امروز دوم خرداد ماه 1386 هجری شمسی ، برابراست با 6 جمادی الاول 1428قمری و 23 می 2007 میلادی . رویدادهای مهمی که در طول تاریخ ، درچنین روزی ، بوقوع پیوسته از این قرارند:
***
483 سال پیش در چنین روزی در سال 1524 میلادی ، شاه اسماعیل صفوی موسس دودمان صفویان ، که شیعه اثنی عشری را مذهب رسمی ایران اعلام کرد ، پس از 23 سال سلطنت در گذشت.
سلسله صفوى تأسیس خود را مدیون او و پیروان و مریدان وفادارش بود . شاه اسماعیل از خاندان شیخ صفی الدین اردبیلی، پس از 12 سال تلاش و از میان بردن 50 حاکمیت محلی، سرانجام در تبریز تاجگذاری کرد. او با محور قرار دادن مذهب تشیع، حکومتی یکپارچه و متمرکز ایجاد کرد.
شاه اسماعیل به دو نکته ی اساسی توجه داشت : یکی مذهب تشیع و دیگری زبان ترکی. اولی پایه و اساس قدرت گیری خاندان صفویه بود و دومی عامل بسیج هواداران صفویه. در سپاهی که شاه اسماعیل برای اجرای اهدافش گرد آورده بود، قبایل ترکی چون شاملو، استاجلو، تکه للو، روملو، افشار، ذوالقدر، قاجار و ارساق شرکت داشتند. این قبایل در زمان شیخ حیدر پدر شاه اسماعیل، با نام قزلباشان معروف شدند.
قزلباشان هستهی اصلی سپاه شاه اسماعیل را تشکیل میدادند. عامل ارتباط معنوی و ظاهری شاه اسماعیل با مریدانش نیز زبان ترکی بود. با به قدرت رسیدن شاه اسماعیل، زبان ترکی نیرویی دوباره گرفت. شاه اسماعیل خود به ترکی شعر میسرود و قسمت مهم اشعار او در عشق امام علی (ع) و امامان شیعه است.
او محبوب مردم ایران بود. بنیانگذاری یک امپراطوری با مرزهای تقریباً مشابه کنونی ایران، تشکیلات سیاسی این سرزمین ها، ثبات نسبی داخلی و حفظ و حراست از شر دشمنان خارجی از دلایل این محبوبیت محسوب می شد. شاه اسماعیل به محض آنکه بر تخت سلطنت نشسته بود، مذهب تشیع را در کشور، کیش رسمی قرار داده و دولتی نیرومند به وجود آورد.
شاه اسماعیل در زمان حکومت خود ، رشادتهای فراوانی از خود نشان داد که معروفترین آنها نبرد چالدران است .
چالدران جلگه اى است با 750 کیلومتر مربع در شمال غربى خوى. آنچه این دشت را مشهور کرده همان جنگ سختى است که در آن دو سپاه ایران و عثمانى با هم روبرو شدند و شکست ایرانیان که در عین حال از چنان رشادت و دلاورى سرشار بوده است که به شکست نمى مانست.
آنچه ایرانیان را با آن همه دلاورى که کردند به شکست کشاند چیزى نبود جز سلاح آتشینى که ترک هاى عثمانى از آن بهره مند بودند و در دشت باز چالدران سپاه 20 هزار نفره ایران را که اتفاقاً از لحاظ تعداد هم از لشگر عثمانى کمتر بودند و تنها بر حمیت و جنگاورى و زبدگى ایشان حساب باز نشده بود، شکست. این نکته را هم باید یادآورى کرد که ایرانیان در آن زمان مى توانستند به سلاح گرم دسترسى پیدا کنند و مشکلى در این که تجهیزاتى مانند توپخانه و تفنگ را مهیا کنند، نداشتند، اما شاه اسماعیل صفوى معتقد بود که استفاده از سلاح آتشین خلاف مردانگى است بنابراین سپاه ایران با شمشیر و کمان و تبرزین و گرز به جنگ با توپخانه عثمانى پرداخت.
جالب اینجاست که با همین تسلیحات هم شاه اسماعیل و فرماندهانش نقشه اى براى خنثى کردن سلاح هاى آتشین ترک ها داشتند که تا حدى هم موفق بود و چند توپ عثمانى ها با حملات سریع سواره نظام صفوى خاموش شد اما در نهایت تفنگ داران ترک و توپخانه عثمانى با تلفات سنگین توانست، ایرانیان را شکست دهد و شاه اسماعیل تنها با 600 نفر از سواران، چالدران را ترک گفت، جنگ چالدران اسیر نظامى نداشت و ایرانیان با کشته شدن، اسارت را نپذیرفتند، جنگ چالدران نظر جانشینان شاه اسماعیل را درباره جنگ و مردانگى و جوانمردى تغییر داد و سلاح آتشین در سپاه ایران راه یافت. از این رو این نبرد به " شاه جنگ ایرانیان " معروف شده است .
