت: برای کار در حوزه جوانان، صلاحیت و سلامت اخلاقی کسانی که در این عرصه حضور می یابند، بسیار مهم است و در کنار آن افراد باید سلامت سیاسی، نشاط، ذوق هنری و مطالعات کارشناسی و تجارب شایسته نیز داشته باشند.

وی با بیان این که عملکرد دولت مبنی بر جوانگرایی و توجه به نیازهای اصلی جوانان، حاکی از اهمیت نسل جوان در دولت نهم است، ادامه داد: افزایش بودجه حوزه جوانان و تاکید دولت بر مشارکت جوانان در امور و تاسیس بانک ایده جوانان در کشور نشان از این امر دارد.

حجت الاسلام حاج علی اکبری گفت: مسائل طلاب نیز بخشی مشترک با مسائل جوانان است و آنها در این حوزه سهیم خواهند بود، بویژه این که می توانند نقش زیادی در مشاوره های دینی و ایدئولوژیک داشته باشند.