شاه اسماعیل صفوی بعد از شکست مقابل سلطان سلیم عثمانی، از سلاطین عثمانی به شهر سراب روی آورد و هنگامی که عازم قفقاز بود بیمار شد و در سال 930 در این شهر درگذشت. در آن زمان او 38 ساله بود و 24 سال از پادشاهی وی می گذشت. جسد وی را به اردبیل آورده و در آرامگاه شیخ صفی الدین اردبیلی به خاک سپردند.
***
219 سال پیش درچنین روزی در سال 1788 میلادی ، فریدریش روکرت زبان شناس زبانهای هند و اروپایى و شاعر و مترجم آلمانی در هامبورگ متولد شد .
وی پس از طی تحصیلات مقدماتی، در رشته حقوق فارغ التحصیل شد. از آن پس به آموختن زبانهای شرقی از قبیل فارسی، عربی، سانسکریت، چینی و همچنین زبانهای اروپایى پرداخت و در هر یک، تسلّطی بسزا یافت. روکرت از سال 1811میلادی به تدریس در دانشگاههای آلمان مشغول شد و همزمان به تحقیق و مطالعه درباره زبانهای شرق پرداخت. او از پیشگامان شاعران آلمان به شمار میرود.
تسلط شگفت انگیز روکرت به زبان آلمانی، او را در سرودن اشعار مختلفی در سبکهای گوناگون و قالبهای مختلف شرقی و غربی توانا کرده است. روکرت همچنین از برخی سبکهای ادبی شرقی برای سرودن شعر بهره میگرفت.
وی در ترجمه برخی آثار از عربی به آلمانی، تمامی سجعها، ضربآهنگها، لفاظیها، آرایههای بدیع، ایهامات لفظی و بالاخره همه ترفندهای ادبیِ به کار رفته در اصلِ اثر را به کار میبرد، بهطوری که برخی آثار ترجمهای او، از شگفتیهای ادبیِ تاریخ ادبیات اروپا به شمار میروند. روکرت همچنین درتمام انواع شعر به ویژه غزل و حماسهسرایى مهارت داشته و در سبک ادبی، پیرو شیوه رمانتیک یا داستانی و افسانهای بود. از روکرت آثار متعددی برجای مانده است.
ترجمه قران که به خودى خود از حیث زبان شناسى و به لحاظ زیباشناسى شاهکارى در زبان آلمانى محسوب مى شود، هر چند در اینجا و آنجا کاملاً دقیق و عیناً مطابق با متن اصلى نیست، اما براى نخستین بار سبک قرآن و زیبایى و شکوه کلام خدا را به خواننده آلمانى زبان مى نمایاند و او را به شگفت و تحسین وا مىدارد. نبوغ روکرت در فراگیرى زبان هاى گوناگون، در دوران او زبانزد خاص و عام بوده است .
افزون بر ترجمه قرآن آثار دیگرى نیز به جا مانده است؛ از آن جمله ترجمه منظوم اشعار گلستان سعدى که در سال 1847 میلادى به انجام رساند، بهترین و زیباترین ترجمه اى است که تا کنون از این دفتر منتشر شده است. ترجمه روکرت از گلستان نزدیک به پنجاه سال بعد از اتمام آن و بیش از سى سال پس از مرگ او، براى نخستین بار در «مجله تاریخ ادبیات تطبیقى» به سال 1895 میلادى منتشر شد. روکرت خود در سال 1851 براى اولین بار در «دفتر یادداشت هاى شاعرانه» خود اشاره اى به ترجمه بخش منظوم گلستان دارد. او بوستان سعدى را نیز به صورت زیبایى به آلمانى ترجمه کرد که انتشار این کتاب نیز در زمان حیات او به انجام نرسید و نخستین بار در سال 1882 میلادى منتشر شد. روکرت گزیده اى از شاهنامه فردوسى و شمارى از غزلیات سعدى را نیز به آلمانى ترجمه کرد.
***
205 سال پیش درچنین روزی درسال 1802 میلادی ، نشان لژیون دو نور از معروفترین نشانهای کشور فرانسه به ابتکار ناپلئون بناپارت کنسول اول فرانسه ایجاد شد .
هدف از ایجاد این نشان تجلیل از کسانی بود که در راه ارائه خدمات برجسته لشکری و کشوری به فرانسه می کوشیدند .
لژیون دونور ابتدا فقط به فرانسویان اهدا می شد. اما در سالهای بعد به اتباع کشورهای دیگر نیز داده شد . هم اکنون نشان لژیون دونور هنوز پابرجاست.
***
194 سال پیش در چنین روزی در سال 1813 میلادی ، ونزوئلایی ها به سیمون بولیوار قهرمان ملی لاتین های قاره آمریکا ، لقب ال لیبرتادو (آزادیبخش) دادند.
سیمون بولیوار در روز 24 ژانویه سال 1783 میلادى در شهر کاراکاس و در یک خانواده اشرافى متولد شده بود. او در سن 9 سالگى پدرش را از دست داد.سیمون ابتدا در ونزوئلا و سپس در اروپا تحصیل کرد و پرورش یافت.او در اروپا توانست دانش هاى ادبى و علمى خود را عمیق تر کرده و با آرمان هاى دموکراتیک الهام گرفته از انقلاب فرانسه آشنا شود.
این آرمان ها زندگى او را تحت تاثیر قرار داده و او را به مبارزه براى استقلال قاره امریکاى جنوبى متقاعد کردند. سیمون بولیوار در سفر ایتالیا هنگام صعود از کوه مقدس این جملات را بر زبان آورد: «در مقابل شما سوگند مى خورم ، به خداوند پدرانم سوگند مى خورم ، به پدرانم سوگند مى خورم ، به شرافتم سوگند مى خورم و به میهنم سوگند مى خورم که هرگز تا قبل از گسستن زنجیرهایى که قدرت حاکمه اسپانیا به ما تحمیل کرده به بازوى خود استراحت و به روح خود آرامش نخواهم داد».
از آوریل سال 1810 میلادى ، کلنل بولیوار به یکى از رهبران عمده جنبش آزادى بخش ونزوئلا تبدیل شد. با این حال ، در ژوئن سال 1821 میلادى بود که سیمون بولیوار پس از پیروزى در کارابوبو توانست اسپانیایى ها را از خاک ونزوئلا بیرون براند .
از آن پس ، سیمون بولیوار تلاش خود را معطوف آزاد کردن سایر مستعمرات اسپانیا در قاره امریکاى جنوبى کرد. جنگ در پس جنگ بولیوار موفق شد جمهورى بزرگ کلمبیا را متشکل از کشورهاى کلمبیا، ونزوئلا و اکوادور آزاد تشکیل دهد . اندیشه هاى ضد امپریالیستى بولیوار از او چهره اى بى بدیل در روند مبارزات مردم آمریکاى لاتین ترسیم کرده است.
سرانجام وی در سال 1830 میلادی در نزدیکى شهر سانتامارتا در کلمبیا به علت ابتلا به بیمارى سل درگذشت .
***
121 سال پیش در چنین روزی در سال 1886 میلادی ، «لئوپلد فون رانکه» مورخ بزرگ آلمانی درگذشت . وی توصیه کرده است که نویسنده تاریخ باید یک ناراتیو نگار زبردست باشد تا حقایق تاریخ بمانند داستان در ذهن باقی بماند و تنها به کارهای سران دولتها و جنگها توجه نشود؛ وضعیت مردم، روابط اجتماعی و رشد ادبیات، هنر و علوم فراموش نشود.
وی اصرار کرده است که مطالب تاریخ حتی الامکان از منابع دست اول از قبیل خاطرات و یادداشتها و نامه های افراد، وصیت نامه ها، قراردادها و نشریات منتشره همان زمان (پس از تحقیق درباره درستی مطالب آنها) استخراج شود.
وی از هواداران نوشتن تاریخ برای هر دوره کوتاه و یا مورد مشخص بود که بعدا مورخان دیگر بتوانند به استناد آنها تاریخ عمومی را تنظیم کنند.
***
101 سال پیش در چنین روزی در سال 1906 میلادی ، هنریک یوهان ایبسن نمایشنامه نویس مشهور نروژی در گذشت . خانه عروسک عنوان مهمترین اثر اوست .
ایبسن نمایشنامه نویس مشهور نروژی در شهر کوچک و ساحلی اسکین و در یک خانواده مرفه بدنیا آمد. با ورشکسته شدن پدر در سال 1836 خانواده ایبسن دچار فقر و تنگدستی گردید. همین تغییر شرایط موجب شد ایبسن از سنین کودکی با مفهوم و مشکلات فقر و نوع نگاه افراد ثروتمند آشنا شود.
هنریک در سن 15 سالگی در داروخانه ای در شهر گریمستاد به شاگردی مشغول شد و در سال ???? برای ادامه تحصیل و به امید اخذ دکترا در رشته پزشکی به شهر کریستیانیا ( اسلو کنونی، پایتخت نروژ ) عزیمت نمود.
ایبسن اولین نمایشنامه خود را در سال 1850 نوشت و در سال 1851 به عنوان مدیر صحنه و درام نویس تئاتر تازه تاسیس ملی نروژ استخدام شد.
او در این تئاتر با 145 نمایش همکاری کرد و در مدت مزبور 7 نمایشنامه نوشت. ایبسن از سال 1850 تا 1862 درتئاتر دیگری در کریستیانا (اسلو کنونی) فعالیت کرد و از سال 1864 به جز دوره های کوتاه مدتی در خارج از نروژ زندگی کرد. ایبسن بانی روش های واقعگرانه در نمایشنامه نویسی است. دوره اولیه آثار برگرفته از اسطوره ها و افسانه های نروژی بود که به زبان منظوم و شاعرانه نوشته شده بود. این آثار اگرچه حال و هوای رمانتیک دارند ولی رگه های واقعگرایی و صراحت در آن ها دیده می شود. همین ویژگی سبب تمایز او و سایر درام نویس های رمانتیک هم عصرش مانند ویکتور هوگو است.
رشد صنعت و تغییر ساختار اقتصادی در قرن نوزدهم که سوداگری در آن رشد می کند، ایبسن را به سوی تغییرات اساسی در نمایشنامه های خود سوق می دهد. در دوره دوم کار او از اسطوره ها و قهرمانان افسانه ای خبری نیست، بلکه این مردم عادی هستند که شخصیت های نمایشی او را می سازند. اوج این روش در نمایشنامه دشمن ملت مشهود است.
***
99 سال پیش در چنین روزی در سال 1908 میلادی ، جان باردین فیزیکدان برجسته آمریکایی به دنیا آمد . در 30 ژوئن 1948 دکتر جان باردین و والد براتاین دانشمندان آزمایشگاه تحقیقاتی شرکت بل، واقع در نیویورک خبر اختراع خود را به عموم جهان رساندند. این اختراع ترانزیستور نام گرفت.
یک ترانزیستور که بزرگتر از یک عدس نیست تقریباْ قادر است هر کاری را که لامپهای خلاء انجام میدادند، انجام دهد. به علاوه کارهایی را هم که این لامپها قادر به انجام آن نبودند انجام میدهد. به مرور زمان ترانزیستور جای لامپهای خلاء را گرفت. درست مثل اتومبیل که جای گاریهای قدیمی و اسبی را گرفت.
بعد از ابداع ترانزیستور توسط جان باردین ، مفهوم و اهمیت مدارهای مجتمع روشن شد. پس از آن موفقیت بزرگ تجمع و اتصال تعداد بسیار زیادی از قطعات کوچک و اجزای الکترونیکی بر سطح زیر لایه تحول عظیمی در ساخت عملی مدارهای مجتمع بوجود آورد. با ابداع و رشد فناوری مینیاتور کردن قطعات الکترونیکی بشر به یکی از مهمترین دستاوردهای خود در قرن گذشته نائل آمد.
لازم به ذکر است که جان باردین تنها فیزیکدانی است که دو بار موفق به کسب جایزه نوبل فیزیک شده است ؛ در 1956 به خاطر کشف نیم رساناها و در 1972 به خاطر توضیح ابررسانایى.
***
61 سال پیش در چنین روزی در سال 1325 شمسی ، قوای اشغالگر روس ایران را تخلیه کردند . پس از وقوع جنگ جهانی دوم که در اول سپتامبر 1939 آغاز شده بود ، ایران بی طرفی خود را اعلام کرد ، اما به دلیل گستردگی مرز کشوربا اتحاد جماهیر شوروی سابق و در گیری آن با آلمانی ها به نظرمی رسید که انجام چنین امری عملا ناممکن تلقی شود .
علاوه بر چنین وضعیتی ، اوضاع داخلی ایران نیز به هیچ وجه مناسب نبود و فقر و تنگدستی سراسر کشور را فرا گرفته بود و به همین دلیل قشر متوسط به پایین جامعه نیز از استبداد رضاخانی به تنگ آمده بودند .
ارتش متفقین به بهانه های واهی از قبیل حضور جاسوسان آلمانی در ایران به اشغال کشور مبادرت ورزید . رضا شاه درابتدا تصمیم به مقاومت در برابر این نیروها گرفت اما به دلیل فقدان پایگاه مردمی و نارضایتی عمومی از عملکرد او، ایران بدون هیچ مقاومتی به اشغال نیروهای مهاجم در آمد .
اشغال ایران در سوم شهریور 1320 خیلی سریع و آسان تحقق یافت و با تهاجم نیروهای انگلیسی و شوروی سابق از جنوب و شمال صورت رسمی و جدی به خود گرفت .
این اشغال تا پایان جنگ در سال 1324 ادامه داشت . قحطی ، گرانی و پایمال شدن نمامیت ارضی ایران از جمله عواقب چنین اشغالی بود .
***
10 سال پیش در چنین روزی در سال 1376 شمسی ، پرفسور احمد پارسا ، پدر علم گیاه شناسی ایران و بنیانگذار موزه علوم طبیعی ، در سن 90 سالگی ، درگذشت .
وی از نخستین پیش کسوتان علم گیاه شناسی نوین ایران، نخستین استاد گیاه شناسی دانشگاه تهران و نخستین ایرانی بود که کار تحقیق علمی فلور (رستنی های) ایران را آغاز کرد و در نهایت دقت و ظرافت به انجام رساند.
وی موزه علوم طبیعی ایران را بنیان نهاد و بزرگترین اثر او، تألیف کتاب فلور مستقل ایران به نام فلوردولیران به زبان فرانسه است.
پروفسور پارسا بیش از60 سال از عمر خود را به تحقیق و تفحص درباره طبیعت ایران پرداخت . او در حالی که هنوز به حرفه اش، سرزمینش و آثارش عشق می ورزید، با طبیعت و هر آنچه داشت وداع کرد.
پروفسور پارسا در فاصله سال های 1321 تا 1329 شمسی نخستین فلور مستقل ایران را به نام فلور دولیران به زبان فرانسه تألیف کرد که در 5 جلد و بیش از 7000 صفحه از سوی وزارت فرهنگ آن زمان منتشر شد.
کار تألیف فلور ایران با امکانات آن زمان، کاری بسیار بزرگ و سخت بود، اما دکتر پارسا، آن را با صبر و حوصله و تحمل مشقت های بسیار به پایان رساند.
وی به مطالعه و تحقیق منابع خارجی اکتفا نکرد بلکه به تنهایی و یا به کمک دانشجویان و همکاران ایرانی خود، به گرد آوری نمونه های جدیدی از فلور ایران پرداخت.
پروفسور پارسا در بررسی های خود در خارج و داخل کشور توانست، ترادف گیاه شناختی بسیاری از گونه های گیاهی را نشان دهد و از تکرار آن، جلوگیری کند.
استاد پارسا دارای مقالات بسیاری در مورد فلور ایران در مجلات بین المللی به خصوص در نشریه علمی گیاه شناسی «کیو» لندن است. از تألیفات استاد به زبان فارسی نیز می توان به :
- دو جلد کتاب گیاهان شمال ایران (سال 1318، شرکت چاپخانه ارژنگ تهران)
- کتاب دارونامه (1325، انتشارات وزارت فرهنگ سابق)
- کتاب اندام شناسی گیاهان (سال 1331، انتشارات وزارت فرهنگ سابق)
کتاب تیره شناسی یا تاگزونومی گیاهان آوندی (سال 1334، انتشارات دانشگاه تهران) و... را نام برد.
پروفسور احمد پارسا ، پس از اخذ دکترای گیاه شناسی و علوم طبیعی در فرانسه، به ایران بازگشت. وی در سالهای نخست مراجعت، به تنهایی و در سال 1316 که در مقام استاد گیاهشناسی دانشکده علوم و دانشسرای عالی دانشگاه تهران قرار گرفت، به اتفاق برخی شاگردان خود به گرد آوری گیاهان ایران پرداخت. در سال 1324 موزه علوم طبیعی را با بودجه وزارت فرهنگ آن زمان که تأمین کننده بودجه دانشگاه تهران نیز بود، در قسمتی از ساختمان بزرگ دبستان حکیم نظامی سابق (واقع در مقابل موزه ایران باستان) تأسیس کرد و گیاهان گردآوری شده را به منظور تأسیس «هربیه ملی» به آن موزه انتقال داد و به این ترتیب «هرباریوم موزه علوم طبیعی ایران» را بنیان نهاد. در سال 1333 وزارت فرهنگ به علت تفکیک بودجه اش از بودجه دانشگاه، بودجه این موزه را قطع و نیاز خود را به محل آن اعلام کرد و هرباریوم و اشیای موزه به ناچار به ساختمان دانشکده علوم دانشگاه تهران منتقل شد.
***
1- مهر
2- صداوسیما
3- روزنامک
4-روزنامه شرق
5- سایت مبلغ
6- - سایت رهگذر
7- سایت دانشجویان
8- ویکی پدیا
9- سایت شفیقی
10- سایت آفتاب
11- سایت گیاهان دارویی
12- ایرانگار
13-IRIB
سمن جایگزین ان.جی.او
معاون رئیس جمهوری گفت: سازمان های مردم نهاد با عنوان اختصاری سمن جایگزین سازمان های غیردولتی می شوند و فعالیت آنها غیرسیاسی و غیرانتفاعی خواهد بود.
به گزارش ایسنا، حجت الاسلام محمدجواد حاج علی اکبری، هدف از سفرهای استانی سازمان جدای از سفرهای هیئت دولت را آشنایی با جوانان استان و شناسایی فرصت ها و مشکلات آنها خواند و اظهار کرد: تلاش داریم در آینده بانک جامعی برای جوان یاوران به منظور بهره گیری از تجارب و فرصت های آنها ایجاد کنیم.
وی با اظهار امیدواری نسبت به برنامه ریزی مناسب بویژه برای اوقات فراغت سال جاری جوانان استان یزد اظهار کرد: مطمئنا همگرایی بین دستگاه های فرهنگی با محوریت موضوعات مربوط به جوانان، می تواند منشا خیرات و برکات بسیار زیادی باشد.
معاون رئیس جمهوری درباره ملاک انتخاب جوان یاوران گفت: برای کار در حوزه جوانان، صلاحیت و سلامت اخلاقی کسانی که در این عرصه حضور می یابند، بسیار مهم است و در کنار آن افراد باید سلامت سیاسی، نشاط، ذوق هنری و مطالعات کارشناسی و تجارب شایسته نیز داشته باشند.
وی با بیان این که عملکرد دولت مبنی بر جوانگرایی و توجه به نیازهای اصلی جوانان، حاکی از اهمیت نسل جوان در دولت نهم است، ادامه داد: افزایش بودجه حوزه جوانان و تاکید دولت بر مشارکت جوانان در امور و تاسیس بانک ایده جوانان در کشور نشان از این امر دارد.
حجت الاسلام حاج علی اکبری گفت: مسائل طلاب نیز بخشی مشترک با مسائل جوانان است و آنها در این حوزه سهیم خواهند بود، بویژه این که می توانند نقش زیادی در مشاوره های دینی و ایدئولوژیک داشته باشند.
اینجا شیطنت کردن هم زمان خاصی دارد. می توانی همه شیطنت ها یت را که انجامش سرکلاس های دیگر به هر دلیلی مقدور نیست، ذخیره کنی برای کلاس های روش تدریس یا روش سخنرانی، وقتی که طلبه ای قرار است سخنرانی یا تدریس کند، اگر استاد روشنفکری نصیبتان شده باشد که از قضا اغلب همین اتفاق می افتد، می توانید هر فکر شیطنت آمیزی را به هر نحوی که می پسندید پیاده کنید: خود این داستان مثل یکی از همان راه های رسیدن به خدا، خیلی خواهان دارد! منتها اول خلوص نیت لازم است. نباید به نیت دیگری غیر از ادخال سرور در دل مؤمن بیندیشید در غیر این صورت عمل شما تباه است و آخرتتان ضایع! (از رساله مسائل فقهی خودم!) از اجازه گرفتن های بی مورد و سؤال پرسیدن های بیخودی تا نمک ریختن در لیوان سخنران بیچاره و البته دادن یک 200 تومانی و تقاضای آنکه:«حاج خانم می شه بعد از سخنرانی یک روضه حضرت ابوالفضل هم بخونید؟»جزئی از این شیطنت هاست.
درکنار همه اینها مدیر حوزه می گوید که برای افزایش روحیه خانم های طلبه، یکی از شیوه های جالب توجه، اردو رفتن است و از این حیث گاه آنقدر این اردوها زیاد می شود که برخی به مزاح می گویند تور علمیه حضرت عبدالعظیم (ع)! مثل اردوهای کاشان، قم، مشهد، اصفهان و تازگی ها هم محلات. البته برخی از طلاب سال گذشته به مکه هم رفته اند- عمره طلبگی- قرار بود کربلا هم بروند که نشد.خلاصه که دست به اردوی خواهرانتان دراین حوزه خوب است.
یا علی یعنی برو کانال دو!
یا علی یا علی یا علی.این «یا علی» های آهنگین پی درپی، بیانگر آغاز و پایان کلاس هاست. یعنی همان زنگ کلاس! که با خلاقیت تکنولوژی و اعتقاد را در هم آمیخته آن هم طوری که هر تازه واردی را جذب می کند. زنگ که می خورد، کم کم اساتید، کلاس ها را ترک می کنند و تو گاه صدای «یا الله»گفتن هایشان را می شنوی و آنگاه هم که نمی شنوی، خب، حتماً استاد، خانم است دیگر! 6 استاد آقا، 10 استاد خانم، برخی با تحصیلات حوزوی، برخی با تحصیلات دانشگاهی و برخی هر دو. با رفتن اساتید، کم کم طلبه ها از کلاس ها بیرون می آیند و سکوت راهرو شکسته می شود، چه شکستنی! دیگر صدا به صدا نمی رسد همه اش به خاطر گم شدن سنگ پا نیست، چند نفری در کتابخانه پی کتاب می گردند، تعدادی جلوی برد روزنامه ها ایستاده اند و هم می خوانند و هم بحث می کنند. بعضی اس ام اس های رسیده را چک می کنند و هرازگاهی هم یکی از آنها را بلند می خوانند تا بقیه هم فیض ببرند! تعدادی هم البته دور هم نشسته اند و مثل هر جمع جوانانه دیگری، هر چند دقیقه یکبار، صدای خنده شان بلند می شود! تعدادی هم، هوای جسم مبارک را داشته و مشغول خوردن هستند- هول برت نداره؛ بیشترخوراکی های خانگی، خبری از چیپس و پفک نیست- ناگاه در این شلوغ بازار می بینی که کسی به هر جمعی سر می زند و می گوید: بچه ها! «سلام» و از لحنش می فهمی که منظورش سلام و علیک نیست. گویا می خواهد زمان رسیدن چیزی را یادآور شود. هر گروه با شنیدن کلام او، هر جا که هستند، می ایستند- البته بیشتر توی راهرو- و رو به قبله می کنند و بعد، کم کم که صداها می خوابد و همه آماده می شوند، دست راست روی سینه می گذارند و وقتی شروع می کنند، معنای آن «سلام» را خوب می فهمی.
السلام علیک یا اباعبدالله و علی الارواح التی... و الی آخر. این رسم قشنگ سلام بر وجود مقدس امام حسین (ع) چند سالی است زنگ های تفریح اول، در حوزه ما اجرا می شود. و گاه مثل آن روز که خبر تخریب حرمین سامرا رسید، فرصت مغتنمی است تا عقده دل بگشایی و ... بعد از سلام آغاز کلاسی دیگر و ...
بدون بحث فتیره!
اصلاً همه نظام آموزشی حوزه یک طرف، بحث و این صحبت ها یک طرف. البته بهش می گویند مباحثه. رسم قشنگی است، یادگارهای نظام سنتی حوزه حالا اگر بپرسی این مباحثه اصلا یعنی چه؟ خواهم گفت که این مباحثه یعنی تعدادی طلبه همدرس و هماهنگ با هم، دور هم بنشینند و درس های فراگرفته استاد را بار دیگر توسط خود - اما به صورت کاملا جدی(!) - تکرار و تدریس کنند.
هر بار فردی ازگروه جای استاد و بقیه در جایگاه شاگرد قرار می گیرند و مباحثه که بر منطق روش قرآنی «جدال احسن» پایه ریزی شده است، بخشی از برنامه روزانه درسی است و در نظام آموزشی حوزه، همانقدر که شرکت در کلاس درس اهمیت دارد، حضور در جلسات مباحثه حائز اهمیت است و انعکاس خارجی این اهمیت در حوزه حضرت عبدالعظیم (ع) یعنی اینکه فرد خاصی مسئول چک کردن حضور و غیاب خواهران در جلسات مباحثه است و سه جلسه غیبت غیرموجه، یعنی یک جلسه غیبت درسی و ... البته همیشه هم مباحثه، مباحثه نیست! گاه برخی دوستان حوزوی فقط مباحثه می کنند، بدون محتوای درسی! و تو را به یاد بیتی از خواجه شیراز می اندازند که:
مباحثی که در آن مجلس جنون! می رفت
ورای مدرسه و قیل و قال مسئله بود
خب، نمی شود که همیشه هم بی خیال سریال شب قبل و مصاحبه رئیس جمهور و دیدار «آقا» و طرح جدید نیروی انتظامی و دعوای این روزنامه با آن ارگان و حتی بحث های کاملا زنانه خیاطی و آشپزی شد. مگر خیلی مثبت باشی، که در جوان امروزی- حتی از نوع حوزوی اش- کمتر چنین درس خوان های مثبتی را می یابی که مثلا راس ساعت یازده برای مباحثه در نمازخانه حاضر شوند و تا خود ساعت 50/11 و بلکه بیشتر، لمعه و مبادی و فلسفه و منطق بخوانند. اصلا قشنگی درس خواندن به همان شیطنت های زیرکانه ای است که فقط به یک فکر جوان نفوذ می کند. اصلاً این بحث ها اگر نباشد که آن بحث ها جواب نمی دهد، باور کنید!
اللْهم و صل علی أولیائهم... المسلمین لأمرهم... المنتظرین أیامهم...
صحیفه سجادیه، دعا 47
در این فراز دو خصلت از خصلتهای شیعیان عنوان شده است که مختصری درباره آن توضیح میدهیم:
1- تسلیم لأمرهم:
اطاعت نمودن از دستورات ایشان و اعتراف به حقانیت ایشان در ظاهر و باطن نمودن و پذیرش سخن ایشان بدون آنکه در قلب یا زبان آن را انکار نماید.
بعضی از علما گفتهاند تسلیم مرتبهای فراتر از رضاست.
زیرا شخص راضی برای خود وجود و ارادهای تصور میکند و به آنچه از ایشان صادر گشته تنها رضایت دارد اگر چه با طبع و نظر او مخالف باشد ولی کسیکه به مقام تسلیم رسیده است از این قضیه مبراست و فقط نظرش به سوی ایشان است.
با این مقدمه عرض میکنیم: یکی از اصول شریعت اسلام تسلیم شدن در برابر فرامین اهل بیت (علیهم السلام) السلام است به هر آنچه که میآورند و از ایشان صادر میگردد
گرچه حکمت و دلیل آن برای مردم روشن نباشد زیرا خداوند متعال دارای اسرار و مصالحی است که برخی از آنها پوشیده است و کسی آنرا نمیداند جز خود خداوند و راسخان در علم.
پس بر هر مکلفی واجب است دستورات و فرامینی را که نمیداند انکار نکند و همانند بدعت گزاران اعتراض ننماید. بلکه شایسته است که سر تسلیم فرود آورند و به صحت آنچه از ایشان به طرق صحیح نقل شده است اعتراف و اذعان نمایند.
درباره تسلیم اخبار فراوانی ذکر شده تا آنجا که ثقة الاسلام کلینی (ره) در کافی بابی به عنوان باب تسلیم و فضل تسلیم شوندگان آورده است؛بعنوان مثال روایتی است که از امام صادق علیه السلام نقل شده است که حضرت فرمود:
اگر مردمی عبادت خداوند یکتا و بی شریک را نمایند و نماز به پا دارند و زکات خویش بپردازند و حج به جای آورند و رمضان را روزه بدارند سپس درباره چیزی که خداوند آنرا خلق یا پیامبر آنرا تشریع نموده بگویند: آیا نمیبایست به گونهای دیگر باشد؟ یا آنرا در دل خود احساس نمایند، به تحقیق مشرک گردیده اند. و آن گاه این آیه را تلاوت نمود:
فَلاَ وَرَبِّکَ لاَ یُؤْمِنُونَ حَتَّىَ یُحَکِّمُوکَ فِیمَا شَجَرَ بَیْنَهُمْ ثُمَّ لاَ یَجِدُواْ فِی أَنفُسِهِمْ حَرَجًا مِّمَّا قَضَیْتَ وَیُسَلِّمُواْ تَسْلِیمًا
نه ، سوگند به پروردگارت که ایمان نیاورند ، مگر آنکه در نزاعی که میان آنهاست تو را داور قرار دهند و از حکمی که تو می دهی هیچ ناخشنود نشوند و سراسر تسلیم آن گردند
سدیر میگوید از امام باقر (علیه السلام) پرسیدم: دوستان شما با یکدیگر اختلاف دارند و برخی از برخی دیگر دوری میجویند حضرت درجواب فرمودند: تو به آنها چه کار داری؟! مردم به سه چیز تکلیف شده اند: شناخت امامان و تسلیم بودن در برابر آنچه میآورند و مراجعه به آنان در مواردی که اختلاف دارند.
شخص راضی برای خود وجود و ارادهای تصور میکند و به آنچه از ایشان صادر گشته تنها رضایت دارد اگر چه با طبع و نظر او مخالف باشد ولی کسیکه به مقام تسلیم رسیده است از این قضیه مبراست و فقط نظرش به سوی ایشان است.
زید شحام نیز میگوید از امام صادق (علیه السلام) پرسیدم: نزد ما شخصی است که به او کلیب میگویند و هر گاه چیزی از شما گفته شود میگوید: من تسلیمم و ما او را به کلیب تسلیم نام نهادهایم. حضرت فرمود: با او مهربانی کنید. آنگاه گفت آیا میدانید تسلیم چیست؟ ما ساکت ماندیم و حضرت ادامه داد: تسلیم به خدا قسم همان اخبات (فروتنی و خشوع) است و خداوند میفرماید: الذین آمنوا و عملوا الصالحات و اخبتوا الی ربهم»
2- والمنتظرین ایامهم
انتظار در لغت به معنی درخواست درک امری در آینده است بطوریکه گویا نگاه میکند کی اتفاق میافتد. و همانند امید است با این تفاوت که رجا و امید فقط درباره امور خوش و خیر است ولی انتظار شامل امور خوب و بد میشود مانند آیه : قل فانتظروا انی معکم من المنتظرین
و مراد از ایام ایشان، دولت و حکومت ایشان است و از آن با «ایام» یاد نموده است
چرا که آن ایام ظرف حکومت ایشان است مانند فرمایش خداوند متعال «و ایشان را با ایام الله یاد نما» و منظور از آن دوران صاحب الامر حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه) می باشد و اینکه این دوران را به تمام ائمه (علیهم السلام) اضافه نمودهاند به این دلیل است که دولت امام زمان (عجل الله تعالی فرجه) دولت ائمه اطهار (علیهم السلام) است و خداوند هم در قرآن چنین فرموده است: «فقد آتینا آل ابراهیم الکتاب و الحکمة آتیناهم ملکا عظیما
ابن عباس فرموده است: ملک در آل ابراهیم ملک یوسف، داوود و سلیمان (علیهم السلام) است و این ملک را به همه نسبت داده است چرا که بزرگداشت عدهای بزرگداشت همه است.
علامه طبرسی در تفسیر آیه « وعد الله الذین آمنوا منکم و عملوا الصالحات لیستخلفنهم فی الارض کما استخلف الذین من قبلهم و لیمکنن لهم دینهم الذی ارتضی لهم و لیبدلنهم من بعد خوفهم أمنا یعبدوننی لایشرکون بی شیئا» آورده است که از اهل بیت (علیهم السلام) روایت شده است که این آیه درباره حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه) است.
و امام سجاد (علیه السلام) نیز نقل شده است که حضرت این آیه را تلاوت نمود و گفت: به خدا قسم ایشان شیعیان ما هستند و خداوند با ایشان و بدست یک نفر از ما که مهدی این امت است این کار را انجام میدهد و مهدی همان کسی است که رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) درباره او گفته است که اگر از دنیا یک روز باقی مانده باشد خداوند آن روز را آن قدر طولانی میکند تا فردی از خاندان من که هم نام من است قیام کند و زمین را از عدل و داد پر کند همچنانکه از ظلم و ستم پر شده است.